تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، فدایت شوم؛ مروری بر پنج نامه امام به همسرش

امام خمینی در دوران سفر خود یا همسرشان که منجر به دوری گاه و بیگاه از ایشان و فرزندان و برادران و دیگر بستگان بوده است، نامه هایی به همسرشان نوشته اند، که واجد نکات جالبی از زندگی اندرونی امام است.
به گزارش دولت بهار به نقل از شفقنا، پنج نامه از نامه های امام خمینی به همسرشان خانم خدیجه ثقفی را انتخاب کرده است که نمونه هایی از شخصیت عاطفی امام نسبت به همسرشان و مناسبات داخلی زندگی شخصیشان را ترسیم می کند.
«الهی قربانت بروم»
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمد الله به سلامت، بلکه مزاجم بحمد الله مستقیم تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیست. دلم برای پسرت «۳» قدری تنگ شده است. امید است هر دو «۴» به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند اگر به آقا «۵»
و خانمها «۶» کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیاره هستم
به خانم شمس آفاق «۷» سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر «۸» سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید
صفحه مقابل را به آقای شیخ عبد الحسین بگویید برسانند
ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح الله
عکس جوف در حال دلتنگی از حرکت نکردن. «۹»
«فدایت شوم»
قم
فدایت شوم وقت را غنیمت شمرده این مختصر عرض ارادت و اخلاص نموده امید است انشاءالله مزاج شریف [به] سلامت مقرون و با سعادت قرین باشد. مخلص بحمدالله سلامت و دعاگو هستم و امیدوارم که وضعیت آنجاها خصوصاً برای جنابعالی خوب باشد.
سید روحالله خمینی
«از الطاف متشکرم»
قم
بسمه تعالی
فدایت شوم از الطاف و زحمات سرکار متشکرم. حالم بحمدالله خوب است. مرقوم آقای دکتر را فرستادم نزد دکتر علوی که بفرستید تهیه کنند. سلامت مزاج شریف را خواستار است.
روحالله الموسوی الخمینی
نامه به «مخدره محترمه عزیزه»
مرحومه خانم خدیجه ثقفی
تاریخ: ۵ شهریور ۱۳۵۱/ ۱۷ رجب ۱۳۹۲مکان: نجف
مخدره محترمه عزیزه
مرقوم اول شما وقتی عازم کربلا بودم رسید. مرقوم دوم امروز واصل شد. دیشب از کربلا مراجعت نمودیم. من و مصطفی رفتیم. صغری «۲» مریض بود، دیگران نیامدند. حالا خوب شده است لکن بسیار ضعف دارد. دیگران همه بحمد الله سلامت هستیم.
شما که رفتید هوا گرم شد؛ یک شب هم پایین آمدم ولی عجالتاً بد نیست و راحت هستیم. مصطفی برای اول ماه آمدند و حالشان خوب است. قبل از نامه شما، نامهای از فریده «۳» جان آمد و جواب دادم، ان شاء الله رسیده است. از قِبَل شماها همگی در کربلا و نجف زیارت میکنم و به همه دعا میکنم. خداوند تعالی همه را سالم و سعید قرار دهد. مصطفی شبها مرتباً اینجاست و روزها گاهی حسین میآید؛ امروز حسین و مریم «۴» آمدند. دیشب هم همگی اینجا بودند، چون از کربلا آمده بودیم. جای شما خالی است.
اقلیما «۵» پس از سلام میگوید شما زودتر بیایید که خیلی نبودن شما به ما اثر میگذارد؛ و میگوید شما مبلغ یکصد تومان از احمد بگیرید و بدهید دخترم. شما مطلب اقلیما را عمل کنید- یعنی هر دو مطلب را. «۶» اقلیم میگوید: «امانتیها را که به وسیله پسر آقای حاج شیخ عبد العلی «۷» فرستادم، دخترم نوشته نرسیده است. شما تحقیق کنید که رسیده است یا گم شده»
به بچهها سلام برسانید. به احمد و محترمه ایشان «۸» هم. احمد نوشته بود: «بچه بینهایت بدگل است؛ «۹»» شما هم نوشته بودید شبیه احمد است. جای دوری نرفته [!] لکن در نامه دوم بود که به فامیل مادر رفته است؛ موجب خوشوقتی است. از سلامت خودتان و سایرین مسرورم کنید. و السلام علیک.
پدر بچهها
نامه به «خانم محترمه عزیزه ام»
نجف اشرف
28 شعبان 92
خانم محترمه عزیزهام
تا کنون چند کاغذ فرستادهام، نمیدانم رسیده است یا نه. از شما به وسیله فریده «۲» اطلاع پیدا کردم. مرقوم مشهد واصل شد. از تهران اطلاعی ندارم. امید است همیشه خوش و خرم و مشغول دیدار خویشاوندان باشید، اگر چه ما را فراموش نمایید. وعده مراجعت نزدیک است، و ما هم از نبودن شما خسته شدیم. حال همه بحمد الله تعالی خوب است، فقط حسین «۳» قریب ده روز پیش از این مبتلا به آپاندیس شد و در مستشفی «۴» نجف عمل شد و حالش خوب است، و بخیهها را کشیدهاند. بقیه هم سالم هستند. من کسالتهای جزئی گاهی پیدا کردم و خوب شدم.
خدمت همه مخدَّرات خصوصاً خانم «۵» سلام میرساند. خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای ثقفی «۶» و جناب آقای حاج حسن «۷» سلام میرسانم. و السلام علیکم.- پدر فرزندانت
امام خمینی (ره)؛ 15 مهر 1351
نظرات