یادداشت دکتر شاطرزاده/ تیمی که ایران را به باد داد!
تیم مذاکراتی ما فروشندگان خوبی بودند، هر چند که برخی افراد هم جاسوس و نفوذی از آب درآمدند! واین تیم علیرغم لطف رهبری به آن، نه مومن بودند و نه شجاع و نه قابل اعتماد.
به گزارش دولت بهار, دکتر شاطرزاده، سفیر اسبق ایران در برزیل نوشت:
بد نیست به ذکر خاطرهای بپردازم که خودم مستقیم و بدون واسطه شنیدم و برای اولین بار در جمع دوستان وزارت خارجه مطرح میکنم:
سال ۱۳۹۲ بود. دولت یازدهم تازه مستقر شده بود و آقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه در تدارک مقدمات مذاکره با ۱+۵ بود.
یکی از دوستان من بنام آقای دکتر "س" که معاون سازمان انرژی اتمی بود، برایم نقل می کرد که روزی آقای ظریف بعنوان وزیر خارجه، درخواست جلسه ای فوری را با رئیس سازمان انرژی اتمی و معاونین آن سازمان میکند و جلسه بلافاصله برگزار می شود.
آقای ظریف در آن جلسه برنامهای را که برای مذاکره با ۱+۵ طراحی کرده بود، توضیح میدهد و بیان میکند که بنا دارد مجموعه امتیازاتی را که میتوان به طرف مقابل داد و امتیاز گرفت را احصا کند و درخواست کرد مدیران سازمان انرژی هستهای، حداکثر امتیازاتی که در صنعت هستهای میتوان به طرف مقابل داد را بیان کنند، او همه را یادداشت کرد.
بنا بود در مذاکرات لیست این امتیازات محرمانه بماند و در مقابل هر امتیاز که داده می شود، یک امتیاز از ۱+۵ گرفته شود ولی ناگهان مشاهده کردیم که آقای ظریف در همان جلسه اول در سوئیس، لیست همه امتیازاتی که ما آماده هستیم بدهیم را به خانم اشتون، رئیس هیات مذاکره کننده ۱+۵ ارائه کرد.
این اقدام آقای ظریف به حدی برای خانم اشتون غیر منتظره بود و ذوقزده شده بود که در همان جلسه، فی الفور به جان کری وزیر خارجه آمریکا که در سفر استرالیا بود زنگ زده و اعلام میکند که پیشنهادات بسیار قابل توجهی از طرف آقای ظریف دریافت کرده است و از جان کری میخواهد که فورا خودش را به سوئیس برساند.
جان کری به سوئیس میرود و هیات آمریکایی هم میرسند و مستقر میشوند و کار مذاکرات بدست آمریکایی ها میافتد و خانم اشتون به کناری زده میشود.
از اینجا بد عهدی آمریکایی ها شروع می شود و از آنجا که فهمیدند براحتی میتوانند از ظریف امتیاز بگیرند و از طرفی دست ظریف برای چانهزنی خالی شده بود، شروع کردند به دبه کردن و امتیاز بیشتر گرفتن و پیشروی کردن!
آقای ظریف که به خیال خام خود، بنا داشت در طی دوهفته مذاکرات را به نتیجه برساند و با همین توهم همه امتیازات را یکجا رو کرد و دستش خالی شده بود، مجبور به دادن امتیازات بیشتر به طرف آمریکایی شد تا جایی که هیچکدام از خطوط قرمز و شروط رهبری را هم نتوانست رعایت کند.
مذاکراتی که به زعم ظریف بنا بود کمتر از شش ماه به طول بیانجامد، بیش از دو سال بطول کشید.
همه امتیازات را نقد دادند و فروختند به امید وعده های نسیه غربی ها ولی حتی یکی از وعده های دشمن غربی تحقق نیافت.
تیم مذاکراتی ما فروشندگان خوبی بودند، هر چند که برخی افراد هم جاسوس و نفوذی از آب درآمدند! واین تیم علیرغم لطف رهبری به آن، نه مومن بودند و نه شجاع و نه قابل اعتماد.
نظرات
بنازم به شجاعتتون , ایمانتون و امین بودنتون با اینهمه دزدی , اختلاس ,تبعیض و دیکتاتوری و خفقان در دولت پاکدستتون