دکتر احمدینژاد: دارند سرزمين سوخته تحويل مي دهند ولی چاره دارد/ در داخل و عرصه جهاني دارند كشور را بر باد میدهند
دکتر احمدینژاد در نشست مجازی با جمعی از فعالان استانهای کردستان، زنجان، اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی حضور یافت و ضمن شنیدن دیدگاههای حاضران، به تشریح شرایط کشور پرداخت.
به گزارش دولت بهار، متن كامل سخنان دكتر احمدي نژاد در جلسه مجازي با جمعی از فعالان استانهای مختلف به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم عجل لوليك الفرج والعافية والنصر وجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يديه.
دهه فجر انقلاب اسلامي را مجددا به همه عزيزان در اين 5 استان سرافراز تبريك عرض مي كنم و خدا را سپاسگزارم كه توفيق حضور در اين جلسه، شنيدن مطالب بسيار خوب و مفيد عزيزان را عنايت فرمود.
وقتي ما دور هم جمع مي شويم، حرف زيادي براي گفتن داريم اما همزمان، وقت هم كم داريم. من دلم مي خواست كل دوستاني كه در اين نشست حضور دارند، فرصت داشتند مطالبشان را بيان كنند و ما استفاده كنيم منتهي جوري هست كه بيش از يك ساعت و سه ربع يا دو ساعت نمي شود جلسه را ادامه داد، به همين دليل محروم شديم. اميدوارم كه فرصتي شود تا ما مطالب شما را هم بشنويم و همه بهره ببريم.
دو سه نكته را خدمت شما عرض مي كنم. اولا بنده كوچك همه شما هستم. يك فرد كاملا معمولي، كوچكترين ملت ايران، افتخار من اين است كه در اين انقلاب و در ايران هستم، خادم مردم هستم و يك ايراني هستم. اين يك افتخار بزرگ است براي من كه با هيچ چيز ديگري قابل مقايسه نيست.
از طرف ديگر آمادگي دارم كه تمام مشكلات تاريخ را گردن من بيندازند. از قبل از انقلاب، از زمان سقوط هخامنشيان تا حمله مغول تا كرونا، من ناراحت نمي شوم. اما اگر اينها بهانه اي شود براي صاف كردن بي تدبيري ها و بي برنامه گي ها و ضدمردم عمل كردن ها و بي عدالتي ها، اينها چيز درستي نيست. به شخص خود من هر چه بگويند، مانند گذشته هيچ ادعايي ندارم چون چيزي وجود ندارد. كسيكه خودش را هيچ مي داند، وقتي درموردش حرف مي زنند، به او برنمي خورد و ناراحت نمي شود. اما اگر بخواهند تمام تنبلي ها و بدعمل كردن ها، تصميمات و گزارشات غلط و ... را جوري بپيچانند و به ما وصل كنند، موضوع فرق مي كند. باز اگر در حرف باشد اشكالي ندارد ولي اگر خودشان هم واقعا باور كنند و دنبال اصلاح نروند، اين خيلي بد است.
بالاخره ما هم 8 سال در خدمت مردم بوديم. زندگي مان هم كاملا شفاف است. من تنها كسي هستم كه تمام ديدگاه هايم را به صراحت بيان كردم و به عنوان يك ايراني اعلام كرده ام كه با اين شيوه اداره كشور مخالف هستم. ما 85 ميليون جمعيت در همه چيز شريك هستيم، همه هم حق برابر داريم. هيچكس نمي تواند بگويد حق بيشتري نسبت به بقيه دارد. اين متن قانون اساسي و متن باورهاي انساني و ديني ماست. تفاوتي هم نمي كند كه صاحب چه مذهبي باشيم. زرتشتي ها هم اين را قبول دارند كه در گذشته هاي ايران بودند. مسيحي ها، آشوري ها، يهودي ها و مسلمان ها، اهل سنت و شيعه ايران هم اين را قبول دارند. البته من اين تقسيم بندي ها را قبول ندارم.
همه مساوي هستيم، اگر كسي در پيشگاه خدا يك شان بالاتري دارد، آن پيشگاه خداست. در مناسبات اجتماعي، در برابر قانون، در ثروت كشور و در تعيين سرنوشت كشور همه حق دارند حتي اگر كسي يك نظامي را قبول نداشته باشد، حق تعيين سرنوشت او از بين نمي رود. حالا ممكن است اقليت باشد ولي نمي توانيم بگوييم تو حق نداري. حق نداري راي بدهي، حق نداري نظر بدهي يا مطالبه كني يا اگر جايي به تو ظلم شد، حق نداري دفاع كني! يا به كس ديگري ظلم شد، تو حق نداري بروي از آن مظلوم دفاع كني! يك توان و آبروي اندكي خدا به من داده است كه در خدمت به ملت و انقلاب و آرمان هاي انقلاب هست.
نكته دوم اينكه؛ همان طور كه خواهرمان خانم الله مرادي فرمودند، امروز بازار سياست، بازار قدرت طلبي است. ادبيات، اخلاق و فرهنگ قدرت است. در اينجا دروغ، تهمت، وصله زدن، افتراء زدن و تخريب كردن متاسفانه توجيه پيدا كرده است. آنها فكر نمي كنند كه دروغ و تهمت يعني چه! كم كم دست اندازي به بيت المال يعني چه! يك عده اي خودشان را واقعا برتر مي دانند، خودشان را بالاتر از ملت مي دانند. اصلا بقيه را آدم حساب نمي كنند. براي حرف كسي ارزش قائل نيستند ولي من نظرات خودم را راجع به نظام، انقلاب و ولايت دارم. اينها را هم بارها مطرح كرده ام، راجع به اقتصاد، سياست داخلي، سياست خارجي. اين حق را دارم.
هر زمان كه يك نامه اي به يك فرد در دنيا مي دهم، شروع مي كنند به تهمت، فحش و توهين. مي گويند به چه حقي نامه مي دهي!؟ ما انقلاب كرديم كه ديگر كسي اينگونه سوال نكند، يعني همه حق داشته باشند حرف بزنند. همه حق داشته باشند نظراتشان را بيان كنند، بدون استثنا.
مگر كشور مال دو حزب و جناح و طبقه است؟ اصلا انسانيت و حقوق انساني مگر مال آنهاست؟ برخي را اين صندلي ها آنقدر از خودشان گرفته است كه اصلا فكرشان تعطيل شده است. انسانيت خودشان را هم زير پا گذاشته اند. ما بايد تابع اخلاق باشيم. ما حتي به دشمن ترين دشمنانمان نمي توانيم افتراء بزنيم. يعني آن چيزي كه او ندارد و نكرده، به او ببنديم. كسيكه يك كار زشتي را انجام نداده و ما آن را به او ببنديم. چون دشمن است ما مي توانيم؟ از كجا معلوم كه خودتان دشمن نباشيد؟ از كجا معلوم كه خودتان خراب نمي شويد؟
اين نظام محصول فداكاري ها و جانفشاني هاي مردم است. نمي شود بگوييم اكثريت مردم حق اظهارنظر، دخالت و انتقاد ندارند. هر چه مقامات انجام بدهند حق است ولو اينكه بخاطر يك بنزين مردم را به كشتن بدهند!؟ ولو براي دو كيلو مرغ، مردم را در صف نگه دارند و آبروي كشور را ببرند و مردم در آن صف كشته بشوند!؟ ولو اينكه جوري اداره كنند كه هر روز خبر صدها و هزاران ميليارد سوءاستفاده منتشر شود!؟ ولي باز هم هيچكس حق ندارد اعتراض كند! چرا؟ اگر همه حرف بزنند، اصلاح مي شود، مديران هم موفق مي شوند ولي وقتي مي گوييم حرف نزنيد، اظهار نظر نكنيد اينگونه مي شود.
برخي كه اصلا در گذشته گير كرده اند! خطاب من اصلا به دوستاني كه در جلسه هستند نيست، اشتباه نشود. دوستان، همه از نفر اول تا آخر دلسوزانه صحبت كردند. واقعا دلسوزي را مي شود در صحبت هاي همه عزيزان لمس كرد و استفاده كرد. برخي مي گويند همان چيزي كه ما مي فهميم، بقيه هم بايد همان را بفهمند! خب اگر قرار بود همه مانند شما بفهمند پس چرا همه شدند؟ پس چرا خدا اينهمه تفاوت گذاشته است؟ اصلا از كجا معلوم كه شما درست مي گوييد؟
حالا اين نظامي كه مال مردم است، ضمانت صالح بودن و پاك بودن آن چيست؟ اينكه همه مردم نظارت كنند، همه مردم فكر كنند و اظهارنظر كنند. مي گويند نخير! ما حق هستيم. خب اگر شما از حق منحرف شده باشيد چگونه معلوم مي شود؟ مردم چه بايد بكنند؟ آنها مي گويند شما حق نداريد فكر كنيد و اظهارنظر كنيد. وقتي رهبري مي گويند به من هم انتقاد كنيد، خودشان در چند صحبت مهم گفتند ما اينجا اشتباه كرديم، بايد درستش كنيم ولي باز ديگران مي گويند نه! شما چه حقي داريد! بالاخره 85 ميليون از 10 نفر بيشتر مي فهمند. كشور و انقلاب مال آنها هم هست. ما بايد سعي كنيم دايره ياران انقلاب و ياران جمهوري اسلامي و آرمان ها را توسعه بدهيم نه اينكه محدود كنيم.
يك عده با ما كار كردند و حالا نيستند، من بايد چه كنم؟ اگر من خطايي كردم و از آرمانها برگشتم، اشكالي ندارد، اعلام و استدلال شود. گردن من از مو هم باريك تر است. اما در حالت كلي حرف مي زنند، مي گويند فلاني رفته است. خب رفته باشد، من چكار بايد بكنم؟ من بايد بيايم و بگويم كه چرا بعضي از افراد را كنار گذاشتم؟ اگر بگوييم بعد مي گويند چرا گفتي! دعوا مي شود. مانند ماجراي سال 88 مي شود. دائما مي گويند چرا اسامي را نمي گويي! من سال 88 دو سه اسم را گفتم، كشور را بهم ريختند. مي گويند باز هم بگو! باز هم بگويم؟ تحملش را دارند؟ تحملش را ندارند. خيلي مواقع آدم پا روي خودش مي گذارد و مي گويد عيب ندارد، بگذاريد هر چه مي خواهند بگويند ولي امنيت و انقلاب بماند.
يك عده اي پيدا شدند كه همه چيز برايشان صندلي و قدرت و حكومت شده است. فكر مي كنند كه اصلا نبايد فكر كرد. هيچكس نبايد فكر كند. خب اين به كشور ضرر مي رساند و همين اوضاعي مي شود كه مي بينيد. اين هم منحصر به ايران نيست. در كل جهان، حكومت ها اينگونه هستند يعني به خودشان اصالت مي دهند و فلسفه وجودي خودشان را فراموش مي كنند. چرا انسانها به حكومت نياز پيدا كردند؟ براي اينكه حكومت ها بيايند و از حقوق مردم، آزادي مردم و از كرامت مردم دفاع كنند. نه اينكه بر مردم مسلط شوند و جاي مردم بنشينند. اگر قرار است بجاي مردم بنشينند پس ديگر درست و غلط، حق و باطل، خوب و بد، خير و شر و ارزش و ضد ارزش معنا ندارد.
جالب است يك نهادي مي گويد من بايد كانديداها را احراز صلاحيت بكنم، بعد همان نهاد مي گويد مردم چرا بد انتخاب كرديد!؟ خب اگر احراض صلاحيت شده، ديگر انتخاب مردم چه تفاوتي مي كند؟ معمولا حكومت ها مشكلات را گردن مردم مي اندازند. شما همين موضوع كرونا را ببينيد. هيچ رهنمون روشني نيست. هيچ نظر درستي را تا الان اعلام نكرده اند كه اين كرونا چه هست و چگونه عمل مي كند و چه بايد بكنيم. همه اش حرف هاي پراكنده، ضد و نقيض و دائم به گردن مردم مي اندازند. خودشان اگر احتياج داشته باشند، اجتماع درست مي كنند. الان مترو و اتوبوس ها و بازار تهران را ببينيد كه چه خبر است، هيچ اشكالي نيست اما اگر مردم به يك مسافرت بروند و يك راه بنداني درست شود، 4 تا عكس مي گيرند كه اي واي مردم! پس اين نظام بهداشت و درمان با 180 هزار ميليارد هزينه در سال، هيچ مسئوليتي ندارد؟ وزارتخانه هيچ مسئوليتي ندارد؟ همه اش مردم مقصر هستند؟ در اقتصاد هم همين طور است، همه چيز را گردن مردم مي اندازند. اين تشكيلات عريض و طويل دولت، نهادهاي گوناگون هيچ نقشي ندارند؟ فقط مردم مقصر هستند؟
طبع نوع حكومت ها اين است كه به خودشان اصالت مي دهند و تقريبا به جز سه چهار كشور كه در آنها دولت ضعبف است، همه جا حكومت ها اصالت پيدا كرده اند. از آمريكا بگيريد تا جزاير فيجي. متاسفانه در كشور ما هم همين طور شده است. آنقدر صندلي ها اصالت پيدا كرده اند كه براي رسيدن به آن خرج مي كنند. دين و اخلاق را زير پا مي گذارند. جناح و گروه درست مي كنند و اعضاي گروهشان هم مصونيت دارند اما خطاي نكرده رقيب بايد محكوم شود. اين ها غلط است. اينها اصحاب قدرت هستند و ما قبول نداريم، من مطلقا اينها را قبول ندارم. قدرت و ثروت مال مردم است.
ثروت كشور الان در دست دولت و نهادهاي كشور متمركز است و مردم براي 50 متر زمين و آپارتمان بيچاره اند. در حاليكه اينهمه زمين در كشور وجود دارد. اينهمه انرژي فروخته مي شود و دست دولت است، تمام سوءاستفاده ها و دزدي ها بخاطر همين تمركزي است كه در دست دولت است. آنوقت مردم براي نان شب له له مي زنند. اينها غلط است. مردم بايد انتخابگر باشند و الّا خوب و بد معنا ندارد. بهشت و جهنم معنا ندارد. انسانها بايد بتوانند آزادانه انتخاب كنند. ايراني ها قبل از شما بودند، همين ها انقلاب كردند و شما را سركار آوردند، چطور شما مي گوييد كه بهتر از مردم مي فهميد!؟ مردم نمي فهمند! نمي توانند تشخيص بدهند! اينها غلط است و ريشه مشكلات همين نوع تفكرات است.
علت دوم؛ به نگاه انسانها بر مي گردد. من فكر مي كنم كه ما بايد هر روز انسان را بازشناسي كنيم. تا انسان شناخته نشود، خدا شناخته نمي شود. تا انسان شناخته نشود، حقوق انسان شناخته نمي شود. تا انسان شناخته نشود، كرامت انسان شناخته نمي شود. تا انسان شناخته نشود، روابط اجتماعي مناسب، اقتصاد و فرهنگ در شان انسان شناخته نمي شود. انسان بايد شناخته شود. تا انسان شناخته نشود، هيچ چيزي روشن نمي شود. " من عرف نفسه فقد عرف ربه" .
الان دوستان مشكلات سنگيني را بيان كردند. چگونه مي شود كه يك نفر پا روي حق انسانها بگذارد؟ چگونه مي شود كه امكانات را تبعيضي توزيع كرد؟ چگونه ممكن است كه يك نفر فقر را ببيند و صدايش درنيايد و شب راحت بخوابد؟ چگونه يك فرد بيت المال را دستكاري مي كند؟ همه اينها براي اين است كه شان خودش و شان انسانيت را نشناخته است. همه دنيا همين است. آمريكا را ببينيد كه چگونه به خودشان حق مي دهند كه با مردم بازي كنند؟ به نام مردم آمريكا اينهمه جنايت كنند. جاهاي ديگر را ببينيد. چگونه به خودشان حق مي دهند كه ويروسي درست كنند و جهان را به مخاطره بيندازند؟ بعد هم واكسن هاي آلوده را بفرستند و ملت ها را بيمار كنند. چون از شان انساني خارج شده اند. انسانيت خود را فراموش كرده اند.
عزيزان؛ ما بايد در هر زمان و مكان و مقطع، بحثمان بحث انسان باشد، كرامت، جايگاه و مقام انسان. انسان خليفة الله و اشرف مخلوقات است. يك چيزهايي هم ياد گفته اند كه مي گويند اكثر مردم نمي فهمند. بسيار خب! تو چگونه مي فهمي!؟ از كجا معلوم تو كه اين حرف را مي زني، مي فهمي؟! آن خودخواهي باعث شده كه چيزي را متوجه نشود. تك تك انسانها عزيز هستند. چه فرقي مي كند كه در كردستان باشد يا در سيستان، تركمنستان، فارس، اصفهان، مشهد، خوزستان، عراق، افغانستان، آمريكاي لاتين يا هر جاي ديگري؟ همه مخلوق خدا هستند. اين خليفة الله است و بايد به كمال برسد. اين است كه بايد جلوه خدا در عالم بشود. اصلا هدف مديريت، امامت، ولايت و حكومت برداشتن موانع در برابر انسان است كه حقيقت او طلوع بكند. اين مناصب كه ارزشي ندارند و چيزي به انسان اضافه نمي كنند.
يك عده الان دارند خودشان را مي كشند. بخاطر اينكه شما آمده ايد و مي گوييد احمدي نژاد بيا، شروع كردند به تهمت و توهين و حمله و تخريب. گفتم فقط حمله مغول را مانده كه بگويند مقصرش احمدي نژاد است! 25 سال قبل از ما و 8 سال بعد از ما اينها كشور را گلستان كردند، همه مشكلات گردن ما افتاد كه چهار تا كار انجام داديم و به مردم احترام گذاشتيم.
عزيزان من؛ مهمترين كار امروز، آگاهي بخشي راجع به مباني، شان، جايگاه، حقيقت و حقوق انسان است. ريشه مشكلات عالم در اين است كه اين ها شناخته نشده است. ما رفتيم شوش (تهران) در مركز كشور. چقدر انسانهاي شايسته و جوان، يك گوشه اي افتاده اند در دام بيماري اعتياد. بسياري از آنها تحصيلكرده و فهيم هستند. حال بايد حكومت نسبت به اينها بي اعتنا باشد؟ چقدر جوان بيكار. نزديك به 60 درصد جامعه در تامين نيازهاي اوليه خود دچار مشكل شده اند. خود دولت گفت 60 ميليون يعني بيش از 6-7 دهك. 70 درصد جامعه نيازمند كمك معيشت هستند. الله اكبر! خب اگر شان انسان را بشناسيم، اين ثروت عظيمي كه در انحصار و احتكار يك عده درآمده و در دست دولت است و دارد بخش عظيمي از آن را ضايع مي كند، بياييم با احترام در اختيار مردم قرار بدهيم نه با تحقير.
مشكلات در تمام جوامع بشري، محصول نگاه غلط است كه بايد اصلاح شود. چرا به اينجا رسيديم؟ براي اينكه حكومت را اصل گرفتند و شان انسان را نشناختند. آقا اميرالمومنين(ع) فرمودند كه اين حكومت براي اجراي عدالت است و اگر نتواند عدالت را اجرا كند و حق مردم را بدهد، از آب بيني بز بيمار هم بي ارزش تر است. از كفش صد وصله بي ارزش تر است. اگر ما پيرو او و پيرو پيامبر(ص) هستيم، آنها اينگونه نگاه مي كردند. اگر ما پيرو انسانيت خودمان هستيم، يعني چه كه ما برتر از ديگران هستيم؟ يك پستي را گرفته اي و استاندار شدي. حالا برتر از مردم استان هستي؟ يا نوكرتري؟
دو تا نگاه در كشور و در دنيا وجود دارد. يك نگاه خودبرتربيني براي يك گروه، حزب، دسته و طبقه و يك نگاه خدمتگزاري و نوكري مردم است. احترام به انسانهاست. كدام را بايد انتخاب كرد؟ كدام را بايد جلو برد؟ الان مشكلات فراواني درست شده كه برخي به من مي گويند امكان اصلاح هست؟ همه چيز در هم پيچيده است. من مي گويم بله واقعا در هم پيچيده، سرزمين سوخته دارند تحويل مي دهند و آدرس غلط مي دهند. الان چه در داخل و چه در عرصه جهاني دارند كشور را بر باد مي دهند و بعد مي گويند چرا احمدي نژاد سال 88 از آن كوچه رفت!؟ آقا بالاخره رفت يا نرفت، آن روزها گذشت. الان را دريابيد.
بله! دارند سرزمين سوخته تحويل مي دهند ولي راه چاره دارد. خدا ثروتي را در اختيار مردم قرار داده است، اين را در اختيار مردم قرار بدهيم تا همه فعال شوند. عدالت از ناحيه حكومت، مساوات كامل است. حكومت حق ندارد با احدي، تبعيضي برخورد كند، فارغ از طايفه و قوم و زبان و منطقه و مذهب. حكومت حكومت است. همه در برابر قانون مساوي هستند. اگر يك آدم گردن كلفت خطا كرد، به اندازه يك آدم معمولي مجازات شود. چند روز پيش ديدم كه يك فردي خيلي سرخورده شده بود. سوال كردم، گفت ما يك مطلب دو خطي در اينترنت نوشتيم، يك انتقادي به رئيس قبلي قوه قضائيه كرديم، ما را 5 سال محكوم كردند. اما يك فرد ديگر كه فقط چند هزار ميليارد تومان وثيقه اش بوده است، مثلا به دو سال محكوم شده است. معلوم است كه چه خبر است. اينها بايد درست شود. سخت شده ولي درست شدني است.
اگر حرف ملت باشد، همراهي ملت باشد و همه به خواست ملت تن بدهيم با 4-5 تا كار اوضاع درست مي شود. مردم درستش مي كنند. البته بايد در ساختارها اصلاحي صورت بگيرد. بايد معلوم باشد كه چه كسي تصميم گير است. الان معلوم نيست. الان اين نهادها و قواي گوناگون درهم پيچيده اند. داستان بنزين پارسال يادتان هست. تقريبا همه گفتند كه ما نبوديم! بالاخره چه كسي بوده است؟ اصلا معلوم نيست. قوانين و برنامه هاي ما معلوم نيست. بايد تنظيم كنيم، مديريت يك منطقي دارد و آن منطق را بپذيريم و بر اساس آن منطق عمل كنيم. به نظرم همه چيز اصلاح شدني است.
اين روزها، روزهايي است كه بايد ان شاءالله به همه آگاهي بدهيم. ريشه مشكلات و راه حل مشكلات كجاست؟ راه حل مشكلات در آمانهاي انقلاب و آزادي است. نه آزادي انحصاري كه فقط يك عده آزاد باشند كه هر كاري كه مي خواهند بكنند ولي مردم نتوانند يك انتقاد بكنند. اين غلط است. چون انقلاب و كشورمان را دوست داريم، خودمان عضوي از اين كشور هستيم، زندگي ما براي اينجاست. حق هم داريم، شما هم حق داريد، همه حق دارند. در عرصه بين الملل هم همين طور. واقعا همين چيزهايي كه براي داخل مي خواهيم، براي خارج هم بخواهيم. عدالت و احترام هست، هر كس قبول كرد ما مخلص همه هستيم، با كسي دعوا نداريم. حالا يك رژيم صهيونيستي استثنا است ولي هركس عدالت و احترام را پذيرفت، دنبال تجاوز نبود، كار تمام است.
دكان كه نيست. الان همين دوستاني كه سركار هستند چقدر به ما توهين كردند! رابطه را با همه جاي دنيا خراب كردند كه حتي يك دوست در دنيا براي ما نگذاشتند. يك مسافرت نمي توانند بروند. در دولت قبل 155 رئيس دولت به ايران آمد و ما هم همين تعداد رفتيم. حالا چقدر وزرا و سفرا و نمايندگان رفتند و آمدند جدا. ما يا مهمان خارجي داشتيم يا مهمان بوديم. ارتباطات وسيع همراه با عزت و احترام داشتيم. بله! چند تا كشور اروپايي و آمريكا با ما بد بودند كه آن هم بخاطر بي عدالتي آنها زير بار نمي رفتيم. اگر آنها هم بر اساس عدالت رفتار مي كردند، بنده مي پذيرفتم. به شما بگويم كه دشمن ترين دشمنان ما اگر حرف حقي بزنند من مي پذيرم. ما كه تعصب بيجا نداريم كه اگر طرف مقابل حرف حقي بزند بگوييم تو بيخود مي كني! آقا اين حرف و كار شما حق است مي پذيريم، اين ناحق است نمي پذيريم. منطق ما اين است. ما اصلا با آدم ها دشمن نيستيم، با كار غلط دشمنيم. با فكر غلط دشمن هستيم. با كشتن و له كرن انسانها، با ايجاد جنگ، اختلاف و چپاول ملت ها مخالفيم. آدم ها كه ممكن است هر لحظه عوض شوند. از خدا هم مي خواهيم كه عوض شوند. هدايت را براي همه بخواهيم، صلح و سلامت را براي همه بخواهيم، امنيت را براي همه بخواهيم. اين مكتب ما و بزرگان ماست و به فضل الهي اين خواهد شد.
عزيزان من؛ دوران سختي است، همه مي فهميم اما اين دوران خواهد گذشت. ما يك ملت بزرگ هستيم كه در طول تاريخ بارها دچار مشكل شده ايم اما سرافرازانه عبور كرده ايم. من از همه شما تشكر مي كنم. سلام گرم مرا به همه دوستان و مردم عزيز استان هايتان برسانيد. من نوكر و كوچك مردم هستم. من خودم را كوچكتر از همه 7.5 ميليارد مي دانم. سلام مرا به مردم خونگرم كردستان، مردم دوست داشتني زنجان، مردم صميمي اردبيل، مردم غيور آذربايجان، مردم بافرهنگ آذربايجان غربي برسانيد. تك تك آنها در قلب من هستند. سلول هاي من متعلق به آنهاست. بالاترين افتخار من خدمت به اين مردم است. من بخشي از بهترين دوران زندگي و جواني ام را در اين استانها گذراندم و خدا را سپاسگزارم كه اين توفيق را داد تا بتوانم در خدمت مردم اين استانها باشم. ان شاءالله همه شما موفق باشيد. بدانيد كه آينده از آن شما و ملت ايران است و به فضل الهي اين مشكلات بزودي برطرف خواهد شد. همه شما را به خداي بزرگ مي سپارم.
نظرات