سخنان دکتر احمدی نژاد در دیدار با جمعی از فعالان استان قم به مناسبت ۱۹ دی + فیلم
دکتر احمدی نژاد در دیدار با جمعی از فعالین سیاسی و رسانه ای استان قم، از نوزدهم دی ماه سال ۱۳۵۶ به عنوان سرآغاز یک جهش جدید در حرکت تکاملی ملت ایران و جامعه انسانی یاد کرد و گفت: حکومت ۵۷ ساله خاندان پهلوی تصور می کرد که هیچ خطری او را تهدید نمی کند، بر همه ارکان کشور مسلط است، هیچ جایگزینی ندارد و ریشه هایش آنچنان مستحکم است که با طوفانهای بزرگ هم تکان نخواهد خورد اما با قیام ملت ایران، در کمتر از ۱۳ ماه آنچنان فرو ریخت که گویی اصلا وجود نداشته است!
به گزارش دولت بهار، دکتر احمدی نژاد به تلاش تاریخی ملت ایران برای تحقق آرمانهای بزرگ انسانی و الهی پرداخت و گفت: ملت ایران در طول چند هزار سال، اهتمام بی وقفه خویش را صرف متجلی ساختن آرمانهای بزرگ کرده و اولین ملتی است که شهرنشینی، ادبیات، فرهنگ، فلسفه، مکتب، آرمان و انسجام اجتماعی داشته، همیشه یکتاپرست و پایبند به ارزش های انسانی پایبند بوده و هر جا پرچمی برای حقیقت، دانش، انسانیت، عدالت، آزادی و برادری بلند شده، از آن استقبال کرده و هیچوقت تعصب نژادی و قومی نداشته است که یک مقطع یا فراز بلند آن، حرکت تاریخی ملت ایران در بیش از چهاردهه اخیر بوده است.
دکتر احمدی نژاد از آزادی، عدالت، کرامت و اعمال حاکمیت بر سرنوشت، به عنوان ستون فقرات مطالبات تاریخی ملت ایران یاد کرد و گفت: مردم این سرزمین، در طول تاریخ جزو پرچمداران آزادی بوده اند و این حقیقت در ادبیات، آثار فرهنگی و گفته های بزرگان ایران موج می زند و آزادی به عنوان تجلی اختیار انسان در زندگی اجتماعی به صورتی عمیق و پربار مورد تاکید قرار دارد تا آنجا که ریشه حرکت و قیام مردم علیه حکومت شاهنشاهی را نیز باید در محدود شدن آزادی و سلب اختیار از مردم جست و جو کرد.
خادم ملت ایران از فقدان عدالت در جامعه و وجود فاصله طبقاتی و تمرکز ثروت و قدرت در دست یک عده خاص به عنوان شاخصه دیگر رژیم ستمشاهی یاد کرد و با تاکید بر ضرورت برخورداری انسان از عزت و کرامت گفت: خدا انسان را عزیز و با کرامت خلق کرده است، بنابراین تحقیر انسانها از طریق فقر یا سرکوب و کوچک شمردن و به حساب نیاوردن دیگران، یک عمل شیطانی است.
وی به تلاش مستمر ملت ایران برای اعمال حاکمیت بر سرنوشت خویش اشاره کرد و افزود: مردم ایران همواره به دنبال صداقت و پاکی بوده اند اما رژیم پهلوی به طور کلی مردم را از عرصه سرنوشت و تصمیم گیری برکنار کرد. به صورت پنهانی با بیگانگان قرارداد می بست و قراردادهای نظامی، تسلیحاتی و اقتصادی با دریافت رشوه های بزرگ همراه بود، در حالی کهملت از آنچه در عرصه حکومت می گذشت، خبر نداشت.
دکتر احمدی نژاد از اعتماد مردم به سخنان امام خمینی(ره) دایر بر تامین خواسته های به حق آنان در حکومتی به نام جمهوری اسلامی سخن به میان آورد و افزود: اکنون وقت آن فرارسیده است که ملت به ارزیابی و قضاوت در باره کارهایی بپردازد که قرار بود به انجام برسد. باید دید کدام کارها و تا چه میزان محقق شده و چرا بخشی دیگر محقق نشده است؟
وی از کسانی که تقصیر لاینحل ماندن برخی مشکلات را به گردن مردم و دشمن می اندازند انتقاد کرد و افزود: باید قضاوت عمومی در باره پدیده های مختلف مورد توجه قرار گیرد و معلوم شود که رضایتمندی جامعه از عملکرد مسئولان تا چه میزان است و مردم تا چه حد امید و اطمینان دارند که ساختارهای موجود بتواند خودش را اصلاح کند.
استاد دانشگاه علم و صنعت به برخی تصورات غلط از اوضاع کنونی جامعه اشاره کرد و گفت: شماری از مقامات کشور تصور می کنند که اوضاع خیلی خوب است و اصلا مشکلی وجود ندارد. این امر بسیار نگران کننده است زیرا ممکن است همان بلایی که قبلی ها به آن دچار شدند، الان هم یک عده گرفتارش شده باشند.
وی بر ضرورت تقویت ارتباط مقامات و مسئولان کشور با مردم تاکید کرد و افزود: مردم قبل از انقلاب به مقامات کشور، دسترسی نداشتند و کسی به حرف آنان گوش نمی داد، اما اکنون باید دید که آیا مردم به مقامات کشور دسترسی دارند و حرف های آنان به گوش مقامات می رسد؟
خادم ملت ایران اطلاع مقامات کشور از قضاوت و ارزیابی مردم را امری ساده توصیف کرد و گفت: دریافت نظرات مردم کار پیچیده ای نیست. کافی است که آنها به میان مردم در مترو، خیابان، بازار و اجتماع بروند تا با قضاوت صریح مردم در باره مسائل کشور آشنا شوند.
وی از قدرت مردم به عنوان منشاء اقتدار واقعی هر حکومتی در جهان یاد کرد و افزود: اقتدار ملی بالاترین قدرت موثر در برابر همه قدرتهای ظالم و استکباری دنیاست و این مهم نیز زمانی تحقق می یابد که تک تک مردم قوی، عزیز، راضی و امیدوار باشند. هیچ قدرتی در دنیا نمی تواند با قدرت یک ملت برابری کند.
دکتر احمدی نژاد با طرح این سئوال که آیا امروز تک تک مردم ایران احساس قدرت، عزت، آزادی و کرامت می کنند، گفت: با مروری بر دوران معاصر می توان به این حقیقت تلخ واقف شد که هرگاه اقتدار ایران به معنای "قدرت مردم" کاهش پیدا کرده، بخشی از سرزمین ایران جدا شده یا قراردادهای ننگینی بر ملت ایران تحمیل گردیده است، کما اینکه در قریب به170 سال اخیر، حدود 60 درصد از وسعت ایران از دست رفته است و هربار که مقامات کشور از پشتیبانی و قدرت ملت برخوردار نبودند، امتیازات بزرگ داده اند.
گزیده سخنان دکتر احمدی نژاد در این دیدار که به مناسبت 19 دی ماه سالروز قیام خونین مردم قم در برابر رژیم ستمشاهی انجام شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
19 دی ماه 56 به یک تعبیر، سرآغاز یک حرکتی در تاریخ پرتلاطم و پر فراز و نشیب ایران است. قطعا انقلاب ملت ایران از 19 دی آغاز نشد. من به ضرس قاطع می گویم که از 15 خرداد 42 هم شروع نشد. ما یک ملت بزرگی هستیم که چند هزار سال، دنبال آرمان های الهی و انسانی بودیم و تقریبا همه موجودیت خودمان را در طول چندهزار سال، وقف و صرف تحقق آن آرمان ها کردیم. اولین ملتی هستیم که شهرنشینی داریم، ادبیات، فرهنگ، فلسفه، مکتب، آرمان و انسجام اجتماعی داریم، به ارزش های انسانی پایبند هستیم و شاید جزو معدود ملت هایی باشیم که همیشه موحد و دنبال بهترین ها، بالاترین ها و متعالی ترین ها بودیم و در هر جای دنیا، یک پرچمی برای حقیقت، دانش، انسانیت، عدالت، آزادی و برادری بلند شده، ملت ایران از آن استقبال کرده است. هیچوقت تعصب قومی و نژادی نداشتیم. یک حرکت تاریخی بوده که یک مقطع و فراز بلند آن، این دوران چهل و چند ساله اخیر است.
به نظرم سه چهار ارزش و آرمان، ستون فقرات مطالبات تاریخی ملت ایران است. اولین خواسته ملت ایران در طول تاریخ، عبارت از آزادی بوده است. آزادی، بالاترین ارزش و مطالبه فطری انسان هاست. خداوند انسان ها را مختار آفرید. یعنی اگر ویژگی اختیار را از انسان سلب کنیم، دیگر با سایر موجودات تفاوتی ندارد و این اختیار هم حدی ندارد. هر نوع محدودیتی در این اختیار، محدودیت در انسانیت انسان هاست.
ملت ایران در طول تاریخ، جزو پرچمداران آزادی بوده است. اگر به ادبیات ایران، به نوشته ها و گفته های بزرگان و کسانیکه آثارشان مانده است، نگاهی بیندازیم، می بینیم که این آزادی که در واقع تجلی اختیار انسان در زندگی اجتماعی است، چقدر عمیق، پربار و مورد تاکید است.
چرا مردم علیه حکومت شاهنشاهی حرکت کردند؟ چون آزادی مردم را محدود کرده بودند. می گفتند ما آنچه را که صلاح بدانیم، برای مردم تصمیم می گیریم. مردم را از همه عرصه ها کنار زدند و آزادی اظهارنظر، آزادی نقد قدرت و نقد حاکمان را از مردم سلب کردند. بالاترین امر به معروف و نهی از منکر، نقد آنهایی است که قدرت و اختیارات یک کشور دستشان است ولی همه اینها سلب شد.
دومین ارزشی که ملت ایران دنبال آن بود، عدالت بود. اگر عدالت نباشد، آزادی هم نمی تواند دوام بیاورد و محقق شود. ثروت کشور در اختیار یک عده و اکثریت ملت در فقر بودند. روستاها در حال ویرانی، کشاورزی در حال ویرانی، مهاجرت به شهرها و حاشیه نشینی ها و حلبی آبادها وجود داشت. نه در ثروت و نه در قدرت، عدالتی نبود. عده ای بودند که هر کاری دلشان می خواست می کردند و اکثریت جامعه هیچ کاری نمی توانستند بکنند. فاصله طبقاتی در اوج بود.
ملت ایران دیگر دنبال چه چیزی بود؟ دنبال کرامت بود. انسان باید عزت داشته باشد. عزت را هم خدا در فطرت انسان قرار داده است. انسان را عزیز و باکرامت خلق کرده است. تحقیر انسان ها چه از طریق فقر، چه از طریق سرکوب، چه از طریق بی اعتنایی و کوچک شمردن و به حساب نیاوردن، مغایر با کرامت انسان است. ملت دنبال کرامت بود.
ملت دیگر دنبال چه بود؟ دنبال این بود که خودش برای خودش تصمیم بگیرد. فضای اجتماعی اینگونه بود که بیگانه تصمیم می گیرد، فهرست نمایندگان از فلان جا می آید، از این کشور و آن کشور می آید. مردم به کلی از عرصه تصمیم گیری کنار بودند. خودشان می بریدند و خودشان می دوختند، قراردادهای پنهانی بسته می شد که ملت ایران اصلا خبر نداشت که در عرصه حکومت چه می گذرد!؟ خیلی سخت بود. مردم می گفتند شما دارید برای ما تصمیم می گیرید. قراردادهای نظامی، تسلیحاتی، اقتصادی و معاملاتی با رشوه های بزرگ انجام می شد.
کنار زدن مردم از عرصه سرنوشت، از عرصه تصمیم گیری های بزرگ، در جریان نبودن مردم و امثال این آرمان ها و ارزش هایی که ملت ایران دنبال آنها بود. ملت ایران دنبال صداقت و پاکی بود. می گفت چرا در مملکت بخور بخور هست؟ چرا زمین ها را تصرف می کنند؟ چرا اموال را می برند؟ چرا امتیازات بزرگ داده می شود؟ مردم همیشه دنبال اینها بودند.
یک انسانی به نام امام خمینی(ره) پیدا شد که آمد و گفت: مردم! اینهایی که شما می خواهید، همه اش در یک حکومتی به نام جمهوری اسلامی، تامین می شود، اگر نمونه اش را می خواهید، می توانید در حکومت امیرالمومنین(ع) ببینید. خب ما هم که 1400 سال شنیده بودیم و تاریخی دلبسته اهل بیت(ع) بودیم، گفتیم چه چیزی از این بهتر برای ایجاد تغییرات اساسی در کشور و تامین خواسته های تاریخی؟ ملت حرکت کرد.
حالا اینکه چه گذشت را من نمی خواهم وارد شوم اما الان چند سال از انقلاب گذشته است؟ 43 سال گذشته است. به نظرم فرصت کافی بوده است و وقت آن است که ارزیابی کنیم، باید قضاوتی بشود. بالاخره قرار بوده این کارها بشود. چقدر شده است؟ کدام؟ چقدر شده؟ و چقدر نشده است؟
نمی دانم چه کسی این را در دهان مسئولین ما انداخت که همه چیز تقصیر دشمن است!؟ نمی شود همه را به گردن دشمن انداخت. بالاخره چقدر اینها محقق شده است؟ الان در جامعه چقدر رضایتمندی هست؟ چقدر امید به آینده هست؟ چقدر مردم اطمینان و امید دارند که ساختارهای موجود، خودشان بتوانند وضع را اصلاح کنند؟ مقامات کشور که تصورشان این است که اوضاع خیلی خوب است، هیچ مشکلی وجود ندارد!
نکند همان بلایی که قبلی ها دچار شدند، الان هم یک عده ای گرفتار آن شده باشند!؟ ارتباط با مردم قطع است. مردم قبل از انقلاب می گفتند ما به مقامات کشور دسترسی نداریم، کسی حرف مردم را گوش نمی دهد، جایی وجود ندارد که ما برویم مشکلمان را بیان کنیم و درد دل مردم را گوش کنند و اعتنا کنند تا دنبال برطرف کردن آن بروند.
الان این سوال وجود دارد که آیا مردم به مقامات کشور دسترسی دارند؟ یعنی گوش ها باز است؟ حرف ها می رسد؟ کافی است آدم یک دور در خیابان و اجتماع بزند، به مترو، اتوبوس، تاکسی یا به یک مغازه برود. الان نظر و ارزیابی مردم خیلی صریح و روشن است.
طبیعی است که هر ملت و حکومتی دنبال اقتدار است اما منشا اقتدار کجاست؟ منشا اقتدار، غیر از قدرت مردم است؟ اقتدار یعنی تک تک مردم قوی باشند. اگر تک تک مردم قوی، عزیز، امیدوار و رضایتمند بودند، این اقتدارملی می شود. بالاتر از این قدرتی نیست. کدام قدرت در دنیا می تواند با قدرت یک ملت برابری کند؟ بله اگر موشک باشد، موشکی بالاتر از آن می آید. هواپیما باشد، هواپیمایی بالاتر از آن می آید. اسلحه باشد، بالاتر از آن می آید اما بالاتر از قدرت ملت چه چیزی می آید؟
امروز مردم ما در چه شرایطی دارند زندگی می کنند؟ کشف آن سخت نیست. الان تک تک مردم احساس قدرت، عزت، آزادی و کرامت می کنند؟ اقتداری شکل نمی گیرد. به شما بگویم؛ هر گاه اقتدار ملی ما، به معنای قدرت مردم، کاهش پیدا کرده است، یا بخشی از سرزمین ایران جدا شده است و یا قراردادهای ننگین، بر ملت ایران تحمیل شده است. قرار این بود که انقلاب بیاید مردم را از ضعف و استضعاف نجات بدهد و قدرتمند کند. گفتند انقلاب مستضعفین است. انقلاب مستضعفین برای این بود که از استضعاف دربیایند و قدرتمند شوند. آیا الان مردم ما قدرتمند هستند؟
در مذاکرات هم همین است. هر بار که ایران با کسانی وارد مذاکره شد، اگر به پشتوانه اقتدار و قدرت مردم وارد شد، یک چیزی گیر ملت آمد ولی هرگاه کسانی رفتند و پشتیبانی و قدرت ملت با آنها نبود، امتیازات بزرگ داده شد. این تاریخ ماست. در همین 170-160 ساله، حدود 60 درصد وسعت ایران از دست رفته است. افرادی به نمایندگی از ملت برای گفتگو رفتند که نماینده ملت نبودند، پشتیبانی ملت را نداشتند، یا ملت در ضعف بودند. امتیازات را داده و رفته است.
بالاترین ارزش این است که مردم اختیاردار کشور باشند. چرا؟ چون خدا این حق را داده است و اصلا با این حق است که انسان ها می توانند رشد کنند، کمال پیدا کنند، انسانیتشان شکوفا شود و به خدا و انسانیت نزدیک شوند. تمام ارزش های دینی، تنها و تنها در سایه اینکه مردم اختیاردار باشند، امکان تحقق پیدا می کند. کسیکه هیچ اختیاری ندارد، رشدی نمی کند. کسیکه هیچ تصمیمی نمی گیرد، رشدی نمی کند. 43 سال گذشته است و الان باید ارزیابی و قضاوت کرد. چه کسی ارزیابی کند؟ مردم.
الان دوباره دارد مذاکره می شود. چند سال پیش هم مذاکره شد. آنهایی که برای مذاکره رفتند، دو تا مشکل داشتند. اول اینکه پشتوانه مردم را نداشتند، واقعا نداشتند. دوم اینکه پنهانی مذاکره کردند. به شما بگویم هر گاه امری از ملت پنهان نگه داشته شد، در آن یا وادادن و تسلیم است و یا خیانت است.
دولت قبل که مذاکره می کرد، یک خبرهایی از گوشه و کنار به مردم می رسید و مردم اعتراض و سوال می کردند. می گفتند چرا نمی گویید؟ چرا توضیح نمی دهید؟ چرا آن را آشکار نمی کنید؟ می گفتند اگر ما آن را آشکار کنیم، رژیم صهیونیستی متوجه می شود و مشکل ایجاد می کنند. یک فیلمی بازی می کردند، یک نفر از آنها می آمد و یک چیزی می گفت و آنها می گفتند ببینید! درحالیکه مقامات آمریکا می گفتند ما تمام جزئیات کارمان با صهیونیست ها هماهنگ است، ما با هم هستیم، با هم جلو می بریم و اگر کسی سرسوزنی فهم از مسائل سیاسی جهان را داشته باشد، می داند که اینها جدایی ناپذیر هستند، با هم یک نقشه را جلو می برند. هر چقدر ملت فریاد زدند، آنها گفتند نه اینها اسرائیلی هستند، می خواهند آشکار شود تا اسرائیلی ها سوءاستفاده کنند. از ملت پنهان کردند و بعد دیدیم که چه شد!
یک قراردادی به نام برجام درآمد که هیچکس مسئولیت آن را برعهده نمی گیرد. هنوز هم متن آن منتشر نشده است. آثار آن منتشر شده و دیدیم که پدر باقیمانده اقتصاد درآمد، اقتصاد متلاشی شد، صنعت هسته ای متلاشی شد. شاید به خودی خود یک قیمتی روی صنعت هسته ای بگذاریم ولی صنعتی که لوکوموتیو علم و دانش کشور بود را خواباندند. انگیزه را در دانشمندان ما از بین بردند، هوافضا را خواباندند. به شما بگویم؛ به نام برجام، صدها دانشمند ما پراکنده شد و از دست رفت. شاید آثار آن تا ده ها سال در زندگی ملت ایران خودش را نشان بدهد ولی هیچکس مسئولیت آن را برعهده نمی گیرد. چرا قرارداد پنهانی می بندید؟ اگر مال ملت است چرا پنهانی بسته می شود؟ اگر از ترس دشمن است، دشمن که خبر دارد! چرا از ملت پنهان می کنید؟ مشخص است. این یک فرمول و یک خط کش ساده است.
یاد آن داستان قاچاق لوازم آرایشی افتادم که رئیس گمرک بوشهر می گفت به ما می گویند اینها چیزهای خیلی مهمی است، کالاهای تحریمی است و ما باید آنها را مخفی وارد کنیم ولی درِ آنها را باز می کردیم و می دیدیم لوازم آرایش است! و بعد خودشان اینجا داد می زدند و پول می گرفتند که بروند با قاچاق لوازم آرایشی مقابله کنند در حالیکه خودشان وارد کننده بودند! خب اگر چیز بدرد بخوری است، آن را آشکار کن و بیاور. چرا درِ آن را می بندید؟ معلوم است که داخل آن به ضرر ملت است.
یکسال و چند ماه قبل ما گفتیم دارند با یک کشور قرارداد 25 ساله می بندند، ملت هم خبری ندارد، هنوز هم خبر ندارد. اگر کسی خبر دارد، دستش را بلند کند. هیچکس خبر ندارد. گفتیم برای چه می بندید؟ چرا پنهانی می بندید؟ بعد یک متنی را منتشر کردند. ما گفتیم این چه چیزش پنهانی بود که می گویید این هاست؟ اگر اینهاست که نباید پنهان باشد! لابد چیز دیگری است که آن را پنهان کرده اید. بعدها یک نفر آمد و گفت طرف مقابل از ما خواسته که پنهان باشد! چه نفعی در پنهان بودن برای طرف مقابل وجود دارد؟ در عرصه سیاست جهانی فهم اینها بسیار ساده است. معلوم است که به ضرر ملت ایران است و اگر آشکار شود، ملت زیر بار نمی رود.
حالا باز شنیده ایم می خواهند یک قرارداد 20 ساله با یک کشور دیگری ببندند. آن هم پنهانی! اما وقتی مقامات می آیند، چه به به و چه چهی می کنند. راجع به برجام یادمان رفته که مقامات کشور چه به به و چه چهی می کردند؟ همان زمان من یادم می آید که یک عده می گفتند چه تضمینی هست؟ شما همه اش تعهد داده اید، در همان مقداری که خودتان منتشر کرده اید، تضمینی وجود ندارد. می گفتند نخیر! وزیر خارجه آنجا تعهد داده است! رئیس جمهور آنجا می گفت ما جوری قرارداد را بسته ایم که رئیس جمهور بعدی بتواند آن را نقض کند ولی اینجا می گفتند نخیر! مگر می تواند!؟ بیخود می کند. آمدند پنهانی و 20 دقیقه ای تصویب کردند و کلاهی سر خودشان و ملت گذاشتند که تا سال های سال، باید تبعات آن را تحمل کنیم و بعد دوباره رفته اند قرارداد 20 ساله و 25 ساله می بندند!
از کدام موضع دارید می روید؟ از موضع ضعف یا از موضع اقتدار؟ امروز همه تحلیلگران و ناظران جهانی می گویند ایران در موضع ضعف قرار گرفته است. اقتصاد و مناسبات اجتماعی ایران ضعیف شده، اعتماد مردم از دست رفته، مردم در صحنه نیستند. پس از چه موضعی می خواهید بروید قرارداد 20 ساله ببندید با کسانیکه ما از آنها تجربه تاریخی داریم!؟ هیچگاه کمک ما نکردند. در بزنگاه های تاریخ، صحنه را خالی کردند. این تجربه تاریخ معاصر است، نباید چشممان را ببندیم. باز هم از موضع ضعف و بصورت پنهانی می خواهید بروید قرارداد ببندید!؟ به چه حساب!؟
انگار نه انگار که قرار بود ملت تصمیم گیر باشد! یک عده تصمیم گیر شده اند و می گویند هر چه ما گفتیم، همین باید بشود و اگر کسی اعتراض کرد یا ضدانقلاب است یا خائن و آمریکایی ست و یا وابسته به فلان جاست! یک ملت که نمی تواند وابسته باشد! صحنه داخل هم که خیلی روشن است. تقریبا بطور کامل ملت از عرصه کنار گذاشته شده است، اصلا چه کسی به نظرات و خواسته های ملت توجه می کند!؟ اصلا کجا به حساب می آید؟
در آبان ماه تصمیمی درباره بنزین گرفتند که صد در صد غلط بود. یعنی اگر جلوی یک دانش آمور راهنمایی می گذاشتی، دو دو تا چهارتا می کرد و می گفت این تصمیم، به این شکل حتما غلط است. تصمیم غلط گرفته شد و مردم هم اعتراض کردند. وقتی مردم را کنار بگذاری، دیگر قدرت و عزت و ارزش و انقلابی باقی نمی ماند. انقلاب آمد اینها را درست کند.
برخی می گویند چون انقلاب کردیم و جمهوری اسلامی درست شد، دیگر کار تمام است، همه چیز عالی ست! کجا عالی است!؟ بقول امیر المومنین علی(ع) مگر حکومت به خودی خود اصالتی دارد؟ یک ابزار است. مگر نفرمود اگر من نتوانم با این امکان و مسئولیتی که شما مردم به من دادید، نتوانم حقی را احقاق و عدالتی را برپا کنم، یک جا فرمودند افسار آن را می اندازم و یک جا گفته اند از کفش صد وصله بی ارزش تر است. اینها کلام امیرالمومنین(ع) است که ما قرار بود حکومت او را در ایران برپا کنیم. یعنی مردم به عشق او پای کار آمدند. حکومت، به خودی خود چه ارزشی دارد؟ بله! هر بخشی از حکومت به هر نسبتی، پای عدالت، کرامت، آزادی و انسانیت بایستد، به همان نسبت هم ارزش دارد. نایستد چه ارزشی دارد؟ حالا چون اسمش اسلام است؟ چون ما جمهوری اسلامی هستیم، همه چیز خوب است!؟ خب افغانستان و پاکستان و موریتانی و سومالی هم جمهوری اسلامی هستند. مگر به اسم است؟ اگر به اسم باشد، آمریکا می گوید ما آزادترین حکومت جهان هستیم، باید از او بپذیریم؟
بعد از انقلاب یک چیزی درست شد که آمریکا با هر چیزی مخالفت کند، پس خوب است! این با هیچ منطقی سازگار نیست. این چه معیاری است؟ هر پدیده ای را باید با خودش اندازه گیری کنیم، معیار داشته باشیم این کار خوب است یا بد است، حالا آمریکا هر چه که می خواهد بگوید. بد باشد، او بگوید خوب است، بیخود کرده است. خوب باشد، او بگوید بد است، باز هم بیخود کرده است. اگر خوب باشد می پذیریم، بد باشد، نمی پذیریم. این معیار شده است!
بعد هم خطی را دنبال می کنند و یک خبری را از یک گوشه از دنیا درمی آوردند که همه جای دنیا، بدتر از اینجاست! تا کجا می خواهیم برویم؟ بالاخره یک برش از 43 سال پیش و یک برش از امروز بزنیم. مردم می گویند چطور اگر حکومت شاه یک قرارداد پنهانی می بست، بد بود ولی ما ببندیم خوب است؟ اگر پنهانی بستن بد است، هر کس که ببندد بد است، چه دوست ما ببندد و چه دشمن ما ببندد. خودشان می گویند ما قدرتمندترین کشور عالم هستیم! ما که از خدا می خواهیم ولی مگر قدرتمندی به گفتن است یا اینکه باید در عمل یک چیزی اتفاق افتاده باشد و دیده شود؟ یعنی وقتی ما می گوییم مقتدرترین، باید تک تک ایرانی ها یا قریب به اتفاق آنها احساس عزت کنند که در ایران زندگی می کنند. آقا موج مهاجرت راه افتاده است. به بچه دبیرستانی ها و کاسب بازاری رسیده است. این نباید یک عده را بیدار کند که یک جایی ریل را عوض کرده ایم، یک تقاطع را اشتباهی پیچیدیم و همین طور داریم گاز می دهیم و می رویم!؟ برگردیم و مسیر را اصلاح کنیم. انتخابات را شما برگزار و احراز صلاحیت کردید، مردم دیگر چکار باید بکنند؟ قرار بود رای مردم محترم باشد، مردم تصمیم بگیرند.
آقای مطهری روز نهم و دهم فروردین 58 به تلویزیون آمد و آن عباراتی را که حتما شنیده اید، گفت. گفت انتخاب آزادانه حق مردم است. هیچ احدی حق ندارد چیزی را بر مردم تحمیل کند. اگر شما فکر می کنید مردم اشتباه می کنند، به شما ربطی ندارد. اگر اشتباه کند، مال خودش است. ایشان می گوید اگر صد بار هم اشتباه کرد، بکند تا یاد بگیرد، چون این باید رشد کند. اما امروز سریع کنار زدن مردم را تئوریزه می کنند و به آن رنگ و بوی دین می دهند. دین آمده مردم را صاحب اختیار کند. به نام دین می گویند مردم چکاره هستند!؟ مردم کجا حق دارند تصمیم بگیرند یا دخالت کنند!؟ خب شما از کجا حق دارید!؟
من در آن قرارداد 25 ساله گفتم، اینجا هم می گویم؛ هر قراردادی که پنهان از نظر ملت بسته شود، ملت در جریان نباشد و نظر ندهد، از نظر ملت قابل قبول نیست. آنها هم بشنوند. من یک ایرانی و کوچک ملت ایران هستم ولی بدانند نه از شرقی هایش می ترسم و نه از غربی هایش می ترسم. آنها چکاره هستند!؟ بیایند در موضع ضعف مذاکره کنند و دوباره از یک عده امتیاز بگیرند!؟ آنهایی که بروند پنهانی امضاء کنند، اصلا از طرف ملت نیستند، امضایشان اعتباری ندارد. چگونه این تفکر توجیه می شود که با تکیه بر بیگانه می توانیم از مشکلات عبور کنیم؟ این همان اعتراضی بود که ما قبل از انقلاب داشتیم که آقا شما با تکیه بر بیگانه می خواهید مسائل را حل کنید؟ باید بر ملت تکیه کنید. ملت را کنار می گذارید و دوباره مجبور می شوید به بیگانه تکیه کنید. آنها هم که همگی خائن هستند! " کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من! ".
می خواهم بخصوص از جوانان عزیز بخواهم که یک مقدار تاریخ را مخصوصا تاریخ دوران معاصر را مطالعه کنند. در همین دوران معاصر، اتفاقاتی افتاده است که با شناخت هر کدام، ما راه آینده را می توانیم بدرستی پیدا کنیم.
این موج جدیدی که دارد می آید، می گوید می خواهم اختیار دست خودم باشد، به هیچکس نمی خواهم بدهم و این موج جهانی و نوید بخش تغییرات بزرگ است. آمریکایی ها هم این را فهمیده اند. اعلام کردند و گفتند ما باید این را کنترل کنیم. فضای مجازی، جوانان، نسل های جدید، در حرف هایشان هست. بایدن یک ماه پیش سخنرانی کرده است. کمیسیون بندی کردند که به این حرکت بدل بزنند و به نظر من این حرکت، همان حقیقت ظهور است. نگاه نکنیم به اینکه این جوان قیافه یا لباسش چگونه است، این می گوید من به عنوان اشرف مخلوقات، می خواهم خودم برای خودم تصمیم بگیرم. این خیلی عالی است.
ان شاءالله خدا به ملت ما هم توفیق بدهد که این گردنه های سخت را با عزت و موفقیت پشت سر بگذاریم.
والسلام علیکم و رحمة الله
نظرات