1400/01/27-17:35
در دیدار با جمعی از مردم استان یزد؛

دکتر احمدی‌نژاد: دولت کنونی صلاحیت ورود مجدّد به عرصه مذاکرات هسته‌ای را ندارد

دکتر احمدی‌نژاد: دولت کنونی صلاحیت ورود مجدّد به عرصه مذاکرات هسته‌ای را ندارد

دکتر محمود احمدی‌نژاد در دیدار با جمعی از مردم استان یزد که برای دعوت از ایشان جهت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری روز پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ به تهران آمده بودند، طی سخنانی بر عدم صلاحیت دولتمردان کنونی جهت ورود مجدّد به عرصه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا و اروپا تأکید کرد و خطاب به آنان گفت: با چه پشتوانه‌ای می‌خواهید بروید مذاکره کنید؟ شما یک بار رفتید و تحویل دادید و الان جلوی چشم ملّت است. برجام جز خسارت، چه چیز دیگری برای ملّت داشته است؟ عزّت ما را له کردید و اقتصاد و صنعت هسته‌ای کشور را به نابودی کشاندید!

به گزارش دولت بهار، متن کامل سخنان دکتر احمدی نژاد بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

خیلی خوش آمدید، بزرگواری فرمودید، خدای بزرگ را سپاسگزارم که توفیق زیارت شما و شنیدن مطالب شما را عنایت فرمود، ماه مبارک رمضان را تبریک می گویم، باز نمی دانم چه بگویم ماه رمضان و مسیر دور را از استان یزد تشریف آوردید و بر این کوچک و خادم خودتان و ملت ایران. یزد تقریبا دل ایران، مرکز ایران و قلب ایران است. مردم یزد واجد همه زیباییهای اخلاقی و انسانی اقوام مختلف ایران است، از صفا و صمیمت و صداقت و قناعت و پرکاری و دوستی و محبت و وفاداری و شجاعت مردم یزد شامل و واجدش هستند و خدا رو شکر می کنیم همیشه مردم یزد در خدمت کشور، در خدمت ملت، آرمانهای بلند ملت، ارزشهای الهی و انسانی بودند، چهارهزار شهید در دفاع مقدس، ما می گوییم هر یک دانه اش یک جهان  بی پایان است و این نشان دهنده عزم و اراده و ایمان مستحکم و باورهای عمیق مردم استان یزد است، خیلی بزرگواری کردید تشریف آوردید مطالب خوبی هم بیان کردید حتما اگر همه فرصت داشتند فهرست مطالب خوب طولانی تر می شد.

من می خواهم یک بحثی را خدمتتان عرض بکنم، یکی از دوستان گفتند که قطار انقلاب از ریل خارج شده است، این حرف حرف درستی است، یعنی درست ترین حرفی که می شود امروز زد، مشکلات را می گوئیم آقا بی کاری است، فقر است، فساد است، تبعیض است، چه هست، هر کدام بخواهید صحبت کنید الان ساعتها حرف زدید یعنی می توانید موارد مشخص را اینجا بیان کنید. می شود تحلیل کرد که اینجا فلانی مسئولش است، فلانی مسئولش است، اینجا یک نفر را اشتباهی نصب کردند، آنجا  یک قانون اشتباه تصویب شد، آن جا آیین نامه اش فلان شد، آنجا چی چی شد، پارتی بازی شد، همه اینها را می شود به عنوان علت مطرح کرد، اما من فکر می کنم علت اصلی همان هست که دوستمان گفتند، گفتند آقا از ریل خارج شدیم. یک موقع است قطار توی مسیر است یک حادثه ای پیش می آید و ترمز می زند و یک سرعت بالا و پایین می شود، یک تکانی می دهد، اینها بد است، اما می دانیم که توی مسیر داریم می رویم، همه این سختیها هست و این قطار زیاد شل و سفت می کند، همه سرگیجه گرفتند، اما توی مسیر است، می دانیم که به زودی به مقصدهای بزرگ می رسد، اما الان از هشتاد و پنج میلیون ایرانی بپرسیم، کدام ور داریم می رویم؟ قرار است مقاصد بعدی ما کجاها باشد؟ پاسخ چی هست؟ آیا یک نفر یک کلمه مثبت می گوید؟ مثلا بپرسیم آقا وضع دینداری ما در آینده چی می شود؟ کسی هست که بگوید با این مسیری که قطار دارد می رود، بهتر می شود؟ بدتر می شود، بگوییم وضع اقتصاد ما بهتر می شود کسی هست که بگوید با این روند  بهتر می شود؟ آقا وضع اخلاق توی جامعه بهتر می شود، علم و دانش و پیشرفت و عمران و آبادی و تحولات بزرگ، این طور نیست چون قطار کلا از ریل خارج شده و دارد یک جای دیگر و یک طرف دیگر می رود. معلوم است شما از مسیر که خارج می شوی به آن مقصدی که قبلا تعیین شده بود نمی رسید دیگر، شوخی نداریم.

من می خواهم یک مورد را اینجا کالبد شکافی کنیم، یکی از مسائل کشور را کالبدشکافی کنیم ببینیم که چطوری شد که از ریل خارج شدیم و وقتی از ریل خارج می شویم چه اتفاقی می افتد.

این روزها بحث مذاکرات هسته ای است، بحث مهمی است و سرنوشت ماست، فقط یک نیروگاه و یک سانتریفوژگاه که نیست، یک موضوعاتی بحث می شود که سرنوشت کشور و استقلال کشور است.

 اولا خدمت شما عرض بکنم که دانش لازمه پیشرفت و زندگی است، اگر کسی خیال کند که ما بدون دانش می توانیم پیشرفت کنیم، می توانیم سعادتمند بشویم، این حتما آدم مطلعی نیست، دانش لازمه زندگی است، و دانش هم حدی ندارد، نوع خاصی هم نیست، انواع دانش از علوم انسانی شما بگیرید، از فلسفه و روانشناسی و مدیریت و اقتصاد بیاید تا علوم مهندسی و پزشکی و فیزیک و جهان شناسی و همه چیز. اما همه این علوم هم سطح نیستند، بعضی از این علوم نقش لکوموتیو دارند، یعنی  حرکت می کند و بقیه را پشت سر خودش می کشد و می آورد، مثل هوا و فضا، دانش هوا فضا تمام رشته های علمی پشت سر خود را می کشد و جلو می برد، یعنی وقتی شما از زمین جدا شدید توی آسمان رفتید دنیای وسیعی برای کار علمی جلوی رویت باز می شود، ما که توی زمین هستیم محدود هستیم. یک موقع مردم فقط توی ده خودشان زندگی می کردند، دایره دانش محدود بود، آمدند توی شهر توسعه پیدا کرد، آمدند توی کل جهان توسعه پیدا کرد، یک هواپیما درست کردند از این شهر به آن شهر آمدند، حالا از این زمین کنده شوی و بالا بروی، انقلابهای بزرگ علمی و تکنولوژیک اتفاق می افتد، یکی دیگرش نانو تکنولوژی است، یکی دیگر بیو تکنولوژی است، انواع علوم پایه است و یکی از مهمترین هایش انرژی هسته ای است، یک ملت اینها را نداشته باشد، کلاهش پس معرکه است، شوخی هم نداریم. همیشه انگ عقب ماندگی روی پیشانی اش است و حقوقش را پایمال می کنند و له می کنند می رود، روی سعادت را نخواهد دید، روی رفاه را نخواهد دید.

حالا اینکه چرا نمی خواهند ما داشته باشیم داستان طولانی است، مستکبرین و شیاطین حاکم بر جهان می خواهند همیشه حاکم باشند و بعد این ابزار اصلی پیشرفت دست آنها  و در انحصار آنها باشد و به هیچ کس از جمله ما ندهد. ما استثنا و ویژه هستیم و به طور ویژه نمی خواهند ما داشته باشیم که بحثش مفصل است و من روز خلیج فارس در موردش صحبت خواهم کرد که چرا اینها با ما اینقدر دعوا دارند. دعوا نه، مخالف پیشرفت ما هستند. نمی خواهند داشته باشیم و ما باید داشته باشیم.

این که باید داشته باشیم را دوجور می شود مدیریت کرد، یک مدیریت انقلابی، مردمی، منطقی، عادلانه ی قانونی انسانی ملت ایرانی. یک دانه اش هم مدیریت فتحعلیشاهی است. فتحعلیشاه هم این کشور را مدیریت کرده است.

مدیریت مردمی انقلابی یعنی چی؟ یعنی بگوید این قانون بین الملل است، هر چی ما تعهد داریم انجام می دهیم، هر چی هم حقوق داریم باید استفاده کنیم. اگر یک حقی هست مال همه هست، اگر نیست هیچ کس.  این ساده است، آقا انرژی هسته ای حق است چکار کنیم ما داریم، ناحق است، شما چرا داری؟ آقا این سند بین المللی برای همه نوشته شده چرا باید تعهداتم را انجام بدهم اما از مزایایش بهره مند نشوم. چرا؟ سوال جدی است.

همین آقای بایدن سال  89  رفت  اِی‌پَک (کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل) صحبت کرد من بهش اعتراض کردم، گفتند چرا جلوی احمدی نژاد را نمی گیرید همه جای دنیا می رود و حرف می زند، گفت بله رفته همه جا صحبت کرده و صلح آمیز بودن انرژی هسته ای ایران را به کرسی نشانده است و آمریکا را منزوی کرده است. بعد به آنها دو جمله می گوید که البته به شما بگویم که ما نابودش می کنیم. همین آقا کتاب زندگی نامه اش را هم برای من با امضاء فرستاده و هدیه کرده است. البته به آنها می گوید چه کنیم که نسل آینده جهان نسلی است که دنبال اندیشه های احمدی نژاد خواهد بود. من نمی خواهم حالا اینجا وارد بشوم، خب ما هسته ای را باید داشته باشیم، متاسفانه عده ای در سالهای 82 ، 83 ، از 81 شروع کردند به عنوان اینکه ما می خواهیم غنی سازی داشته باشیم دقت کنید می خواهیم غنی سازی داشته باشیم یک سری فعالیتها را شکل دادند، بعدا خودشان در کتابهایشان نوشتند ما سانتریفوژ آلوده از بیرون وارد کردیم و همین بهانه سختگیریهای قدرتهای جهان شده است، آوردند یک چیزهایی انداختند به گونه ای که روزی که ما رفتیم دولت و رفتیم نظنز و اصفهان چیزی به اسم غنی سازی وجود نداشت، این را همان جا من اعلام کردم که اینها چی هست؟ به آقایی که الان رئیس جمهور است گفتم اینها چی هست که شما قوطی های خالی را به هم وصل کردید. گفت خب ما می خواستیم آژانس را فریب بدهیم و بگوییم ما داریم. گفتم خب آنها که پدرجد این کارها هستند و نگاه کنند می فهمند. من که تخصصی ندارم فهمیدم که تویش خالی است، آنها نمی فهمند؟

حالا موضوع چی بود؟ سه تا از مسئولین آن وقت که یکی از دنیا رفته – خدا رفتگان همه را  بیامرزد-  نشستند دور هم و پیش خودشان گفتند غربیها توی حقوق بشر خیلی ما را تحت فشار گذاشتند، و ما توی حقوق بشر نمی توانیم مردم خود را بسیج کنیم که از این دفاع کنند، ما بیاییم موضوع هسته ای را راه بیندازیم موضوع هسته ای باشد مردم پشت کار می آیند، بعد برویم با اروپائیها مذاکره کنیم و بگوییم ما هسته ای را کنار می گذاریم شما هم یک سری از مطالبات حقوق بشری را بردارید. متاسفانه این کار را کردند. یک کارهایی کردند یک رفتارهایی کردند آنها هم همانها را بهانه کردند تا الان تمام قطعنامه هایی که علیه ما دادند بهانه اش و ادعایش کارهاییست که در همان دوره انجام شده است. توی هیچکدام از این قطعنامه ها کوچکترین اشاره ای به فعالیت هسته ای دوره ما نشده است، با این که اصل موضوع هسته ای در دوره ما بوده است، چند هزار سانتریفوژ و اراک و فردو و زیر زمین و روی زمین و 20 درصد و 40 درصد و صفحه سوخت مال ماست. اینها تاریخش ثبت است و چیزی نیست که کسی بخواهد یک ذره این ور و آن ورش کند. بعد رفتند و نشستند با کشورهای اروپایی سه تا کشور که یادتان هست هی می آمدند و می رفتند سه تا بیانیه دادند کلا راه را بر هر نوع دانشی که نوعی منتهی به دانش هسته ای می شود را بستند و تعهد دادند که آقا ما اصلا نمی رویم، اره آهن بر را در نظنز پلمپ کرده بودند، دستگاههای آزمایشگاه و کارگاه های صنعتی درجه یک ما را پلمپ کرده بودند، تعهد داده بودند، حتی توی مذاکرات است که در پاییز همین آقایی که رئیس جمهور است هی خواهش می کند که پس آقا اجازه بدهید ما چهارتا سانتریفوژ تحقیقاتی داشته باشیم، آنها می گویند نمی شود، ده سال مذاکره شاید بعدش بدهیم، همین بازیهایی که همیشه در می آورند، شما بیا تعهدت را اجرا کن ما بعدا تصمیم می گیریم. هی خورد خورد می کشند و می برند و بیچاره می کنند. دولت عوض شد و نامه به آژانس نوشته شد که آقا ما قبول نداریم، آنها داوطلبانه بوده و شما یک قولهایی دادید و عمل نکردید و ضمن اینکه من معتقد بودم این بزرگترین خسارت است که ما برویم به اروپائیها بگوئیم که آقا ما هسته ای را تعطیل می کنیم شما هم حقوق بشر را ندیده بگیر. یعنی ملت دو طرفه ضرر کنند. یعنی هم هسته ای را بده هم هیچی، ما باید پرچمدار حقوق بشر در دنیا باشیم همین بحثهایی که دوستان داشتند، یعنی ایران به لحاظ آزادی و کرامت انسانی باید در صدر باشند چون ما شعار اسلام و انقلاب دادیم، شعار پیامبر و امیرالمومنین دادیم، ما ایران هستیم، هفت هزار سال تمدن داریم دقیقا فرق می کند با کشورهایی که خط کشیدند رو نقشه درست شدند یا یک جایی را اشغال کردند کشور درست کردند، ما متفاوتیم و  همیشه پرچمدار فرهنگ بودیم، به لحاظ اخلاق، به لحاظ پیشرفت، به لحاظ رفاه مردم، به لحاظ حقوق تک تک مردم، احترام مردم، عزت مردم، ما باید در صدر باشیم، چیزی نیست که بری روش معامله کنی، این ویژگی آنها نیست که، کیسه خلیفه آنها نیست که شما بری باهاش معامله کنی،  حقوق انسانها که ارث پدری آنها نیست.

دولت عوض شد ما گفتیم آقا این نمی شود که هسته ای در چارچوب حق ماست، ما اعلام کردیم دنبال بمب نیستیم، اما بحثهای حقوق بشری بیاید ما اشکال داریم شما هم اشکال دارید، می نشینیم برای کل دنیا تفاهم می کنیم، ایراد همه جا کم و زیاد است، می نشینیم صحبت می کنیم ما برای گفتن حرف داریم، نه این که عملمان حتما عمل درستی بوده، بله در کشور اشکال خیلی بوده الان هم هست، باید درستش کنیم، نمی شود که از هر غلط کاری دفاع کنیم که، می شود؟ آقا خفقان درست کنید دم دهان مردم را بگذارید بعد بگویی نگو؟ چرا نگوییم، ما انقلاب کردیم که این نباشد، انقلاب کردیم که همه صاحب کشور بشوند، بتوانند حرف بزنند، آزادی در این کشور سکه رایج باشد، یک طیفی حاکم نباشند بقیه ملت همه محکوم. کشور باید مال همه باشد، همه نظر بدهند، همه تصمیم بگیرند تعیین سرنوشت توسط عموم انجام شود، آنچه که مردم می خواهند در این کشور اجرا شود، اگر قرار بود این چیزها نباشد که قبلا بود دیگر. پس ملت برای چی انقلاب کرد. ما گفتیم در مورد حقوق بشر ما صحبت می کنیم، انرژی هسته ای هم روی توافقات جهانی، هر چی تایید شده ملتها می توانند داشته باشند، ما هم باید داشته باشیم، آنها چی می گفتند، می گفتند آقا شما کلک زدید، نمی خواهم بگویم حرفشان درست بوده، شما در گذشته پنهان کاری کردید، رفتید به سمت نظامی گری، الان ما به شما اعتماد نداریم. ما دو تا کار می توانستیم بکنیم یکی مثل کارهایی که آقایانی که سر کار هستند رفتند گفتند همه چیز تقصیر دولت قبل است ما آمدیم با شما کاری نداریم، به صراحت رفتند و این را گفتند، حتی گفتند دم را ببینید والا آنها دوباره می آیند، یعنی دقیقا دم بیگانه را برای تاثیرگذاری در مسائل داخل باز کردند، حالا باز هم کدهایش را به شما می دهم. یا این که برویم و بگوییم آقا  هر سندی داری بیاور ما رسیدگی می کنیم.

آژانس 6 تا سوال به ما داد یعنی این آقایی که رئیس مجلس بود آن موقع دبیر شورای امنیت ملی بود، رفت توافق کرد 6 تا سوال (آورد) گفتم سیصد تا سوال هم باشد ما جواب می دهیم. روشن باشد موضوع چی هست، می بریم و اگر هم جایی اشکالی باشد می پذیریم. ایشان چیزی هم آن زیر امضا کرد که تا الان همان پدر کشور را در آورده است، شش تا سوال زیرش نوشته بود  به علاوه مطالعات ادعایی آمریکا. من گفتم این چی هست امضا کردی و به چه حقی امضا کردی، این ته ندارد که آمریکا هر روز می آید یک چیزی روی میز می گذارد، شما هر کاری بکنی می گوید نه شما پنهان کاری کردید یک چیزهایی پنهان داری آنها را که پنهان کردی را بیاور. هرچی می گوییم پنهان نداریم کجا داریم می گوید نه دارید، می گوییم خب بگو کجا داریم می گوید خودت بگو، بی منطقی، خب ما محکم ایستادیم و گفتیم سندی دارید بیاورید ما جواب می دهیم، شش تا را جواب دادیم و شش تا هم از آژانس جواب گرفتیم که اینها پاک شد تمام و قانع شد. ماند همان یک دانه، هی یک سری سوال می فرستادند جواب می دادی هی یک سری دیگر. می خواستند با دانشمندان ما مصاحبه کنند من نگذاشتم و گفتم به هیچ قیمتی اجازه نمی دهم و این ها اکثرشان به سرویسهای سازمان سیا وصل هستند و فردا می آیند بچه های ما را ترور می کنند، که کردند. محکم ایستادیم و توسعه دادیم 3 هزار تا 5 هزار تا 15 هزار تا، سال 86 شد، توی همین فاصله هم چرخیدیم توی دنیا و هی توضیح دادیم اگر یادتان باشد شاید من صدها کنفرانس خبری گذاشتم که همه را توضیح می دادم، سوال، جواب، سوال، جواب، تمام دنیا را گشتیم و صحبت کردیم، چند بار رفتیم نیویورک و انجا نشستیم  کنفرانس خبری تو سازمان ملل، 86 وقتی ما صنعتی شدیم من اعلام کردم که آقا دیگر دنیای تقابل تمام شد ما آماده همکاری هستیم، اعلام کردم که شما همه توانتان را به کار گرفتید که ما هسته ای نشویم، خب حالا شدیم نمی توانید جلوی ما را بگیرید که، بهتر است با هم همکاری کنیم. آنها هم آمدند و گفتند باشد، شد سال 87 داخل کشور یک موجی درست کردند که آقا احمدی نژاد رئیس جمهور یک دوره است و تمام رسانه های رسمی کشور علیه ما بودند، جو سازی ها یادتان هست، مجلس علیه ما، همین طوری دیگر، بدون یک صفحه سندی می کوبیدند، با همین دعواهای قدرتی که می بینید. آنها گفتند حالا نمی شود ما مذاکراتمان بماند بعد از انتخابات ریاست جمهوری، گفتیم باشد، زوری که نیست، بعد از انتخابات مهم مسائلی درست کردند یادتان هست دیگر، سال 88 انتخابات عظیم 40 میلیونی و 85 درصدی که در کل جهان رکورد بود، بلاخره با همین دعواها (پیش آوردند)، همه اینها هم تویش بودند، همه اینهایی که بعد از ما شدند تصمیم گیر کشور، چند ماه طول کشید که ما به آنها بگوییم آقا خبری نیست، سال 89 این راکتور تهران، که سوخت 20 درصد مصرف می کند رادیو دارو تولید می کند، رادیو دارو برای تشخیص است، برای تشخیص بیماری خیلی مهم است، سالانه هشت صد هزار نمونه برای هشت صد هزار مریض درست می کند، یک چیزی است که از آن موقع که تولید می شود تا آن موقع که مصرف می شود سه چهار ساعت بیشتر وقت ندارد و اگر بماند دیگر آن مواد به درد نمی خورد، چون مواد اکتیو و فعال است باید همان جا تولید و مصرف کنند. سوخت این راکتور داشت تمام می شد، ما به آژانس نامه دادیم که شما سوخت بیست درصد به ما بدهید، یک مدت گذشت و آقای البرادعی گفت آقا در کل دنیا سه چهار جا می سازند، ما به همه شان گفتیم یا می گویند ما نداریم یا نمی فروشیم، گفتیم این طوریکه نمی شود، بلاخره یا ما باید خودمان بسازیم یا شما آژانس هستید و باید تامین کنید، آقای البرادعی آمد پیش من، گفت آقای احمدی نژاد اینها نمی دهند، جرات نمی کنند که بدهند، اما اوباما من را صدا زده و گفته که این سوخت بیست درصد را ببر و بگذار وسط مساله ما با این را جمعش کن. موضوع هسته ای را درستش کن، به من گفتند موافقی؟ گفتم بله که موافقم چرا موافق نیستم چگونگی اش مهم است، قرار شد مذاکراتی شکل بگیرد، من مسئولین کشور را در جریان گذاشتم، ایران و روسیه و فرانسه و آمریکا و آژانس همه بیایند، دو ماه مذاکره شد، ما هم آن موقع 1200 کیلو سه و نیم درصد داشتیم، تازه راه افتاده بودیم، آنها گفتند سه ونیم درصد خودتان را بدهید ما بیست درصد می کنیم و به خودتان برمی گردانیم یعنی 1200 کیلو سه و نیم درصد را بدهیم 120 کیلو بیست درصد به ما می دهند، گفتیم باشد، هی رفتیم و آمدیم بلاخره، در داخل یک ایرادهایی می گرفتند که به لحاظ فنی جواب نمی داد، گفتیم بابا اینها اشکال فنی دارد مهم نیست که توی دنیا بیست هزار تن اش توی انبار است، اصلا بخواهیم بخریم می فروشند، چون سوخت سه و نیم درصد و چیز مهمی نیست، شروع کار ماست، گفتند نه تکه تکه بدید، گفتیم باشد، تکه تکه،آنها می گفتند ما باید یک خط تولید درست کنیم برای شما، شما 400 کیلو می دهی ما باید دوباره این خط را به هم بزنیم، یک خط دیگر و هزینه اش خیلی بالا می رود، گفتیم آقا قبول کنید بگذارید این ماجرا تمام شود، برو بیا برو بیا یک سندی تنظیم شد که تقابل به تعامل تبدیل شود، چرا با ما مقابله می کنید بیایید با هم همکاری کنیم، همکاری هم نقطه شروعش همین هسته ای است، ما این سوخت سه و نیم درصد را می دهیم شما بیست درصد را داخل صفحه سوخت می گذاری و به ما می دهی، یعنی قرار بود روسیه بیست درصد بکند بدهد فرانسه  بگذارد داخل صفحه سوخت و به ما بدهد، آمریکائیها هم از آنها پشتیبانی کنند که کسی مزاحمشان نشود، یک سند بسیار مستحکم، یک سر سوزن ما امتیازی و تعهدی ندادیم،  یک میلی متر از آن قراردادهای جهانی آن طرفتر نرفتیم نه بازرسی اضافه، نه گزارش اضافه ، نه دوربین اضافه، هیچ چیز، ضمن این که ما یک طلبکاری هم کردیم، تا قبل از آن آنها می گفتند که ایران باید تضمین بدهد، ایران چون یک بار پنهان گاری کرده باید تضمین بدهد، وقتی توافق آماده شد، من گفتم خب حالا کی شما را تضمین می کند؟ ما سوختمان را دادیم به شما، شما کارت را انجام ندادی، ما هم اینجا راکتورمان ماند، اینها ماندند، گفتیم آقا یکی باید شما را پیش ما تضمین کند، ما قبلا چند تا قرار داد با شما بستیم و شما یک طرفه به هم زدی، اینجا آژانس وارد شد و گفت من  تضمین می کنم، گفتم بنویس، که این سند، افتخار است، که قبل از آن غربیها و اروپاییها می گفتند ایران باید تضمین بدهد، تبدیل شد به این که من گفتم شما باید تضمین بدهید. متاسفانه در داخل همین ها با یک جو سازی سنگین و فشار اجازه ندادند و یک عده هم توی آمریکا مخالف بودند انها هم تا دیدند (این جوری هست) آمدند توی دور، اینها که می گویم همه اش اسنادش موجود است که در داخل به عهده گرفته اند، هر چی ما گفتیم که آقا به خدا کار بزرگی هست،مساله تمام می شود و  هسته ای از فهرست دعواهای ما کنار می رود و ما می توانیم پیشرفت کنیم، اجازه ندادند، البته توی جلسات خصوصی شان می گفتند که احمدی نژاد اگر این هسته ای را حل کند دیگر قهرمان ملی می شود، ببینید فکرها چقدر کوتاه است، کسانی که اصحاب قدرت و خود پرستی و شیطان صفتی و شیطان زدگی هستند.

بلاخره باید کسی بیاید در این کشور و برود و مساله را حل کند دیگر. ما دست هر کس که برود حل کند را می بوسیم، به هم زدند، که ما بعد یک جلسه سه طرفه را با ترکیه و برزیل گذاشتیم یادتان باشد آمدند عین آن حرفها را در بیانیه نوشتیم که سندش موجود است، بعد دیگر آمریکائیها سراغ تحریم رفتند، می خواستند تحریم کنند اروپائیها همکاری نمی کردند، تحریم بانک مرکزی و نفت، اینها ریختند و سفارت انگلیس را گرفتند و بهانه را دادند و حالا اینها مفصل است و من وارد نمی شوم  و می خواهم به امروز برسیم، آمریکائیها شروع کردند به تحریم کردن تحریم بانک مرکزی و تحریم نفت، همزمان که بانک مرکزی تحریم شد قوه قضائیه هم مدیران بانک مرکزی را هر روز می برد و می آورد، می برد و می آورد و می گفت چرا به بانکها می گوئید که دلارهایی که دادم را یا پس بدهید یا گزارش بدهید و یا مابه التفاوت بدهید، یعنی به قول خودشان گاز انبری سر ما ریختند، والا ما تحریم را مدیریت می کردیم، کما هم که با کمک ملت و لطف امام زمان مدیریت شد، یعنی وقتی ما دولت را تحویل دادیم ثبات بود، قیمت ارز بالا رفت دیگر متوقف شد، بلاخره اقتصاد را به هم ریختند، نیمه دوم 91 گفتند برویم با آمریکائیها مذاکره کنیم، گفتیم آقا مذاکره الان؟ شما داخل ریختید تمام نهادها دارند سکه و ارز می خرند، هر چی هم می گوئیم گوش نمی دهند، تا چند سال بعد از دولت ما پول  پیمانکارها را سکه و ارز می دادند برای اینکه بازار را نگذارند آن موقع کنترل کنیم، گفتم وارد شدید اقتصاد را به هم ریختید الان از موضع ضعف باید برویم و گفتگو کنیم، از موضع ضعف بروی که باید امتیاز بدهی که، شما اجازه بدهید ما چهارتا کار انجام می دهیم، موضع را به موضع برابر تبدیل می کنیم، این وضع اقتصاد را جمع و جورش می کنیم، گفتند چه تضمینی می دهی، گفتم من خودم تضمین، گفتند تو به چه درد ما می خوری؟  گفتم زن و بچه ام را ببرید باز هم قبول نکردند و  رفتند و مذاکره را شروع کردند، خب افتاد به این دولت.

از روز اولی که این دولت آمد گفت می خواهیم مذاکره کنیم، فرستادند آدمهایش را بروند و بیایند، همچنین که مذاکره می خواست شروه بشود رئیس دولت آمدو سه تا دروغ بزرگ گفت خزانه خالی است و انبارها خالی است، دولت هم بدهکار است. در حالی که ما 150 میلیارد دلار ارز و طلا برایشان گذاشته بودیم، من خودم چند ماه آخر ایستادم و انبارها را از مواد غذایی پر کردیم، من می شناختم که اینها بیایند چه بلایی سر ملت در می اورند، گفتم بیایند تا قحطی نشود و پر کنید، چند هزار میلیارد تومان هم که سابقه نداشت نقد توی خزانه حسابهای دولت بود، در حالی که گفتند خالی است.

باید برویم توی آن فضا بینیم چه اتفاقی افتاد شما نیروها را فرستادی بروند مذاکره کنند بعد خودت، اینجا می گویی که وضع ما خیلی خراب است، مثل این می ماند که یک لشگری را فرستادی برود جلوی دشمن، بعد مصاحبه کنی و بگویی این لشگری که آمده اسلحه اش پوسیده و فشنگ ندارد، غذا هم نخورده و  لباس و پشتیبانی هم ندارد، به خدا در هر فرهنگ دیگری بود این را جز خیانت اسم نمی گذاشتند.

آقا دارد می رود مذاکره کند تو می گویی وضع کشور هم خراب است، بدبختم، گرسنه ام، آقا گفتند برای سه روز آرد داریم، دروغ، هر چی هم ما فریاد زدیم هیچ کس منتشر نمی کرد، گفتیم الان چند میلیون تن گندم توی انبارهاست چطور فقط برای سه روز فقط گندم دارید؟ چه طور این را از خارج برداشتی ارودی؟ یک ماه کشتی فقط طول می کشد برود و بیاید.

وارد مذاکرات شدند رفتند در همان هتلی که تجزیه عثمانی امضا شد برای ملت ایران قرار داد بستند، چطوری قرار داد بستند، طوری قرار داد بستند که هنوز کسی متنش را نمی داند، یک نفر اگر می داند دستش را بلند کند. نماینده های مجلس که در 20 دقیقه به آن رای دادند نخوانده بودند هیچ کدام نخواندند، یک قرار داد کاملا یک طرفه .

فقط من یک بخشش را می گویم یک قرار داد دو طرف است، شش نفر متعرض بحث هسته ای ما بودند و ما تنها. یک قرارداد بستند که هر جا اختلافی شد آن شش نفر با این یک نفر می شود هفت تا ، یکی یک رای مساوی رای بدهند، به خدا این توش هست، حالا من خوشبینم می گویم اینها نخواندند امضا کردند، خودشان آمدند گفتند خواندیم، به خدا اگر خوانده و امضا کرده باشند، خیانت است، خیانت است، خیانت است، یعنی چه، هفت تا دشمن، شش تا آمده با شما مذاکره می گویی اختلافات را در جمع مذاکره با رای مساوی (حل می کنیم)، خب همیشه که بازنده اید، چطور امضا کردید هیچی امضا کردند آن رئیس جمهور امریکا آمد گرفت انداخت توی سطل آشغال. کاری توانستند بکنند؟ تحریم روی تحریم هم گذاشت کاری توانستند بکنند؟

حالا می گویند دوباره می خواهند مذاکره کنند با عجله. این اسمش مذاکره است؟

مذاکره‌ای در کار نیست.  تحویل دادن است، بحث بر سر این است که چه قدرباید تحویل بدهند.  این را هم آن آقا گفت هم معاونش گفت هم وزیر قبلی اش گفت اگر ما نبودیم اینها همه کشور را می‌دادند می رفت! با این عجله؟ آقا تازه پریروز نطنز را منفجر کردند، انگار منتظر بودند نطنز منفجر شود و مساله پاک شود، بگویند خب غنی سازی که نیست برویم حرف بزنیم،  دفعه قبل  کل هسته ای را دادید  و یک سری تعهداتی که هنوز به ما نگفتید، ملت نمی داند چه تعهداتی است؟ همه زندگی مردم را 5 سال گره زدید، آب و برق و پیشرفت و شغل و مسکن و زندگی جوانها را همه را گفتید به این برجام، متنش را هم ندادید، به دروغ می گویند ما بگوییم رژییم صهیونیستی مطلع می شود و توطئه می کند، بچه گول می زنید؟ خود رئیس جمهور آنجا می گوید ما کاملا با رژیم صهیونیستی کاملا  هماهنگ هستیم و با هم جلو می بریم، یک پروژه است، خیمه شب بازی درست کردند که آقا ناراحت می شود، آمده نطنز را منفجر و خراب کرده می گویند بله رژیم صهیونیستی مخالف مذاکرات است، این قدر فریبکاری با ملت؟ دارند می روند تحویل بدهند به شما عرض بکنم.

دو تا نکته اینجا می خواهم بگویم، اول اینکه شما با چه پشتوانه ای می روید مذاکره کنید؟ شما یک بار رفتید و تحویل دادید و الان جلوی چشم ملّت هستید. برجام جز خسارت، چه چیز دیگری برای ملّت داشته است؟ عزّت ما را له کردند و اقتصاد ما را له کردند و صنعت هسته‌ای کشور را نابود کردند.

کسانی که همین دو سه سال پیش چنین خبط بزرگی کردند و معلوم شد که نمی توانند مذاکره کنند و بلد نیستند من خوش‌بینانه می‌گویم، دوباره همین ها می خواهند بروند؟ آخر به چه حسابی؟ از کجا صلاحیت آوردید که دارید می روید؟ حالا من نمی گویم قرار داد الجرایز  را سر تسخیر لانه جاسوسی امریکا بردید و بستید و تا حالا ده پانزده میلیارد دلار دادیم رفته و یک ریال هم نتوانستیم از آمریکائیها بگیریم، یک جوری سرشان کلاه گذاشتند رفت. برجام را هم بستید باز چیزی گیرمان نیامد باز همینها بودند، حالا دوباره دارید می روید قراردارد ببندید برای چی می خواهید بروید؟ کی به شما اجازه داده؟ به چه حقی می خواهید بروید؟ آقا ملت شما را قبول دارد؟ بروید از ملت رای اعتماد بگیرید، ملتی که شما را امروز از اساس قبول ندارد، شما از طرف کی می خواهید تعهد بدهید، یعنی مذاکره کنیم، مذاکره ای در کار نیست بحث سراین است که چقدرش را بدهیم برود، بعد اینها می گویند اگر ما نبودیم همه را می دادند، این جمله این حرف یک سابقه در تاریخ ما دارد، آقای فتحعلیشاه وقتی نصف و بیشتر ایران را داد رفت، جشن شکر گزاری برگذار کرد و گفت در سراسر ایران جشن شکرگزاری، یک عده معترض شدند و گفتند آقا ممکلت را دادی رفته دیگر جشن شکرگزاری چی هست؟ آقا شما نمی دانید آنها تهران را می خواستند ما ندادیم، حالا آمده می گوید ما نبودیم چی می شد؟ آقا شما چند هزار سال نبودید ایران بود، می روند مذاکره. به چه حقی شما می روید؟ یک نظر خواهی از ملت بکنید اهای ملت این گروهی که دارد می رود مذاکره قبولش دارید اصلا، از طرف شما دارد می رود؟ چه اعتباری وجود دارد یک دولتی که بیشترین درجه مخالفت امروز باهاش هست، یک دولتی که رئیسش دو درصد هم در کشور محبوبیت ندارد،  بنابرنظر سنجی که خودشان دارند انجام می دهند، چطور با عجله بدو بدو بدو، بعد آنها هم از آن ور دنیا می آیند و تاسیسات ما را منفجر می کنند، چند میلیارد دلار خسارت می زنند، بعد تو می دوی می روی، این موضع قوی هست که داری می روی؟ یعنی از موضع بالا داری می روی؟ چی را می خواهید این دفعه معامله کنید؟ یک فضایی هم درست کردند که هیچ کس حرف نزند، ما چرا حرف نزنیم این کشور مال همه  ماست، مال تک تک مردم است. اگر قرار بود یک عده باشند که بگویند مملکت مال ماست و ملت هم بی خیال  قبلا بود دیگر، ملت انقلاب کرد که این نباشد، تا ما می گوئیم می گویند آقا آی فلان کردی، چیه چه خبر است، باید برای مردم توضیح بدهید.

بعد جالب است توی تلویزیون جمهوری اسلامی سریال درست می کنند و می گویند این هیئت مذاکره کننده جاسوس هستند، بعد باز همین ها می روند مذاکره می کنند. من بعضی وقتها فکر می کنم یک جوانی که توی این مملکت به دنیا آمده اصلا به این رفتارها نگاه بکند اصلا چه قضاوتی می خواهد بخواهد بکند، چه می خواهد بگوید؟ می گوید یک گروهی می روند مذاکره کند بعد تلویزیونش می گوید سر تا پایشان جاسوس هستند. من این جمله را خودم شنیدم که گفت وزارت خارجه ما جولانگاه جاسوسهاست، خب اگر این است چطور اینها از طرف ملت حق دارند بروند دوباره یک توافقی بدهند بعد تازه دولتی که دوماه دیگر تمام است، می رود قراردادهایی را می بندد که متنش را هم نمی گوید بعدا باید ملت تبعاتش را بدهد، آقا این برجام و این تحریمها که بعدش آمد و هسته ای نابود شد، از جیب کی رفت؟ از جیب مقامات رفته؟ این فشار تورم و گرانی و بدبختیها را آنها دارند تحمل می کنند یا ملت دارد تحمل می کند؟ یکی شان بیاید بگوید  از گوشه سفره رنگی اش این تحریمها کم کرد، یکی شان بگوید، خودشان هم بگویند ما قبول داریم، به خدا سفره می اندازند بیست مدل غذا برایشان می آورند، ده مدل صبحانه باید بخورند، خودشان برای خودشان نوشابه باز می کنند و به خودشان می گویند قهرمان هستند، به خودشان مدال می دهند، من اسم این جور مدیریت را مدیریت فتحعلیشاهی می گذارم، می برد تحویل می دهد می آید جشن می گیرد، به خودش مدال می دهد و می گوید مردم اگر ما نبودیم که باید همه چیز را می دادند می رفت، خب این حرف را که هر کسی می تواند بزند که، ما نبودیم، تو بودی مگر چه کار کردی؟ چی را گرفتی، چی جایش گذاشتی؟ اقتصاد تثبیت شده بود ما تحویلتان دادیم، همه اقتصاد دانها می دانند وقتی شوک وارد می شود، بعدش این شوک تخلیه می شود و خود تورم پایین می آید.

وی تعطیل کردن بسیاری از کارها در کشور و گره زدن حل مشکلات به برجام و ادامه مذاکرات را تقبیح کرد و گفت: اگر قطار در مسير درست حرکت کند، توقف‌ها و کم و زیاد شدن سرعت آن، مشکلی را در رسیدن به مقصد بوجود نمی‌آورد و می‌دانیم که مقصد، پیش روی ماست اما اکنون از ۸۵ ميليون ايرانی بپرسيم كه به كدام سمت در حرکت هستیم و مقصد ما کجاست، هیچکس نمی‌داند و نمی‌تواند بگوید که وضعیت اخلاق، علم، فرهنگ، دانش، پیشرفت، عمران و آبادانی کشور رو به بهبود است! این وضعیت نشان می‌دهد که قطار كلاً از ريل اصلی خارج شده است و به جایی که از قبل تعیین شده بود، نخواهیم رسید.

دکتر احمدی‌نژاد بر نقش پیشران بودن برخی از علوم مانند هوافضا، نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی و هسته‌ای نسبت به سایر علوم تأکید کرد و گفت: انرژی هسته‌ای از جمله علومی است که هر ملّتی آن را نداشته باشد، انگ عقب ماندگی روي پيشانی‌اش خواهد خورد، حقوقش پايمال می‌شود و روي سعادت و رفاه را نخواهد ديد. مستكبران و شياطين حاكم بر جهان، می‌خواهند هميشه حاكم باشند و ابزار اصلی پيشرفت نیز در انحصار خود آنها باشد، لذا آن می‌کوشند آن را به هيچكس و به ویژه ملّت ایران ندهند. من در روز خلیج فارس در باره این موضوع صحبت خواهم کرد.

نود، نود و یک را ملت تحمل کردند، دولت ما بود تحمل کردیم کنار هم ایستادیم، بلاخره راههایش را یاد گرفتیم قضیه جمع و جور شد، دو سه سال بعد خودش پایین آمد لازم نبود کاری بکنید. پایین آمد و این را به حساب خودشان گذاشتند، تو چه کار کردی که پایین آمد؟ فعالیتت را بگو.  یادتان هست در دوره برجام هر کس می خواست اعتراض کند صد تن وصله به او می چسباندند، توهین و تحقیر و صدایت را ببر و بعد هم بردند توی مجلس و بدون این که تویش را بخوانند بر خلاف قانون اساسی، که طبق قانون اساسی این قراردادها باید در مجلس خوانده شود. بند به بند، رادیو پخش کند، مردم بفهمند و مطبوعات بنویسند، همه بدانند چه تصمیمی برای کشور دارد گرفته می شود. بردند آنجا و اصلا درش را باز نکردند، بیست است، یک چیزی گفتند و یک چیز دیگر رای گرفتند و باز رفت تایید شد و رفت. آنهایی که باید دروازه بانی می کردند یا اصلا توی دروازه نبودند یا پشتشان را کردند که آقا دروازه خالی است بزن. یک سند را امضا کردند که الان چهار سال است رئیس جمهور آمریکا زیر پایش گذاشته، اروپائیها یقه ما را گرفتند که تو حق نداری از برجام خارج بشی، می گوییم ای بابا دعوای ما و آمریکا بود، حالا او بیرون رفته است ما چی را باید اجرا کنیم؟ می گویند نه خیر تخلف است، یک چیزی به نام اینستکس که آقا یک مقدار از نفتت را می فروشی و پیش ما یعنی اروپائیان می گذاری، ما برایتان غذا و دارو می خریم و می دهیم، بدتر از آن چیزی که سر لیبی و عراق آوردند و اینها قبول کردند. باز می خواهند مذاکره کنند، چی می خواهی بدهی؟ آقا ملت را روشن کنید، توضیح بدهید، این سرزمین مال ملت است. ملت ایران ملت نجیب و وفاداری است. ملت انقلابی است و پای انقلابش و آرمانهایش ایستاده است حتی این نسل جدیدی که اینها می گویند بی دین است من معتقدم محکم پای آرمانها و پای کشورش ایستاده است. باید توضیح بدهید، مدیریت فتحعلیشاهی می خواستیم قاجار بود که. امروز منفورترین حکومت در تاریخ ایران در ذهن مردم ایران چه کسانی هستند؟ غیر از قاجار است؟ ما منفورتر از قاجار داریم؟ اول قاجار است و بعد پهلوی. آخر چی است، بیا باز کن توضیح بده. این را من دارم قاطع می گویم دوستان تنظیم می کنند منتشر می شود این باید اول رای اعتماد مردم را بگیرد. شما را ملت قبول ندارند، چرا از طرف مردم ایران برای مذاکره رفتید؟  تعهداتی باید بدهید، آنها یقیه ملت را می گیرند و ول نمی کنند و شما چند ماه دیگر می روید، اما این تعهد روی دوش ملت ایران می ماند، این خیلی ساده است توی کل دنیا این حقوق اساسی و حقوق بین الملل و از قواعد پایه حقوق است که آقای دولت وقتی می خواهد کار بزرگی انجام بدهد باید رای اعتماد مردمش را بگیرد، باید از ملت بپرسد که آیا ملت شما راضی هستید ما دوباره (مذاکره کنیم؟). بله البته باید به شما بگویم بنده کسی هستم که از سال 84 گفتم بنده آماده مذاکره هستم، اصل مذاکره که نمی شود نفی شود، ولی شرایط مذاکره مهم است، از همان سالها گفتم عدالت و احترام، باید گفتگو کنیم و دعوا نمی کنیم، نمی گوییم مسائل با دعوا حل بشود اما  مسائل با وادادگی و فروش وطن هم حل نمی شود و مساله بدتر می شود. هی می خواهند بیندازند گردن رئیس جمهور قبلی آمریکا، می گوئیم آقا سیاستهای خارجی آمریکا را رئیس جمهور تعیین نمی کند ، ببینید این آقا هم که آمده یک میلی متر به شما تخفیف نداده، اینها به اساس تحریمها هیچ دست نمی زنند، می گویند آنها سر جایش است الان می خواهیم موشکی و نمی دانم چی چی را هم اضافه کنیم.

یک موقعی می آیند فریب کاری می کنند مثلا سه میلیارد تومن از یک کشوری طلبکاریم پول خود ما را به انها می گویند بدهید بهشان. بعد این را جار و جنجال و شلوغ می کنند به عنوان یک پیروزی. آقا پول ما را برای چی تا حالا نگه داشتی، بیا جواب بده.

150 میلیارد دلار ارز و طلا برایشان گذاشته بودیم همه را خرج کردند، بعد این هم وضع مردم است از مردم طلبکار هم هستند و طلبکاری می کنند و می گویند آقا ما خیلی مهم هستیم. اصلا کل داخل کشور را رها کردند و همه مسائل را به مذاکرات گره زدند. بسیار خوب حالا می خواهی مذاکره کنی، شرایطش را رعایت کردی؟ ملت تو را قبول دارند؟ می خواهی بروی روی عدالت و احترام و قانون و حقوق ملت مذاکره کنی بسیار خب، بقیه کارهای کشور را چرا خواباندی؟ اینها را راه بینداز اینها راه بیفتد دیگر چه مشکلی است، چرا باید بروی امتیاز بدهی؟!

مردم ما هم مردم انقلابی هستند. من یک جلسه هم می خواهم با شما صحبت کنم که واقعا این نه غربی نه شرقی کجا رفت؟ چی شد؟ منظورم شرق و غرب جغرافیایی نیست این که از حقوق ملت مدام باید تعهد بدهیم، برای چی باید تعهد بدهیم. قرار داد چین را هم حتما باز می کنم. بسیاری از آن چیزهایی که شما شنیدید متاسفانه درست است و اگر درست نبود بدانید که تلویزیون همه اش را می خواند.

راجع به انتخابات هنوز وقتش نیست، اگر اجازه بدهید من صحبت خواهم کرد و نظراتم را انشاالله اعلام خواهم کرد. هنوز تصمیمی راجع به انتخابات نگرفتم. من خادم ملت هستم و افتخار هم می کنم به خادمی ملت و در کنار ملت خواهم ماند. اما اجازه بدهید راجع به انتخابات به وقتش من صحبت کنم. این مساله رموزی دارد که آن موقع که صحبت کردم متوجه می شوید.

انشاالله عزیز باشید. به سلامتی به شهرهایتان برگردید و سلام بنده را به همه برسانید. من کوچک ملت ایران، خادم ملت ایران هستم و به این افتخار می کنم و به فضل الهی در کنار شما خواهم بود. صلوات بر محمد و آل محمد. اللهم صل علی محمد و ال محمد.

در حاشیه این مراسم و قبل از سخنرانی دکتر احمدی‌نژاد نیز چند تن از حاضران در این دیدار با سخنانی به تشریح وضعیت تأسّف‌بار کشور پرداختند و به نمایندگی از اقشار مختلف مردم گزارش‌هایی از وضعیت موجود و مشکلات مردم شریف این استان ارائه نمودند و با بیان شرایط سخت پیش روی ملّت ایران در نتیجه ناکارآمدی‌های مدیران کشور، به عنوان یک مطالبه عمومی مصرّانه از خادم ملت ایران دکتر محمود احمدی‌نژاد خواستند تا جهت کمک به حل مشکلات کشور و مردم و نجات کشور از شرایط بغرنج کنونی، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد.

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب