1400/11/27-10:45

راه نجاتی جز حذف عوامل نفوذی و خائن و باز کردن عرصه خدمت به روی خادمان واقعی وجود ندارد

راه نجاتی جز حذف عوامل نفوذی و خائن و باز کردن عرصه خدمت به روی خادمان واقعی وجود ندارد

امروز در برابر این حقیقت انکار ناپذیر قرار داریم که به جز هشت سال خدمات بی نظیر دولت های نهم و دهم به ملت ایران که همواره مایه افتخار نظام جمهوری اسلامی است، هیچ برگ زرین قابل توجه دیگری وجود ندارد که بتوان آن را به عنوان سند افتخار سالهای پس از انقلاب ارائه کرد. برای نجات کشور از معضلات پیچیده و درهم تنیده کشور، آیا راه دیگری جز شناسایی و قلع و قمع عوامل نفوذی و خائن و باز کردن عرصه خدمت به روی خادمان دلسوز، کاردان، دوراندیش و آزمون شده، وجود دارد؟

دولت بهار/ علی اکبر جوانفکر: با سپری شدن 43 سال از پیروزی انقلاب، وقت آن رسیده است که سالهای رفته بر ملت ایران با دقت مورد ارزیابی قرار گیرد و با نگاهی عبرت آموز، به این سوال پاسخ اقناعی داده شود که چرا به جز خدمات درخشان دولت های نهم و دهم، هیچ برگ زرین دیگری در تاریخ انقلاب دیده نمی شود که بتوان آن را مایه افتخار دانست؟

ملت ایران به لحاظ برخورداری از منابع غنی و سرشار طبیعی و ثروت های عظیم خدادادی و نیز دارا بودن یک تاریخ درخشان از فرهنگ و تمدن چند هزار ساله، شایسته آن است که در جایگاهی بسیار والا و چشم نواز قرار داشته باشد.

بزرگترین آسیب وارده به کشور را باید در اقتباس و پیروی از ساختارها و ساز و کارهای برجای مانده از رژیم گذشته دانست که در نتیجه آن، منابع عظیم ثروت در دست جمع محدودی از صاحبان قدرت، تمرکز یافته و اکثریت مردم ازدسترسی به آن محروم مانده اند!

مردم ایران، انقلاب اسلامی را برای تحقق این هدف به انجام رساندند که هم نظام فاسد پادشاهی را واژگون کنند و هم از رهگذر آن، شالوده یک کشور پیشرفته و برخوردار از سطح بالای رفاه، آزادی، عدالت، امنیت و معنویت را پی ریزی نمایند.

تبدیل ایران به یک کشور مرفه و پیشرفته، به معنای برهم خوردن توازن قوای ظالمانه و تحمیلی قدرتهای سلطه گر، بر این منطقه از جهان است، بر این اساس نظام سلطه همواره تلاش کرده است تا ایران، یک کشور ضعیف، وابسته، عقب مانده و نیازمند حمایت دیگران باقی بماند.

به طور اخص آمریکا، انگلیس و اسرائیل که در رژیم پهلوی سایه سنگین خود را در جای جای ایران گسترانده بودند، پس از پیروزی انقلاب، تلاش خود را بر درگیر کردن کشورمان در منازعات داخلی و یک جنگ دامنه دار و ویرانگر متمرکز کردند که هدف از آن، تخلیه انرژی متراکم شده ملت، نابودی بنیان های اقتصادی و تضعیف و تحلیل همه جانبه ظرفیت های بالفعل ایران برای انصراف از پیگیری آرمانهای جهانی و انسانی انقلاب بود.

از سوی دیگر، تلاش های صورت گرفته طی 16 سال پس از پایان جنگ تحمیلی، هرچند مهم و ارزنده بود اما تناسبی با ظرفیت ها و داشته های کشور و انتظارات به حق مردم نداشت که دلیل آن را باید در ناکارامدی های مدیریتی و جهت گیری های غیر انقلابی مقامات و مسوولان نظام جست و جو کرد.

در سال 1384 و به رغم تلاش های گسترده و هزینه های سنگین صورت گرفته از سوی هردو جریان مسلط بر کشور، مردم فردی را به عنوان رئیس جمهور برگزیدند که با تکیه برشعارهای انقلاب، چشم انداز جدیدی را پیش روی آنان گشوده بود و در رفتار، گفتار و عملکرد، هیچ شباهتی با اصحاب قدرت و جریانهای حزبی، سیاسی و رسانه ای منشعب از آنها نداشت.

او درسایه برقراری مناسبات خوب سیاسی با کشورهای منطقه و با اثرگذاری هنرمندانه و غیرقابل انکار در بازار جهانی نفت، توانست قیمت تنها محصول استراتژیک ایران را در مقطعی از دوران مدیریت خود، به بالاترین سطح در همه سالهای پس از انقلاب ارتقاء دهد و نرخ برابری دلار با پول رایج کشور را نیز به مدت شش سال ثابت نگاه دارد.

با مدیریت او بود که صدها تن طلا به ذخایر کشور اضافه شد، بهترین روابط با کشورهای مختلف جهان و بویژه همسایگان برقرار گردید، برای میلیون ها نفر خانه ارزان قیمت ساخته شد، به مردم سهام عدالت اعطا گردید، یارانه های مستقیم به ازاء هر نفر معادل 45 دلار در ماه به مردم داده شد، ایران در جایگاه معدود کشورهای هسته ای و فضایی جهان قرار گرفت و نام ایران به عنوان سریع ترین کشور در مسیر پیشرفت علمی، به ثبت رسید.

همه این خدمات و صدها خدمت بزرگ و کوچک دیگر، در حالی به انجام رسید که همه اصحاب قدرت و بویژه دو برادر از خاندان مساله دار لاریجانی، در راس دو قوه مقننه و قضائیه، با بی پروایی حیرت انگیزی، همه تلاش های ممکن را برای زمین زدن دولت مردمی دکتر احمدی نژاد به کار بستند.

تشنگان قدرت، باشکوهترین و شور انگیزترین انتخابات ریاست جمهوری در همه سالهای پس از انقلاب را در دنیا مشوه ساختند و در دو سال آخر دولت دهم، به طور لجام گسیخته و ناجوانمردانه ای  به بازار طلا و ارز شوک وارد کردند تا چنین القاء نمایند که او و دولت مبتوعش، ناتوان از اداره کشور هستند.

با سپری شدن قریب 9 سال از اعمال محدودیت علیه جریان انقلابی "به سوی بهار" و محرومیت غیرقانونی دکتر احمدی نژاد از عرصه خدمتگزاری به مردم، شاهد این واقعیت تلخ بوده و هستیم که در نتیجه ضعف و ناکارامدی آشکار مقامات و مسئولان کشور، نه فقط هیچ اقدام سازنده و حرکت رو به جلویی، به انجام نرسیده، بلکه کشور در مسیر عقب ماندگی و فقر روز افزون نگه داشته شده است.

ثروت و قدرت، همچنان در دست عده ای قلیل تمرکز یافته و اکثریت قاطع مردم از آن بی بهره اند، فساد در پیکره حاکمیت، دامن گستر شده، عوامل بیگانه به میزان زیادی در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر، نفوذ پیدا کرده اند و این در حالی است که هیچ مقام مسوولی در کشور به سبب زیانهای سنگین ناشی از تصمیمات غلط و پافشاری بر اجرای آنها، تا کنون مورد بازخواست قرار نگرفته است!

اینک مردم ایران، خواستار احیای دورانی هستند که اجرای عدالت حقیقی سرلوحه تصمیمات و اقدامات مقامات و مسئولان کشور باشد، کار شبانه روزی با حجم بسیار بالا و پرشتاب به انجام برسد، تلاش خستگی ناپذیر و اعراض از آسایش ها و آسودگی های مدیران کشور به چشم آید، در مجامع جهانی، شعارهای انقلاب با افتخار تمام سردست گرفته شود و برخورداری از انگیزه ها و اهداف انقلابی مورد تمجید و ستایش عام و خاص باشد!

 امروز در برابر این حقیقت انکار ناپذیر قرار داریم که به جز هشت سال خدمات بی نظیر دولت های نهم و دهم به ملت ایران که همواره مایه افتخار نظام جمهوری اسلامی است، هیچ برگ زرین قابل توجه دیگری وجود ندارد که بتوان آن را به عنوان سند افتخار سالهای پس از انقلاب ارائه کرد.

برای نجات کشور از معضلات پیچیده و درهم تنیده کشور، آیا راه دیگری جز شناسایی و قلع و قمع عوامل نفوذی و خائن و باز کردن عرصه خدمت به روی خادمان دلسوز، کاردان، دوراندیش و آزمون شده، وجود دارد؟

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب