1400/01/25-23:23

مقدمه نظریه 'مدیریت ایرانی' دکتر محمود احمدی نژاد + فیلم

مقدمه نظریه 'مدیریت ایرانی' دکتر محمود احمدی نژاد + فیلم

وقتي ما شيوه هاي مديريتي، مكاتب گوناگون مديريتي و نظريات اقتصادي و اجتماعي را بررسي كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه مشكل در لايه هاي پايين تر و زيرساختي تر است و تمام اين اقدامات و تلاش ها، بر بستري اتفاق افتاده كه آن بستر، نمي تواند تامين كننده خواست مردم و خواست برنامه ريزان و اهدافي كه براي اين برنامه ها قرار داده شده، باشد. به همين دليل سراغ زيرساخت ها و زيربناها رفتيم تا ببينيم علت هاي اساسي چيست؟ هم در بخش نظريه، هم در بخش ساختار، هم در بخش رفتار، در حوزه آرماني و هدف گذاري، اینها را بررسي كرديم. كه اينجا هم در دو بخش مورد بررسي قرار مي دهيم، عرضه مي كنيم و به بحث مي گذاريم تا ان شاءالله يك ذهنيت مشتركي پيرامون نظريه مديريت انسان محور و مردم محور شكل بگيرد.

به گزارش دولت بهار، متن مقدمه اين نظريه از زبان دكتر احمدي نژاد به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده

خداي بزرگ را سپاسگزارم كه در خدمت شما هستم و موضوعي به نام " نظريه مديريت مردم محور يا مديريت انسان محور " را با هم گفتگو مي كنيم.

يك نگاه به زندگي جامعه انساني، از ابتدا تا به امروز، يك فهرست طولاني از مشكلات پايدار را در برابر ما قرار مي دهد. عليرغم تلاش هاي گوناگون، گسترده و پر زحمتي كه اصلاح‌گران، نظريه پردازان و تلاشگران عرصه اجتماعي در طول تاريخ انجام دادند، اما يك سلسله از مشكلات جامعه بشري كه مشكلات اساسي هم هستند، در طول تاريخ پايدار مانده اند. ما مي خواهيم در خدمت شما اين موضوع را بصورت عميق بررسي كنيم، علت هايش را كشف كنيم و يك تئوري و نظريه جديدي بر مباني جديد و بر تعريف جديد از انسان و جامعه ارائه بدهيم.

بطور موردي، ما كشور ايران را مورد بررسي قرار داديم. در هفت دهه اخير، عليرغم وجود مديريت هاي گوناگون، با سلايق گوناگون، انگيزه هاي گوناگون و استفاده از مكاتب و نظريه هاي مديريتي متفاوت و عليرغم تلاش هاي بسيار گسترده در كليه زمينه ها، ما شاهد اين هستيم كه مشكلات اساسي جامعه ايراني، عليرغم نوسانات جزئي كه در مقاطع گوناگون زماني، نشان مي دهند، همچنان پايدار هستند.

بيكاري؛ طي هفت دهه اخير، بيكاري هميشه دو رقمي بوده است.

تورم؛ برنامه هاي گوناگوني براي مهار تورم پياده شده است. يك برنامه اختصاصی براي كنترل تورم انجام گرفته است اما ما شاهد هستيم كه تورم همچنان دو رقمي است. اگر هم زماني يك رقمي شده است برای يك مقطع بسيار كوتاه بوده است كه اكثرا به يكسال هم نرسيده است.

بهره وري؛ در اين مورد خيلي كار شده است. مطالعات، نظريه پردازي و يك دانش گسترده پیرامون بهره وري شكل گرفته است. حتي يك سازمان بهره وري ايجاد شده است، كنفرانس ها و سمينارها و دوره هاي آموزشي متعدد برگزار شده است اما ما همچنان شاهد بهره وري پايين هستيم.

فاصله طبقاتي و ضريب جيني؛ در طي 70-60 سال اخير، از آن زماني كه اطلاعات و آمار در ايران ثبت شده و سازمان برنامه درست شده است، اين ضريب جيني بين 0.35 تا 0.42 در نوسان بوده است و بعضي مواقع تا 0.44 . يك دوره كوتاهي روي 0.36 - 0.35 آمده ولي دوباره برگشته است. يعني فاصله طبقاتي همچنان ادامه دارد يعني ما به يك نرم قابل قبولي از توزيع ثروت نرسيديم.

كارآمدي؛ جزو مشكلاتي است كه استمرار دارد. چند برنامه قبل از انقلاب و چند برنامه بعد از انقلاب در ایران اجراء شده است اما عليرغم بسيج عمومي صاحب نظران در تنظيم اين برنامه ها و استفاده از همه نظريه هاي مديريتي در تدوين اين برنامه ها، مي بينيم بعد از اينكه اين برنامه ها پیاده مي شود، هم طراحان، هم تصويب كنندگان و هم مجريان برنامه، همه مي گويند كه برنامه موفق نبوده است و نتوانسته كارآمد و اثربخش باشد.

فقر؛ ما يك جامعه اي داريم كه بخش مهمي از آن عليرغم سرمایه گذاری های گسترده هميشه زير خط فقر زندگي كرده است و تقريبا آن نسبت زير خط فقر، هميشه ثابت مانده است.

مهاجرت؛ طي 60 سال گذشته، همواره ما شاهد يك مهاجرت از نقاط محروم، كم برخوردار و نقاط دور به مراكز كشور و از مراكز كشور به خارج از كشور هستيم. در واقع ما شاهد سه جريان انتقال سرمايه هستيم، سرمايه انساني و سرمايه مادي. وقتی ثروت مادي مردم نقد مي شود، از مناطق محروم و دور به مركز كشور و از مركز كشور به بيرون از كشور منتقل مي شود. از افراد كم برخوردار به افراد برخوردار منتقل مي شود. ما مي بينيم كه فعاليت هاي اقتصادي، از فعاليت هاي مولد پايدار به فعاليت هاي زودگذر و ناپايدار منتقل مي شود. من نام آن را " سه جريان انتقال سرمايه " گذاشته ام. عليرغم همه تلاش هايي كه شده باز مي بينيم كه اين ها وجود دارد. چند برنامه فقرزدايي در كشور اجراء شده است. اصلا عنوان برنامه، فقرزدايي بوده است اما مي بينيم كه فقر همچنان استمرار دارد. در دوره اخير هم كه برنامه هاي متعدد عبور از ركود اجرا شده اما باز مي بينيم كه ركود ادامه دارد.

حاشيه نشيني؛ جز در يك مقاطع كوتاهي كه مهاجرت يك مقدار معكوس شده است در طول 60 سال، جمعيت دارد به حاشيه شهرها مي رود. حاشبه نشيني يك مسئله بسيار بزرگي است كه منجر به ايجاد بافت هاي خودرو شده است. بافت هايي كه از شهرسازي علمي و تامين نيازهاي طبيعي جامعه اي كه در آن سكونت دارد، برخوردار نيست.

وقتي ما شيوه هاي مديريتي، مكاتب گوناگون مديريتي و نظريات اقتصادي و اجتماعي را بررسي كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه مشكل در لايه هاي پايين تر و زيرساختي تر است و تمام اين اقدامات و تلاش ها، بر بستري اتفاق افتاده كه آن بستر، نمي تواند تامين كننده خواست مردم و خواست برنامه ريزان و اهدافي كه براي اين برنامه ها قرار داده شده، باشد. به همين دليل سراغ زيرساخت ها و زيربناها رفتيم تا ببينيم علت هاي اساسي چيست؟ هم در بخش نظريه، هم در بخش ساختار، هم در بخش رفتار، در حوزه آرماني و هدف گذاري، اینها را بررسي كرديم. كه اينجا هم در دو بخش، مورد بررسي قرار مي دهيم، عرضه مي كنيم و به بحث مي گذاريم تا ان شاءالله يك ذهنيت مشتركي پيرامون نظريه مديريت انسان محور و مردم محور شكل بگيرد.

لازم است اين تذكر را بدهم كه بنده به عنوان كوچك ترين آحاد مردم ايران، سطوح مختلف مديريتي را در اين كشور تجريه كرده ام. از پايين ترين سطوح در بخشداري و مديريت هاي پايين، مديريت هاي مياني، در استانداري، مشاور استاندار، استاندار، مشاور وزير، شهرداري تهران و رياست جمهوري و اداره دولت را تجربه كرده ام. گرچه ممكن است اين آمارهايي كه عرض كردم در دوره دولتي كه بنده مسئول بودم، يك مقداري به سمت بهبود نوسان داشته باشد اما اصل بحث ما را تحت تاثير قرار نمي دهد.

من به عنوان يك معلم مي خواهم آسيب شناسي كنم و راه درست را به كمك دوستان پيدا كنيم و ان شاءالله عرضه كنيم تا بتوانيم زيربنايي تر و اساسي تر اين مسائل را مرتفع كنيم و نظام مديريتي كشور را بر یک مباني جديد، آرمان هاي روشن و با ساختار تصميم گيري شفاف بنا كنيم تا در سرمايه گذاري هايي كه انجام مي شود، ان شاءالله به اهداف مورد نظر برسيم.

ما در دو بخش بحث مي كنيم. بخش اول آسیب شناسی با ذکر موارد بسیار روشن است. مواردی را مطرح می کنیم، تجزیه و تحلیل می کنیم و به نقطه کانونی اشکالی که وجود داشته می رسیم. در بخش دوم ان شاءالله مبانی و نظریه مدیریتی را  عرضه خواهیم کرد.

همین جا از همه نخبگان و دلسوزان دعوت می کنم که یاری بدهند نه اینکه بنده را یاری بدهند، جامعه انسانی را یاری کنند چون این مباحث، اختصاص به یک شخص و گروه و جناح و دسته و حتی یک لایه مدیریتی و یک طبقه مدیریتی و یک نسل مدیریتی ندارد بلکه به کل جامعه انسانی و مردم عزیز کشورمان و به آینده ای که باید با کمک هم بسازیم، برمی گردد.

من از همه دعوت می کنم، ان شاءالله همه مشارکت کنند، با هم گفتگو و بحث خواهیم کرد. باید نظریه مدیریتی درست را با هم تولید کنیم. این که تصور کنیم یک پژوهشکده ای، یک فرد یا گوشه ای، یک چیزی را تولید و عرضه می کند و ما باید همان را بگیریم و پیاده کنیم، تجربه نشان داد که موفق نبوده است. موفقیت یک نظریه، علاوه بر اینکه باید از اصالت، جامعیت، کارآمدی و اثربخشی برخوردار باشد، باید مورد اتفاق جامعه نخبگی کشور و عموم مردم باشد. به خصوص تمام کسانی که دست اندرکار مدیریت مستقیم جامعه هستند والّا اتفاق نظر نباشد، یک بحثی در یک سطحی مطرح می شود، وقتی به سطوح دیگر منتقل می شود، بعضا 180 درجه تغییر هویت و ماهیت می دهد. اینها تجربیاتی است که ما کردیم.

یک زمانی دولت یا کل سیستم برای انجام یک کار، یک تصمیمی می گیرد و آن را داخل سیستم پمپاژ می کند و بعد وقتی می رویم در هر سطحی بُرش می زنیم، می بینیم مسئله تغییر کرده است. به لایه های پایین که می رسیم، می بینیم کلا هیچ شده است و اصلا چیز دیگری از آن درمی آید. قرار بوده به مشهد برود ولی از اهواز سردرمی آورد. قرار بوده به اهواز برود، از کرمانشاه سردرمی آورد. اصلا موضوع عوض می شود. چرا؟ چون کل کسانیکه دست اندرکار هستند، توجیه نیستند و دریافت واحدی از آن نظریه و تصمیم ندارند، ضمن اینکه ساختاری که طراحی شده، آن ساختار، نمی تواند این ماموریت را انجام بدهد یعنی ظرفیت لازم، برای دریافت آن نظریه و عملیاتی کردن آن نظریه را ندارد. که این بخش هم جزو بحث های ما هست  و در خدمت شما بحث خواهیم کرد.

من امیدوار هستم که با مشارکت جامعه نخبگانی و جامعه مدیریتی کشور، ان شاءالله بتوانیم با هم به یک نظریه روشن، جدید و کارآمدی در باب مدیریت برسیم.

 

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب