1399/11/08-20:43
دیدار جمعی از نخبگان دانشگاهی و حوزوی با رییس جمهور سابق

ماجرای میثاق‌نامه دولت دکتر احمدی‌نژاد و دلیل برکناری اعضای کابینه/ چرا دولت های نهم و دهم مورد حملات گسترده قرار گرفت؟ + صوت

ماجرای میثاق‌نامه دولت دکتر احمدی‌نژاد و دلیل برکناری اعضای کابینه/ چرا دولت های نهم و دهم مورد حملات گسترده قرار گرفت؟ + صوت

روز دوشنبه،‌ ششم بهمن ماه جمعی از نخبگان دانشگاهی و حوزوی ضمن دیدار و گفتگو با دکتر احمدی‌نژاد، مصرّانه از ایشان خواستند تا برای ایفای نقش مؤثر و فعّال در عرصه مدیریت کشور و فراهم ساختن بستر حضور و مشارکت بیشتر جوانان در تعیین سرنوشت خویش، در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت کند.

به گزارش دولت بهار، متن سخنان دکتر احمدی نژاد در جمع نخبگان دانشگاهی و حوزوی به شرح زیر است:

وقتی خدا به انسان اختیار می دهد، لازمه اش قدرت اندیشه و تفکر و عقل به عنوان معیار اندیشه درست است که این ها را هم خدای متعال به انسان ارزانی کرده است. اگر این اختیار از انسان سلب شود، دیگر چیزی از او باقی نمی ماند.

به هر ترتیب که این اختیار از انسان گرفته شود، دیگر کارش تمام است، مهم نیست که به چه ترتیب گرفته شود. خیلی وقت ها انسانها خودشان اختیار را از خود سلب می کنند. اینقدر در اسارت خودپرستی ها و خودخواهی ها قرار می گیرند که افق اندیشه اش مسدود می شود.

اصل انسان اندیشیدن است، اندیشه نباشد دیگر انسان معنا ندارد. اگر اندیشه محدود شود انسان محدود می شود. اندیشه باید آزاد آزاد باشد. اندیشه ای که به انتخاب و اراده و اعمال اراده نشود، فایده ای ندارد. مثل علمی است که بیان نمی شود.

می گویند فلانی خیلی عالم است. بسیار خوب چه می داند؟ نمی دانیم؟ توی مغز اوست. این چه فایده ای دارد؟

چرا دولت های نهم و دهم مورد حملات گسترده قرار گرفت؟

حالا چرا این همه به ما حمله شد؟ ما که نه حزب نبودیم که همین الان خیلی از دوستان به ما اشکال می گیرند که شما حزب نبودید و باید این اشکال را برطرف کنید! ، نه گروه بودیم، نه قدرتمندان پشت ما بودند و نه ثروتی داشتیم، این حجم عظیم حمله چه معنایی می دهد که آمدند اداره اوقافی را که زیر نظر خود دولت است علیه ما بولتن چاپ می کند و جلسه می گذارد و موضوع جلسه هم فقط کوبیدن ما بوده است. چرا اینطور است؟

من معتقدم که در دولت نهم و دهم یک تصحیح مسیر اتفاق افتاد و یک پافشاری بر جریان حقیقی جاری در عالم هستی شکل گرفت. ما باید از این فضای دعوای قدرت که متاسفانه ذهن ها را پر کرده است بیرون بیاییم.

یک جریان حقیقی بیشتر در عالم هستی جاری نیست و آن هم جریان حقیقی الهی و انسانی ظهور خود خداست. این عالم خلق شده است تا خدای متعال در آن ظهور کند. بالاترین سطح ظهور در انسان است و بالاترین سطح ظهور در انسانها در امام است.

قرار است خدا ظهور کند یعنی اسماء وصفات الهی بین انسانها در جهان ظهور کند. علم، حکمت، رافت، عشق، مهربانی، برادری، مهرورزی، رحمانیت و رحیمیت و هزار اسم و صفت خدا وسط بیاید تا مردم با این ها در اوج با هم زندگی کنند. در واقع فطرت ها و حقیقت ها در روابط بین انسانها حاکم باشد نه خودخواهی ها، برتری جویی ها، نه حسادت ها و کینه ها. این در عالم جاری است و جامعه انسانی چند هزار سال جلو آمده است اما شیطان همیشه به موازات آن طراحی کرده است. جامعه بشری به هر سطحی و مفهوم بالاتری رسیده، شیطان پشت همان مفهوم پنهان شده است و الا اگر به عقب تر بیاید کسی با او کاری ندارد و کارش اثری ندارد.

الان بشریت به اینجا رسیده است که نگاه جهانی داشته باشد. انسان جهانی و جهان انسانی و مدیریت جهانی مورد نیاز بشر است تا مسائل خود را در ظرف جهان حل کند و شیطان می آید یک نظم نوین جهانی را وسط می گذارد و می گوید این همان است!

حق تعیین سرنوشت متعلق به همه مردم است

من هیچوقت نگفته ام پست می خواهم ، پست یعنی چه؟ اما یک انسان هستم. آیا همه این 85 میلیون نفر جمعیت ایران واقعا در اصل اداره کشور و تعیین سرنوشت به طور مساوی حق دارند؟ یک عده می گویند مال ماست و تو غلط می کنی حرف می زنی و بیخود فکر کردی! فقط به من نمی گویند به خیلی های دیگر می گویند! من این را قبول ندارم. این کشور متعلق به همه است.

حتی آن کسی که ضد انقلاب است سهم دارد و خدا برایش خلق کرده است. از این ثروت طبیعی باید بهره ببرد. ما اگر عرضه داشته باشیم می رویم او را قانع می کنیم یا تصمیمی می گیریم که همه عقلا آن را قبول کنند.

نظر سنجی ها را ببینید که اکثریت مردم به چه چیزی رسیده اند؟ بعضی ها خودشان را راحت می کنند و می گویند مردم ساقط شده اند و خرابند!

در انتخابات سال 88 یک عده خیلی بی معرفتی و بداخلاقی کردند و عظمت ملت را که با مشارکت 85 درصدی مردم طلوع کرده بود و در جهان رکورد زده شد، شکستند.

همان موقع ما با بعضی از آقایان علما جلسه گذاشتیم و گفتم که سئوال من این است که ذهنیت و تلقی این 13 یا 14 میلیون نفر چیست و چه چیزی باعث شده است که آنها به آن طرف رای بدهند؟ به من گفتند این مساله رها کن! 25 میلیون رای آورده ای و چه کار به این موضوع داری؟ گفتم اصلا موضوع من رای نیست. رای به چه دردی می خورد؟ می خواهم ببینم آیا اشکال از ما بوده است و ما بد عمل کرده ایم؟ آیا نهادی یا ارگانی با آنها بد برخورد کرده است؟ آیا حقی از آنها تضییع شده و در جایی مورد ظلمی قرار گرفته اند ؟ ما که دنبال ظلم نیستیم و قصد حق کشی از کسی نداشته ایم! آیا در جایی یک نهادی یا مسئولی کاری کرده است؟ اگر اینطور است به سراغشان برویم و عذرخواهی و ترمیم کنیم.

برخی می گفتند اینها دیگر خراب شده اند. گفتم من این را قبول ندارم. چرا خیال می کنیم عملکردهای ما به طور مطلق درست است!

طرف انتقاد دارد و جوابش را نمی دهیم و توی صورتش می زنیم. اگر او هم فرصت پیدا کند جواب می دهد. من انتخاب را نمی گویم. انتخاب آزاد است.

برخی از دوستان می گفتند ما رای دادیم یا ندادیم. من تا به حال از هیچکس نپرسیدم به چه کسی رای داده اید. تازه اگر می پرسیدم مگر می توانستم راستی آزمایی کنم؟

من در دولت از هیچکس نپرسیدم که به چه کسی رای داده ای! گفتیم ما می خواهیم این خدمات را با این رویکرد انجام بدهیم اگر قبول دارید میثاق نامه را امضاء کنید. هر کسی را هم کنار گذاشتیم به خاطر نقض این بود به جز یک مورد که الان جای بحث آن نیست.

بقیه را من یک به یک جلویشان گذاشته ام و گفته ام که مگر شما این میثاق نامه را امضاء نکرده اید؟ من سه بار به شما تذکر داده ام. ما قرار بود برای مردم و انقلاب کار کنیم و نه برای حزب و گروه مان و خودمان! دنبال مسائل شخصی باشیم و راه را بر مردم ببندیم. دنبال این نبودیم. یادت هست که چند بار تذکر داده ام؟ وقتی مشی خودت را تغییر نمی دهی. ما یک مسئولیت تاریخی داریم و باید این بار را به سر منزل مقصود برسانیم. نمی شود از 18 تا چرخ 16تایش پنچر باشد! یا این ماشین می خواهد این طرفی برود و تو از جهت مخالف آن را هل بدهی! من معتقدم این را که می گوییم باید از خودمان از خانواده مان، دوستانمان، هم حزبی مان و هم شهری مان شروع کنیم.

حق نداریم حتی با دشمن بدرفتاری کنیم

من اعتقاد ندارم و قبول ندارم که اگر کسی در دنیا دشمن ماست، ما اجازه داریم هر تهمتی به او بزنیم و هر ظلمی به او را روا بدانیم! و این را هم از مکتب درآورده ام. یادم هست یک روزنامه ای به همسر آن رئیس جمهور فرانسه واژه خیلی بدی را نسبت داد. من به طور عمومی اعتراض کردم و گفتم که این متعلق به انقلاب و ملت ایران نیست.

من نوشتم که آقا شما با این آقا دعوا دارید، به چه حقی به همسرش اتهام می زنید؟ با کدام عقلانیت و مجوز؟ الان به جایی رسیده ایم که احادیثی را جعل کرده اند که اگر به نقطه ای رسیدید می توانید هرچه دلتان خواست به او بگویید!

من اینها را قبول ندارم و این ها را ضد انقلاب و ضد دین و ضد راه پیامبر می دانم. کدام امام ما چنین کاری کرده است؟

چه کسی گفته است که ما حقیم و دیگران هیچ حقی ندارند. دیکتاتوری ها همینطوری شکل می گیرند. همه که مادرزاد دیکتاتور به دنیا نمی آیند!

 در فقر نگه داشن مردم منطق شیطان است

شما حق مردم را نمی دهید و می گویید بگذار در فقر باشند زیرا اگر وضعشان خوب شود دیگر ما را نمی پذیرند! آیا این منطق غیر از منطق شیطان است؟ این هنر است که چهل سال بعد از انقلاب، رئیس جمهور کشور رسما اعلام کند ما 60 میلیون نفر داریم که نیازمند کمک معیشتی هستند. اگر می گفت برای کمک به مسکن یا رفاه بالاتر اشکالی نداشت اما می گوید که ما برای زنده ماندن باید به آنها کمک کنیم! آیا برای این انقلاب شد که به اینجا برسیم؟

تمام معادن کشور دست یک سری باندهایی است که یک هزارم حق مردم را نمی دهند. هر کسی رفته است یک دکانی به نام فرهنگ درست کرده است و یک معدن بزرگ و گرانقیمت را گرفته است و یک ریال هم نمی دهد. من این را قبول ندارم و می گویم شما به جای این کار فرهنگی که تا به حال به اندازه یک ریال هم در مردم اثری نداشته است، درامد این معدن را بین مردم تقسیم کن، خواهی دید که مردم مسلمان و مومن هستند.

من به آقای رئیسی گفتم که شما دارید تلاش می کنید با فساد مبارزه کنید با 50 تای آن مقابله می کنید، 500 تای دیگر درست می شود. تا آن ریشه را درست نکنیم مشکل برطرف نمی شود. تمرکز ثروت در دست دولت و نهادهای حکومتی، فساد آور است و الا اگر در دست توده های مردم باشد فساد نمی آورد.

کل آن را دولت در دست خودش گرفته است و می گوید که ای مردم شما نمی فهمید و من به جای شما آن را خرج می کنم!

این سرزمین وسیع با 170 یا 180 میلیون هکتار زمین، ملت برای 50 متر آپارتمان دارند در کشور له می شوند! اینکه نیاز به چیزی جز یک تصمیم ندارد!

 رانت خواری مانع رونق کسب و کار است

این ثروت مال همه مردم است و نباید در دست دولت متمرکز باشد و هر روز در آن یک فسادی اتفاق بیفتد! و این همه فقیر وجود داشته باشد. چرا هر کسی هر کاری می خواهد انجام بدهد باید از 16 جا اجازه بگیرد؟ ما باید مقررات را اعلام کنیم و بگوییم هر کس می خواهد این کار را انجام دهد، مقررات را رعایت کند و اگر تخلف کرد مورد رسیدگی قرار بگیرد. نه آنکه هر کاری می خواهد انجام بدهد، باید به چندین جا برای کسب اجازه مراجعه کند و هر جا هم که مراجعه می کند با یک رانت و سوء استفاده مواجه می شود. بعد هم می گوییم چرا فضای کسب و کار خراب است!

وقتی می خواستیم این هدفمندی را اجرا کنیم، پدر ما را در آوردند و می گفتند که تو داری راهی را باز می کنی که ما دیگر در آن نیستیم! گفتم که خوب نباشید!

سال 87 می خواستیم هدفمندی را اجرا کنیم، گفتند آقا سال دیگر انتخابات است و تو رای لازم داری! این طرح را هیچ دولت دیگری اجرا نکرده است و زمین می خوری! من گفتم که این کار یک اقدام اساسی و لازم هست یا خیر؟ گفتند بله لازم است. گفتم من چه می دانم تا سال دیگر زنده هستم یا خیر! من وظیفه ام این است که تا زنده هستم این کار اساسی را انجام دهم. سال دیگر که نیستم مسئولیتی هم ندارم.

 ریشه مشکلات، دوری از آرمان های انقلاب است

من معتقدم از آرمانهای انقلاب فاصله گرفته ایم و این ریشه تمام مشکلات امروز کشور و جهان است.

در آن نامه مفصل به مقام معظم رهبری به صراحت گفتم که این ها مال انقلاب نیست.

هرچه گذشته است من به آرمانهای انقلاب مومن تر شدم و آرمانهای انقلاب برای من مهمتر و راه گشاتر شده است. آنها برای من معیار شده است.

 می توانیم برای جهان الگو باشیم

هرچند این ها دارند زمین سوخته را تحویل می دهند اما با سه چهار تا کار ، وضع همه مردم ایران خوب خواهد شد. این همه ثروت را خدا در این سرزمین قرار داده است که باید به دست مردم بدهیم.

ثروت را باید از احتکار و انحصار آزاد کنیم تا فقر ریشه کن شود. من یک فرد اجرایی هستم و به عنوان مهندس بر اساس محاسبات حرف می زنم.

با سه چهار تا کار، اصلا نارضایتی و فقیر و فاصله طبقاتی در کشور نخواهد ماند و برای جهان الگو خواهیم شد. اینها باورهاست و من معتقدم که شدنی است.
البته ما در نظام جمهوری اسلامی یک اشکال اساسی داریم و آن این است که مسیر تصمیم گیری یک مسیر روشن و شفاف، بر اساس منطق مدیریتی نیست و به همین دلیل نمی شود تصمیمات بزرگ گرفت. معلوم نیست چه کسی مسئول چه کاری است؟

همه همدیگر را متهم می کنند. نظام تصمیم گیری باید منطق درست و سلسله مراتب داشته باشد و میان مسئولیت و اختیار توازن برقرار باشد و در آن هم افزایی و شفافیت دیده شود تا معلوم باشد که یقه چه کسی را باید بگیریم.

الان قانون وضع می کنند که با آن پدر مملکت در می آید، شما یقه چه کسی را می توانید بگیرید؟ اصلا معلوم نیست که به چه کسی به این قانون رای داده است؟! این دیگر جزو عجایب است که در بین 200 کشور دنیا رای نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی مخفی است. این غلط است و باید شفافیت بیشتر از هر نقطه دیگری در دنیا باشد و افراد در قبال تصمیمات خود مسئولیت بپذیرند. نماینده باید همیشه بتواند از رای خود دفاع کند.

به نماینده می گوییم که خودت تصویب کردی که این پول را باید بدهیم، می گوید من که رای ندادم! از کجا معلوم است که چه رایی داده است؟ روشن نیست. اختیارات یک طرف می رود و مسئولیت ها یک طرف دیگر!

اینها خروجی نخواهد داشت. مثل این می مانند که کلاچ آن را به جای ترمز بسته ایم و ترمز را جای سوپاپ و سوپاپ را جای باطری بسته ایم ! معلوم است که کار نمی کند و خروجی ندارد.

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب