1399/10/01-10:10

همدلی ات را درود دکتر جان!

دولت بهار/ جعفر بخشی بی نیاز: تا همین دیروز مرگ را انتظار می کشیدیم و ناتوان و درمانده برای تبعید مرگ به دنبال ماسک و دستکش می گشتیم . حالا اما در خانه های آکنده از بیم ؛ به آمدن خبری خوش دل بسته ایم و بر سر راه کرونای لعنتی آینه گذاشته ایم تا شاید چهره شوم خود را ببیند و از عاشق شدن منصرف شود.

 

ویروس لعنتی هر روز داشت بیشتر سرک می کشید تا رشته توییت های مسوولان آغشته به ابهام باشد و لابلای حرف های تکراری ؛ صدای قهقهه به گوش کسی نرسد و هوا بس ناجوانمردانه سرد باشد ! انگار باید آخرین برگ سفرنامه باران این می بود که زمین این روزها چقدر چرکین است !

حالا برای مچ انداختن با ویروس منحوس ؛ پرستاران به یکباره نسخه پر رنگ شفابخشی نوشتند تا کرونا از تن پوش مردمان این خاک بیرون بیاید و جای خالی همه غصه ها را شادی بگیرد.

پرستاران گفتند و نشان دادند و ثبت کردند که با این همه اما زندگی ادامه دارد و برای آنکه طعم آرامش را بچشیم باید دندان روی جگر بگذاریم و کمی گذشت کنیم تا در اوج پیشتازی کرونا به آغوش دوباره عزیزانمان فکر کنیم و برای لکه آفتاب پهن شده بر فرش ؛ غزلی خوش بسراییم . بی قافیه و بی ردیف حتی ...

امروز یلدا هم بود . و روز پرستار . تاریخ این سرزمین نشان داده هر وقت تگرگ بلا و مصیبت باریده و زمین را سترون کرده ؛ دست ها سراغ یکدیگر را گرفته اند و همدلی پرده های ابری نامهربانی را کنار زده و غریو همزبانی به گوش جهانیان رسیده است.

راهبر بهار امروز صبح چراغ همدلی و هم زبانی را روشن کرد و برای تماشای بهارانه های سفید پوش بیمارستان که پشت دیوار بلند تهران کز کرده بودند و زیبایی دستهایشان در خدمت به بیماران کرونا پنهان مانده بود ؛ برای هزارمین بار فضیلت نام و نژادش را از روی نعش بی تفاوتی مسئولانی که فقط حرف زدن را یاد گرفته اند بلند کرد و به دیدار پرستاران خسته رفت.

مرد شماره ی یک بهار ایران گفت: این سیه زمستان که بگذرد و این سکون و سکوت و تنهایی که سر شود،حتما بوی زندگی را استشمام می کنیم و این حیاط پوشیده از هراس را جارو کرده و برای آفتاب و مهتاب پشت کوه اسپند دود خواهیم کرد.

پرستاران برای دیدن راهبر بهار ، همو که خیابان های خالی از عاطفه ی تهران ؛ چشم به راه آمدنش هستند از شوق دیدارشان پر لبخند شدند و خستگی را از تنشان دور کردند .چه کیفی داشت تماشای نگاهی که از حادثه عشق جهان را گز کرده بود!

در روزی که مردان دولت ؛ پشت تریبون و روی کاغذهای کپی شده برای دردهای مردم نسخه می پیچند و حتی ناصر خسرو ناتوان از تامین آنهاست ؛ محمود احمدی نژاد گل برداشت و بی هراس از کرونا و سردی هوا به دیدار پرستاران خسته رفت و گفت:
من این روز را به همه زنان و مردان در جامعه پرستاری کشور که با همه وجود در خدمت ملت ایران هستند تبریک عرض می‌کنم!

پرستاران و کادر درمان هم وقتی احمدی نژاد را با تکان دستهای گرمشان بدرقه کردند گفتند:

آقای احمدی نژاد :
ما آدم های پرتوقعی نیستیم . همین مودت روز پرستار و جمع شدن مسئولانی چون شما زیر سقف بیمارستان حالمان را خوب می کند.همین بی تکلفی احمدی نژادی که ساعتی روبرویمان می نشیند،کارمان را ستایش می کند و توصیه می کند به چیزهای خوب فکر کنیم.باور کنید همین همدلی هاست که باعث می شود با این اضطراب عمیق بپذیریم گاهی انسان به اندازه آسمان هاست!
ممنونیم که ما را دیدید دکتر. این بی تکلفی و ساده گی و معرفتتان است که هر روز همه ی ما احمدی نژادی تر می شویم ...

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب