1402/04/20-13:26

افغانستان به یک کشور «بدون فرهنگ و کتاب» تبدیل می‌شود!

افغانستان به یک کشور «بدون فرهنگ و کتاب» تبدیل می‌شود!

خبرگزاری الجزیره در یادداشتی به قلم حجت‌الله ضیا روزنامه‌نگار و نویسنده ارشد روزنامه چشم‌انداز روزانه افغانستان نوشت: این روزها کتاب‌ها ارزش خود را در افغانستان به نحوی روزافزون دارند از دست می‌دهند- و این اتفاقی ترسناک است. این روزنامه‌نگار نوشته که با ادامه این روند افغانستان که همواره به جستجوی دانش احترام می‌گذاشت، در تاریکی محض فرو خواهد رفت.

به گزارش دولت بهار به نقل از خبرگزاری الجزیره؛ حجت‌الله ضیا نوشته: این روزها که نزدیک به دو سال از تسلط طالبان بر کابل می‌گذرد؛ من هم مثل بسیاری از افغان‌هایی که سخت تلاش دارند تحصیلات خوبی داشته باشند، در حال مبارزه‌ام. با این حال به نظر می‌رسد دانش دارد روز به روز بیشتر ارزش خود را از دست می‌دهد و کتاب‌ها هم دیگر دارایی ارزشمند و گرانبها محسوب نمی‌شوند.

وقتی جنگجویان طالبان در آگوست 2021 به پایتخت افغانستان رسیدند، بسیاری از رفقای من که دیگر چشم‌اندازی برای خود در کشورشان نمی‌دیدند هجوم بردند به فرودگاه تا به نحوی از افغانستان فرار کنند. در میان آن جماعت فرار مغزها از همه بیشتر بود.

آن زمان خیلی‌ها بودند- از اساتید دانشگاه و محققان تا پزشکان، مهندسان، دانشمندان و حتی نویسندگان و شاعران و نقاشان و در کل تحصیل‌کردگان- که با مدارک کارشناسی ارشد و دکترا یا با چندین و چند کتاب منتشر شده در کارنامه‌شان تصمیم به فرار گرفتند.

یکی از همکاران من- خبرنگاری به نام علیرضا احمدی- که در آن زمان در بین جمعیت حاضر در فرودگاه بود؛ قبل از رفتن، در صفحه فیسبوک خود نوشت که 60 جلد از کتاب‌های خود را به قیمت 50 افغانی (کمتر از یک دلار) فروخته است. او البته نتوانست از کشور خارج شود و در بمب‌گذاری فرودگاه توسط داعش خراسان کشته شد.

من هم تصمیم گرفتم تمام کتاب‌هایم را- در واقع تمام 300 جلد را- که درباره موضوعاتی مانند حقوق بین‌الملل، حقوق بشر، حقوق زنان و زبان انگلیسی بودند، به کسی بدهم. من البته آن‌ها را نفروختم و به کتابخانه‌های عمومی اهدا کردم- با این نیت که در کشوری که توسط طالبان اداره می‌شود، این کتاب‌ها دیگر دردی از من دوا نخواهند کرد.

بعد هم شروع به جستجو برای یافتن راه‌های خروج از کشور کردم. من البته مثل خیلی‌ها که بعدها آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها آن‌ها را فراری دادند، چنین گزینه‌ای نداشتم، پس به این دلیل تصمیم گرفتم بروم به ایران، شاید مانند میلیون‌ها افغانستانی دیگر بتوانم پناهگاه امنی در آن‌جا پیدا کنم. اما مانند دیگر هم‌وطنانم با مشکل امرار معاش مواجه شدم. با این حال در ایران چیزی را پیدا کردم که امید و انگیزه ادامه مسیر را به‌م داد- که چیزی نبود مگر عشق قدیمی‌ام به کتاب.

یک روز که داشتم در حوالی میدان انقلاب تهران چرخ می‌زدم، نتوانستم جلوی ورود خود به کتابفروشی‌های آن‌جا را بگیرم. به هر حال آن روز بیشتر پول اندکی را که داشتم صرف خرید کتاب‌های حقوق بشر و حقوق زنان کردم- که پیش‌تر هرگز در افغانستان ندیده بودم. مسلح به این کتاب تصمیم گرفتم برگردم به خانه و سعی کنم یک بار دیگر طبق سبک قبلی زندگی خود روزگار بگذرانم- در محاصره کتاب‌ها و سرگرم فعالیت‌های فکری.

پس از بازگشت، شروع به کار بر روی کتابی کردم درباره حقوق سیاسی زنان- در متن نظام حقوقی بین‌المللی و اسلام؛ که حدودا بعد از یک سال توانستم آن را به پایان برسانم. با این حال وقتی دست‌نوشته‌ام را برای ناشران مختلف فرستادم، به کرات آن را رد کردند-و فکر می‌کردند که این موضوع بسیار حساس است و غیرممکن است بتوان مجوز انتشار آن را گرفت.

در نهایت علی کوهستانی از نشر مادر کتاب را گرفت. او اسناد و مدارک مورد نیاز را تهیه کرد و برای درخواست مجوز رسمی برای انتشار نسخه خطی را فرستاد به وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان. چندی بعد کمیته‌ای که وظیفه‌شان بررسی کتاب بود، فهرست بلندبالایی از سوالات و انتقادات فرستاد- که باید جواب می‌دادم و مسایل و مشکلات کتاب را حل می‌کردم.

به هر حال؛ من کتاب را بر اساس نظراتی که داده بودند اصلاح کردم، اما حتی این هم برای گرفتن مجوز کافی نبود. حالا پنج ماه می‌شود که منتظر جواب نهایی آن‌ها هستیم و در این شرایط من هم روز به روز ناامیدتر می‌شوم.

کوهستانی بارها و بارها رفته به وزارتخانه و از آن‌ها درباره نسخه دست‌نویس استعلام کرده؛ ولی این کار به نتیجه نرسیده است. او می‌گوید که این تنها کتاب او نیست و او پنج کتاب دیگر نیز در نوبت انتشار دارد، اما هیچ‌کدام از آن‌ها توسط وزارتخانه مجوز نگرفته است.

دیگر ناشران نیز از تاخیرهای طولانی و تصمیمات سلیقه‌ای کمیسیون رنج می‌برند. به گفته آن‌ها این مشکل مختص چنین آثاری است و کتاب‌هایی که طبق سلیقه و ایدئولوژی طالبان نوشته می‌شوند، با چنین چالش‌هایی روبرو نمی‌شوند. به عقیده فعالان کتاب؛ طالبان با این روند پر فراز و نشیب در واقع تلاش دارد تفکرات مخالف خود را سرکوب کند.

البته تأخیر در مجوز نشر و سانسور تنها مشکلاتی نیست که صنعت کتاب افغانستان از آن رنج می‌برد.

در دو سال اخیر در افغانستان تعداد زیادی از کتابفروشی‌ها و انتشارات مختلف تعطیل شده‌اند. این شاید به دلیل تصمیم طالبان برای ممنوع کردن تحصیل دختران و زنان باشد- که معنای دیگر آن هم می‌تواند این باشد که آن‌ها دیگر کتاب نخواهند خرید- و این به کتابفروشی‌ها آسیب می‌زند. در این میان پسران و مردان جوان نیز وقتی می‌بینند که انگیزه‌شان برای ادامه تحصیل آینده شغلی‌شان را نمی‌تواند تضمین کند، درس و تحصیل و دانشگاه را رها می‌کنند. این‌ها همه دست به دست هم داده و مشتریان کتابفروش‌ها را به شدت کاهش می‌دهند.

علاوه بر این، دولت طالبان مالیات‌های سنگینی بر فروش کتاب وضع کرده- و این موضوع باعث کاهش بیشتر درآمد صاحبان کتابفروشی و ناشران شده است.

در این میان کتابخانه‌های سراسر کشور نیز خوانندگان خود را از دست داده‌اند، زیرا افراد کمتری برای مطالعه یا امانت کتاب به آن‌جا می‌روند. باشگاه‌های مختلف کتاب، انجمن‌های ادبی و ابتکارات کتابخوانی نیز فعالیت خود را اغلب متوقف کرده‌اند. در واقع دیگر در افغانستان داشتن، خواندن یا نوشتن کتاب به عنوان یک ارزش تلقی نمی‌شود.

این‌ها باعث شده نشر کتاب در افغانستان به طور ناگهانی و یک‌شبه از یک بخش شکوفا- شاید موفق‌ترین صنعت داخلی- تبدیل شود به یک تجارت پرخطر و پرریسک. افغان‌ها از خوانندگانی مشتاق به فقیرانی تبدیل شده‌اند که توانایی خرید کتاب ندارند. من خودم هم از یک نویسنده و کتابخانه‌دار مغرور تبدیل شده‌ام به مردی ناامید که با تمام تلاش و تقلایی که دارد، نتوانسته زندگی روشنفکری خود را در افغانستان حفظ کند.

مواجهه با این وضعیت در افغانستان- با آن تاریخ و سنت ادبی دیرینه- دردناک است. این سرزمین با بزرگانی که به تاریخ ادبیات جهان بخشیده [نویسنده این‌جا از جلال‌الدین محمد بلخی موسوم به مولانا، ابن‌سینا و حکیم سنایی غزنوی به عناون نویسندگان افغان نام برده- مترجم] همواره در تاریخ خود توجه ویژه‌ای به خواندن، نوشتن و انتشار دانش نشان داده است. سلسله‌های مختلف حاکمان افغان تاکنون به آزادی اندیشه احترام گذاشته و از یادگیری و تولید دانش حمایت کرده‌اند. در این کشور هیچ‌گاه سانسور، محدود کردن آموزش و بی‌ارزش شمردن کتاب جایی نداشته- یا این رویه‌ها هیچ‌گاه بخشی از سنت یا فرهنگ افغانستان نبوده است.

تاریخ نشان داده که هیچ کشوری که حاکمانش به دنبال سرکوب دانش، آموزش و اندیشه باشند، در تاریخ جهان هرگز پیشرفت نکرده- و از این پس نیز نخواهد کرد. افغانستان دارد به سمت تاریکی و جهل پیش می‌رود و این ترسناک است. کشتن کتاب و کشتن دانش عواقب وحشتناکی برای آینده این کشور خواهد داشت.

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب