دکتر احمدی نژاد: اگر مردم از متن توافق با بیگانه باخبر شوند، بلافاصله خطرات آن را گوشزد میکنند و هشدار می دهند که آن را امضا نکنید!

دکتر احمدی نژاد گفت: اگر مردم در صحنه باشند و از متن توافقی که با بیگانه شده است، باخبر شوند، بلافاصله خطرات آن را گوشزد میکنند و هشدار می دهند که آن را امضا نکنید! اگر در مجلس قبل، متن برجام خوانده می شد و مردم در جریان قرار می گرفتند، به این کار رضایت نمیدادند و یقه آنها را میگرفتند و میگفتند امضا نکنید، کشور را به دره نیندازید و فریب بیگانه را نخورید!
به گزارش دولت بهار، دکتر احمدی نژاد در دیدار با جمعی از مردم خوزستان، این استان را نماد فرهنگ مردانگی، شجاعت، وطن پرستی، مقاومت، مهربانی، میهمان نوازی و همبستگی توصیف کرد و انجام اصلاحات اساسی و پاک شدن فضای جامعه از آلودگی ها را مستلزم حضور مردم در صحنه برای تصمیم گیری و اثرگذاری روند تصمیمات دانست.
وی در این ارتباط افزود: اگر مردم در صحنه باشند و از متن توافقی که با بیگانه شده است، باخبر شوند، بلافاصله خطرات آن را گوشزد میکنند و هشدار می دهند که آن را امضا نکنید! اگر در مجلس قبل، متن برجام خوانده می شد و مردم در جریان قرار می گرفتند، به این کار رضایت نمیدادند و یقه آنها را میگرفتند و میگفتند امضا نکنید، کشور را به دره نیندازید و فریب بیگانه را نخورید!
خادم ملت ایران به آثار داخلی متاثر از حضور مردم در عرصه تصمیم گیری اشاره کرد وگفت: حکومت به معنای نمایندگی مردم برای انجام امور آنها، اجرای عدالت و خدمت به مردم است. وقتی مردم کنار رفتند، حکومت مترادف با پر کردن جیب ها و ارضاء قدرت طلبی یک عده خاص می شود و اشرافیت بوجود می آید. این اشرافیت ها در طول تاریخ، از پول ملتها درست شده اند.
متن کامل سخنان دکتر احمدی نژاد در جمع فعالان خوزستانی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
خوزستان بالاتر از یک جغرافیا بلکه یک منش و فرهنگ است. فرهنگ مردانگی، شجاعت، وطن پرستی، ایستادگی، مهربانی، مهمان نوازی و همبستگی است. خوزستان واقعاً دیار شُرفا، اعزاء، انسان های بزرگ، مردان و زنان، شهدا و مجاهدان در راه خدا در طول تاریخ است.
در واقع ما داریم در باره یک پرچم برافراشته و راجع به یک فرهنگ و منش انسانی حرف میزنیم، مردمی همبسته که هر مسئله ای هم پیش می آید، از مسیر و آرمان اصلی جدا نمیشوند.
ما هم متوجه می شویم که مشکل آب، مشکل اقتصادی، گردو غبار، اجاره خانه، مسائل شهری و وضعیت جوانان چیست؟ البته نه به اندازه مردم خوزستان اما می فهمیم که جنگ و موشک باران و خمپاره و دشمن چیست؟ اینهمه مسائل وجود دارد اما باز هم وقتی به خوزستان میرویم، میبینیم فضای مردم، انسانی، آرمانی، دلسوزی و عشق به ارزش های الهی، عشق به ایران عزیز و فضای فداکاری است. انسان نمیتواند به چنین پدیده ای عشق نورزد و دلبسته به این پدیده نباشد.
اگر شیطان بخواهد انسانها را اغوا کند و تابلویی از فقر، کینه، حسادت، جنگ و کشتار ترسیم نماید آن قدم کلیدی و شاه بیت اقدام او این است که توده های مردم از عرصه ها کنار بروند. وقتی کنار رفتند و ثروت و قدرت و همه چیز در دست یک عده متمرکز شد، دیگر فساد کار سختی نخواهد بود. خود این بزرگترین فساد است و اصلاحی اتفاق نمیافتد. آن نیروی توده های عظیم مردمی است که اگر به میدان بیاید، همه آلودگی ها را پاک میکند.
در همین مذاکرات هسته ای؛ اگر مردم در جریان جزئیات کار قرار بگیرند و پشت کسانیکه مذاکره میکنند بایستند، آنوقت کسیکه برای مذاکره میرود، دستش خالی نخواهد بود. دفعات قبل تکه هایی از موجودی کشور را جدا کردند و از جیب ملت دادند و چیزی را امضا کردند که آنها همان را هم اجرا نکردند! چون محتوای آن یک طرفه و ناعادلانه بود و منطق یک قرارداد عادلانه در آن رعایت نشده بود. حالا اگر یک ملتی پشت قضیه بیاید، کدام قدرت جهانی می تواند حتی یک تلنگر بزند، حق یک ملت را ضایع کند یا یک ملت را هدف تهدید خود قرار دهد.
در داخل کشور هم اگر همه ملت در صحنه باشند و عده ای بخواهند جیب ملت را خالی کنند. آیا ملت در صحنه، چنین اجازه ای میدهد؟ اصلا امکانش فراهم می شود؟ همه مردم ناظر هستند، همه صاحب مال و صاحب کار هستند و همه چیز را در دست خودشان می گیرند و اجازه این کار را نمی دهند.
اگر ملت در صحنه باشد، چقدر راهکار ارائه می شود؟ فرض کنید رفتهاند با بیگانه یک توافقی کردهاند، اگر مردم از متن آن خبر داشته باشند، بلافاصله خطرات آن را گوشزد میکنند؛ آقا امضا نکنید! اگر در مجلس قبل، آن متن برجام خوانده می شد و مردم در جریان قرار می گرفتند، به این کار رضایت نمیدادند و یقه آنها را میگرفتند و میگفتند امضا نکنید، کشور را در دره نیاندازید، فریب بیگانه را نخورید.
مردم که در صحنه باشند، همه امور به سامان می رسد، اما وقتی ملت کنار رفت و بی اعتماد و دل شکسته شد، آن وقت هر کس هر کاری که دلش بخواهد می کند و تلویزیون از صبح میگوید این یکی اینقدر خورد، انگار مسابقه است. اما اگر ملت باشد، آیا دیگر کسی می تواند خطا کند؟
در طول تاریخ هر جا که فساد، ظلم، فقر، فاصله طبقاتی و تبعیضی بوده، محصول این بوده است که توده های مردم از عرصه تصمیم گیری و نظارت و مدیریت کنار گذاشته شدند. این یک امر امروزی نیست بلکه در طول تاریخ اتفاق افتاده است. اصلا یک خط است.
حکومت به معنای نمایندگی مردم برای انجام امور آنها و اجرای عدالت و خدمت به مردم است. وقتی مردم کنار رفتند، مفهوم حکومت هم عوض می شود. معنایش پر کردن جیب ها و ارضاء قدرت طلبی خود می شود و اشرافیت بوجود می آید. این اشرافیت ها در طول تاریخ، از پول ملتها درست می شوند. وقتی ملت ها در صحنه حضور نداشته باشند، اشرافیت اقتصادی و سیاسی و ... درست میشود.
اصلا راه اینکه ملتها رشد نکنند، قوی نشوند، به لحاظ علمی، توانایی های فردی و استعدادهایشان شکوفا نشود این است که آنها را کنار بگذارند. آدم ها زمانی رشد می کنند که تصمیم بگیرند. آدمی که تصمیم نگیرد، رشد نمی کند.
در عرصه سیاسی و اجتماعی؛ قرار است مقامات کشور انتخاب شوند. وقتی یک ملت می آید و تصمیم میگیرد، این تصمیم چقدر پخته تر است تا اینکه عده قلیلی بنشیند وتصمیم بگیرند؟ میخواهیم جلوی نفوذ بیگانه بایستیم! وقتی تعداد محدود شد، بیگانه آنها را میخرد و سیاست هایش را هم توسط آنها اجرا می کند. یعنی اگر بخواهیم جلوی نفوذ بیگانه را هم بگیریم، باید همه مردم در صحنه باشند.
در تمام شهرها و روستاها، مردم می گفتند انرژی هسته ای حق مسلم ماست. در مقابل قدرت یک ملت، کسی نمی تواند کاری انجام بدهد. سال ۸۹ ما با آمریکاییها سر قضیه هستهای توافق کردیم و یک سر سوزن امتیاز یا تعهدی داده نشد. نه بازرسی اضافه، نه تعطیلی، نه سقفی برای استفاده از انرژی اتمی تعیین شد. هیچ محدودیتی نبود چون ما طلبکار بودیم. گفتیم شما چند سال ما را عقب انداختید، مزاحمت درست کردید، قراردادها را یک طرفه لغو کردید، باید بیایید و تضمین بدهید. متن تهیه شد، همه کارها انجام شد ولی از داخل اجازه ندادند اجرا شود.
اگر دشمنان احساس قدرت می کنند برای این نیست که ذاتا قدرتمند هستند، این طرف ضعیف است! یعنی وقتی ملت کنار گذاشته شدند، اینگونه می شود. اصفهان، خوزستان، یزد، تهران، مشهد و... همه یک ملت هستیم، همه باهم هستیم، باید با هم اداره کنیم، کنار هم و پشتیبان هم باشیم. البته خیلی کار را خراب کردند و خیلی آسیب زدند. آنقدر آسیب زدند که رئیس برنامه و بودجه می گوید ما اگر ۶ سال کار کنیم و رشد اقتصادی ما ۸ درصد باشد، تازه به ده سال قبل یعنی سال ۹۰ برمی گردیم . این درحالی است که سازمانها به هم ریخته، سیستم ها خراب شده و اخلاق برخی آدمها نیز عوض شده است.
ایران در یک دوره پنج ساله می تواند به کشوری پیشرفته تبدیل شود. برای این هدف چیزی کم نداریم. از تاریخ و تمدن بگویند، ایران درصدر است، از فرهنگ بگویند که از ملت ایران فرهنگی تر کجا سراغ داریم؟ ما تنها ملتی هستیم که هیچوقت جنگ قومی نداشتهایم. ولی در قرن گذشته، اروپا ۱۰۰ میلیون کشته داد. جنگ زبان در ایران نداشتیم، همه به یکدیگر احترام میگذاشتند و همه باهم بودیم. اینها سرمایه ایران است. یکی عرب است، یکی کرد، یکی آذری، یکی ترکمن، یکی بلوچ و یکی فارس است. یک گلستان زیباست که متعلق به همه است.
اگر ملت تصمیم بگیرد، پای تصمیماتش می ایستد اما وقتی کنار زده می شود، دیگر حسی به مسائل اجتماعی و به طبیعت خودش ندارد و این یک رویکرد غلط است. مردم اگر مال خودشان بدانند احساس وظیفه می کنند. نیازی نیست که شما برای حفظ جنگلها و مراتع نیرو داشته باشید، کافی است که مردم آن را مال خودشان بدانند، خودشان آنها را حفظ می کنند.
اگر مردم بتوانند اظهار نظر کنند راه حل پیدا می شود، خود مردم مشکل را حل و همراهی می کنند اما شیطان می آید و وسوسه می کند. در طول تاریخ اینگونه بوده است که خیال می کنند اگر مردم از صحنه کنار رفتند و ساکت شدند و صدایشان درنیامد، دیگر کار آنها درست است و تا ابد بر روی آن صندلی ها می مانند! این از وسوسه شیطان است. مردم از صحنه کنار بروند، کار همه تمام است. اگر جلوی بیگانه بخواهیم ایران را حفظ کنیم باید ملت به صحنه بیاید.
راه حل مسائل کشور یکی بیشتر نیست، آن هم این است که مالکیت مردم، حق مردم و سروری مردم به رسمیت شناخته شود و این حق به مردم برگردد. بعد خواهید دید ظرف ۵ سال ایران چگونه پیشرفت خواهد کرد. ایران خیلی جای پیشرفت دارد و البته دشمنان تاریخی هم اینها را می دانند.
اینگونه نیست که کنار زدن مردم، فقط کار چند نفر در داخل کشور باشد، از بیرون هم هست. من با اطلاع می گویم که کار از بیرون است. اصلاً طرح آنهاست که میگویند ایرانی ها باید فقیر باشند، مردم ایران را باید فقیر نگه داریم تا هشت آنها گروه نه شان باشد و الّا اگر آزاد شود، آن ها راحت نیستند! نه اینکه ایرانیها اهل جنگ باشند، خیر! کافی است فکرشان به کار بیفتد و با مردم دنیا حرف بزنند.
تاریخ ما پر از تولیدات فرهنگی جهانی و پر از دانشمندانی است که پایه گذار علوم جهانی بودند، اما اکنون تولید دانش جهانی نداریم، چون مردم کنار زده شده اند. به محض اینکه این معادله عوض شود و ملت خود را پیدا کند، با سرعت نور جلو میرود. ملت پای کار بیاید، کشاورزی و صنعت و بقیه مسائل هم حل میشوند.
مدل تصمیم گیری در کشور ما روشن نیست. همه باید بدانیم مثلا وقتی یک مشکلی در کشاورزی پیش می آید، چه کسی باید در کشور آن را حل کند؟ معلوم نیست تصمیم گیر دولت است یا مجلس یا جاهای دیگر است! رابطه اینها با هم چگونه است؟ در طول هم هستند یا در عرض هم قرار دارند؟ این را باید درست کنیم.
سال ۹۱ همان هایی که ما مامور می کردیم بروند و بازار را کنترل کنند و هر کس هر چقدر ارز میخواهد به او بدهند، خود آنها ارز ها را می گرفتند و کنار میگذاشتند تا گران شود و بعد بفروشند! یعنی همان هایی که باید تنظیم میکردند، خودشان دنبال منافع سیاسی و زدن دولت بودند. این غلط است. آنها نباید بتوانند تصمیم بگیرند. کسیکه خودش منفعت دارد، نباید در موضع تصمیم گیری باشد. این موجب فساد می شود. کسانی بودند که تا چند سال بعد، به پیمانکارهایشان سکه و ارز می دادند! هم گرانتر می دادند و سود می بردند و هم دولت را زدند و به تصور خودشان سود کردند!
ما این مشکل را سر قضیه استادیوم هم داشتیم. گفتیم بروید بررسی کنید و با حفظ حرمت خانواده ها، جایی را برای حضور زنان در استادیوم تنظیم کنید. یک دفعه دیدیم یک نفر از آن طرف میگوید آقا شما کافر و بی دین شدید، زود تصمیم را لغو کنید! گفتیم اگر این را الان انجام ندهیم، بعدا باید با خفت انجام بدهید، اجازه بدهید ما با عزت این را تنظیم کنیم. زنان ایرانی هم هرجا که بروند، اتفاقا محیط سالم می شود. هر جا خانم ها میآیند، مردها خودشان را جمع و جور می کنند و در چارچوب حرف می زنند. بالاخره یک نسل جوان آمده و این را می خواهد، اگر شما جلویش را بگیرید از یک جای دیگری بیرون می زند. اجازه ندادند و حالا باید تحت فشار فیفا، به مقررات آنها تن بدهند!
من گفتم به این شکل مملکت داری نمی شود! باید معلوم شود چه کسی تصمیم می گیرد. اگر شما این را میگویید، اشکالی ندارد، شما تصمیم گیر هستید پس تبعات آن را هم باید بپذیرید. نمی شود که تصمیم را بگیرید ولی در تبعاتش دخالت نکنید!
یک برنامه اقتصادی میخواهیم پیاده کنیم، به مجلس میرود ولی ستون فقرات آن را ویران می کنند. طرح خراب میشود اما مسئولیت آن را بر عهده نمی گیرند! بودجه را خودشان می نویسند ولی به دولت فحش می دهند! فرقی نمی کند در مجلس باشیم یا در دولت، این روش غلط است. آقا اگر بودجه را شما مینویسید، تبعات آن را هم باید بر عهده بگیرید تا معلوم شود اشتباه از کجا بوده است تا بشود آن را اصلاح کرد. آن را خراب می کنند ولی فحشش را به کس دیگری می دهند!
در مسیر تصمیم گیری باید سلسله مراتب باشد، اختیار و مسئولیت باید در آن معلوم باشد. یکی ۱۰ واحد اختیار دارد، ۸۰ واحد مسئولیت و دیگری ۸۰ واحد اختیار دارد، ۲ واحد مسئولیت هم ندارد! مانند مجلس. اگر مجلس یک چیزی را خراب کند چه کسی از او سوال میکند؟ ملت میتواند سوال کند؟ یک نماینده رفته کاری را خراب کرده، مردم آن شهر و کل کشور باید تا چهار سال تحمل کنند. رای هم که محرمانه است!
باید این ساز و کارها را درست کنیم تا بشود چهار تا تصمیم خوب گرفت. آن وقت خواهید دید ظرف پنج تا شش سال، ایران به کجاها خواهد رسید.
سلام مرا به مردم خوزستان برسانید و بفرمایید همانطور که شما عمیقا معتقد هستید، زمستان میگذرد و روسیاهی به زغال می ماند. این شرایط سخت به فضل الهی خواهد گذشت و روزهای خوب در پیش است و شرایط بطور کلی عوض خواهد شد.
نظرات