هشدار دکتر احمدینژاد: این مذاکرات دستاوردی جز خسارت و وادادگی ندارد/ اتفاق مهمی علیه ملت ایران دوباره دارد شکل می گیرد + فیلم
دکتر محمود احمدینژاد عصر امروز سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ در دیدار با جمعی از مردم استان قزوین که در تهران برگزار شد، طی سخنانی به از سرگیری مجدد مذاکرات در شرایط کنونی انتقاد کرد و گفت: متاسفانه بعد از انفجار نطنز اجازه مذاکره داده شد، مشکل اینجاست، در حالیکه قبل از آن به صراحت اعلام شد که مذاکره نمی کنیم تا تمام تحریم ها برداشته شده و راستی آزمایی شود.
به گزارش دولت بهار، دکتر احمدینژاد گفت: همه دنیا بدانند که مذاکرهکنندگان ایرانی، هر امتیازی به بیگانگان بدهند که به موجب آن حقّی از ملت ایران تضییع شود، فاقد اعتبار است و ملت آن را به رسمیت نخواهد شناخت.
خادم ملّت ایران برجام را یک سند کاملاً یک طرفه و علیه حقوق ملت ایران توصیف کرد و با تأکید بر استیفاء نشدن حقوق ملّت ایران در پرتو این توافق گفت: امروز به علّت ضعف حکومت یا مقامات و مسئولین و به خاطر نارضایتی عمومی غیرقابل کتمان، دشمن صهیونیستی به صورت کشور سیلیزده و تأسیسات هستهای ایران را منفجر کرده است، اگر بلافاصله بعد از آن به مذاکره برویم، آیا این رژیم، فردا پرروتر و گستاختر نخواهد شد و علاوه بر سیلی، مشت و لگد نخواهد زد؟
متن کامل سخنان دکتر احمدینژاد در این دیدار به شرح زیر است:
قزوین خطه تاریخی و از پایگاه های اصلی شکل گیری و ماندگاری فرهنگ و تمدن ملت ایران است. در طول تاریخ مردم قزوین در مسیر اعتلا و عزت ایران و استمرار ارزش های الهی و فرهنگ اهل بیت مجاهدت کردند و بخصوص در مقطع بازیابی مجدد ایران در یک دوره ای قزوین پایتخت ایران بود.
ایران بعد از ساسانیان تقریبا هویت و موجودیتش گم شد اما وقتی قرار شد ایران دوباره یکپارچه و هویت ملت ایران بازیابی شود، قزوین مرکز فرماندهی و مدیریت امور ملت ایران شد. آثار تاریخ از فرهنگ و هنر و میراث فرهنگی و ساختمانها و نوع روابط اجتماعی در قزوین بسیار منسجم، متعالی و الهام بخش است. قزوین دارای مفاخر فراوانی است و همه این مفاخر به نوعی در شهید بزرگوار رجایی متجلی است. تقریبا همه حاکمان در طول تاریخ تصور می کنند که طول دوره حکومتشان مهم است و به همین خاطر به زمین و زمان گیر می دهند و آسمان و ریسمان را به هم می بافند تا دوره حکومتشان طولانی تر بشود اما شهید رجایی نشان داد که طول دوره حکومت مهم نیست. شهید رجایی کلا یک ماه رئیس جمهور و هشت ماه هم نخست وزیر بوده است. او در شرایطی مدیریت کرد که درموضوع انقلاب ما شرق و غرب با هم متحد شده بودند و ایران تحریم شده بود و جنگ را هم بر ملت ما تحمیل کرده بودند و همه مستکبرین در مقابل انقلاب ایستاده بودند، اگر الان از مردم بپرسیم که شهید رجایی چه کاری را انجام داد، هیچکس نخواهد گفت که او راه و پل و مدرسه و ... ساخت، بلکه به منش و اخلاق و نگاه و طمانینه و عزت نفس درونی و صلابت ومقاومت او در برابر فشارها علیه ملت ایران اشاره می کنند. لطف شما و ملت ایران است که بنده را با شهید رجایی مقایسه می کنید و از این طریق می خواهید فرزندان خودتان را تشویق کنید و الا نگاه من به شهید رجایی از زمین به سمت آسمان است.
می خواهم مسئله مهمی را با شما مطرح کنم، شاید یکی از مهمترین مسائل امروز. البته همه توجه داریم که شرایط اقتصادی افتضاح است، البته بقیه شرایط هم افتضاح است اما اگر ما بعضی از پدیده ها را بگیریم و کالبدشکافی کنیم، علت مشکلات کشور هم پیدا می شود. خیلی وقت ها شرایط اقتصادی سخت می شود، ممکن است برخی خیال کنند ملت ایران از مسائلی که دارد جاری می شود و جلو می رود و ممکن است استقلال ما، سرزمین ما، حقوق ما و آینده ما را به خطر بیندازد، غافلند. من می گویم اشتباه می کنند. من می خواهم راجع به یکی از اینها صحبت کنم.
شما می دانید که امروز دوباره مذاکرات هسته ای آغاز شده است. من معتقد هستم که در موضوع مذاکرات، یک اتفاق مهمی علیه ملت ایران دوباره دارد شکل می گیرد. من که همیشه و از روز اول موافق مذاکرات بودم، همیشه هم مذاکره کردیم. این را بارها هم گفته ام. ما چند بار هم از موضع اقتدار برای استیفای حقوق ملت ایران مذاکره کردیم والّا مذاکراتی که نتیجه اش تامین حقوق ملت نباشد، این چه مذاکراتی است؟ چند بار مذاکره کردیم اتفاقا نتایج خوبی هم گرفتیم که یکی از آنها حل مسئله هسته ای بود.
در سال ۸۹، مذاکره کردیم البته قبل از آن در دولت نهم می خواستند بیایند و مذاکره کنند یعنی بعد از سال ۸۶ وقتی دیدند ما هسته ای شدیم و آنها دیگر نمی توانند کاری بکنند، اوایل سال ۸۷ گفتند مذاکره. بعد یک عده از داخل سر و صدا کردند که نخیر! این دولت رفتنی و تک دوره است. یادتان هست که چه جوی علیه ما در کشور بود؟ تمام رسانه های رسمی و جناح های قدرت، روزانه علیه ما و دولت بودند. آنها هم گفتند شاید اتفاقی بیفتد، امید بستند، البته تلاش هم کردند.
سال ۸۸ شد و انتخابات برگزار شد. بعد از انتخابات هم که دیدید عده ای خواستند عظمت ملت ایران را زیر سوال ببرند که من نمی خواهم وارد شوم. آنها یک مقدار دست نگه داشتند و گفتند شاید یک اتفاقی بیفتد ولی بعدا دیدید که نه! دولت دارد با صلابت و اتکای به ملت دارد کارش را جلو می برد و برای مذاکره جلو آمدند.
پیشنهاد از جانب آنها بود، نه از جانب ما، با اینکه ما طرفدار مذاکره بودیم. آقای البرادعی را فرستادند، گفتند بیایید قضیه را جمع و جور کنیم و موضوع را حل کنیم. من نمی خواهم جزئیات را بگویم چون بزودی راجع به جزئیات آن، مطالبی را خدمت ملت عرض خواهم کرد. اما مسئله حل شد ولی از همین داخل اجازه ندادند اجرا شود. بدون اینکه هیچ امتیازی داده شود، بدون اینکه هیچ تعهدی پذیرفته شود، با استدلال و منطق قوی و با اتکاء به قدرت ملی، منتهی اجازه ندادند که بزودی من موضوع را برای ملت توضیح خواهم داد.
آن زمان می گفتند احمدی نژاد کشور را هسته ای کرده، اگر بتواند در سطح بین الملل مسئله هسته ای را هم حل کند، قهرمان ملی می شود. تفکر را ببینید! چقدر سطح فکر پایین است. همه چیز را شخصی می دیدند و می بینند.
اجازه بدهید یک خاطره بگویم. فشار خیلی زیاد شده بود. یادتان هست که در دور دوم، سال ۹۱-۹۰ فروگذار نمی کردند، هرکس رد می شد، قربة الی الله می زد! به یکی از اینهایی که الان دیگر کنار رفته است، گفتم؛ مگر ما چکار کرده ایم؟ غیر از کار و تلاش، گناهی مرتکب شده ایم که اینهمه بسیج شده اید و روزانه، صدها هزار، میلیون ها بولتن، روزنامه هایتان، تریبون هایتان، دائما تهمت و افتراء و دروغ منتشر می کنند؟ گفت بله همین دیگر! شما کار کردید، بین مردم مورد اعتنا قرار گرفته اید، مردم شما را دوست دارند و نظر شما در انتخابات تعیین کننده است! گفتم واقعا شما بخاطر این دارید ما را می زنید؟ گفت بله! گفتم یعنی کار نکنیم؟ ما که هیچوقت تبلیغ نکردیم. بارها به ما گفته شده تبلیغات شما ضعیف است.
به شما بگویم؛ بنده تنها خادمی هستم که بعد از دوران مدیریت، نه روزنامه دارم، نه حزب دارم و نه تشکیلاتی دارم. با آن تفکر اجازه ندادند موضوع هسته ای حل شود.
بعد از یک تجربه شکست خورده به نام برجام، دوباره در شرایط نامناسب، مذاکرات را آغاز کرده اند. ما یک تجربه ای داریم، هنور ۵-۴ سال نشده است. باز هم من تاکید می کنم که مذاکرات چیز خوبی است، همه مسائل را باید با مذاکره حل کرد اما در چه شرایطی و با چه رویکردی؟ روشن است که مذاکره از موضع ضعف، جز واگذاری، نتیجه ای ندارد. شما از موضع ضعف پیش چه کسی می خواهید بروید؟ قلدرهای جهانی که چهارصد سال است دارند دنیا را می بلعند، استاد کار هستند. وقتی از موضع ضعف می روی، باید تحویل بدهی چون نتیجه ای ندارد.
مگر در تاریخ ایران، ما نتایج مذاکره از موضع ضعف را کم داریم؟ رفتار فتحعلی شاه و بقیه شاهان قاجار یادمان رفته است؟ چطور بخش مهمی از ایران را در مذاکرات از موضع ضعف دادند رفت. یادمان رفته نفت را به مدت ۶۰ سال به ثمن بخس به انگلیس دادند؟ یعنی نفت را به انگلیس دادند، خودش بردارد، خودش حساب کند، خودش گزارش بدهد، خودش سود و زیان کند و ته آن، یک چیزی به ملت ایران بدهد!
من یک بار بر اساس اسناد تاریخی، محاسبه کردم. همان قرارداد یکطرفه ای که انگلیس ها علیه ملت ایران در نفت بستند و نزدیک ۵۰ سال نفت را بردند و بدبختی آن فقط برای ملت ایران بود، همان قرارداد یکطرفه، اقلی که برای ملت ایران گذاشته بودند، اگر به قیمت امروز نفت بخواهند سهم ما را بدهند، ۲ هزار میلیارد دلار باید بدهند. خب ما از این قراردادها داشتیم که دور از چشم ملت از موضع ضعف با بیگانگان بستند.
خب ما از این قراردادها داشتیم که دور از چشم ملت و از موضع ضعف با بیگانگان بستند. از یک سوراخ چند بار باید گزیده شویم؟ در مذاکرات قبلی، هسته ای را دادند رفت و برجام امضاء شد. جالب است که آن سخنگو با افتخار گزارش مستقیم می داد که همین الان بتن ها را در قلب رآکتور ریختیم! بعد آمد مصاحبه کرد و گفت پیش بینی شده بود که ما شش ماهه این کار را انجام بدهیم اما به حول و قوه الهی خیلی زودتر این کار را انجام دادیم. افتخار می کرد!
هسته ای را دادیم، رفت، برجام امضاء شد. برجام چه بود؟ یک سند کاملا یکطرفه علیه ملت ایران. این سند نه تنها مشکلات را حل نکرد، بلکه پیچیده تر هم کرد. نه تنها فشارها کمتر نشد بلکه بیشتر و عمیق تر شد. بدتر از آن، این قرارداد و تبعاتش باعث شد دست مسئولین کشور برای استیفای حقوق ملت، خالی شود. قبلا تاسیسات هسته ای بود که بُردید و دادید، بعد چی؟ هیچی! دست ها خالی است!
حالا امروز چه اتفاقی افتاده است؟ این یک واقعیت است که امروز در کشور نارضایتی عمومی وجود دارد و هر مسئولی بخواهد آن را پنهان کند و هر کسی جوری حرف بزند که برای مسئولین پنهان بشود، خائن به کشور است. یادم می آید در دولت خودمان یک فردی می خواست این کار را بکند. یعنی یک نارضایتی بوجود آمده بود که می خواست آن را ماست مالی کند، به او گفتم که تو داری خیانت می کنی. منِ مسئول از بالاترین مقام تا پایین ترین مقام، باید بدانیم در کشور چه می گذرد که اگر جایی اشکالی بود، برویم اشکال را برطرف کنیم نه اینکه روی آن ماله بکشیم. با ماله کشی و پنهان کاری که مشکلی از بین نمی رود.
امروز در کشور فقر هست، فساد هست، تبعیض و نارضایتی هست. باید بفهمیم علت آنها چیست و برویم علت را درمان کنیم نه اینکه چشممان را ببندیم و بگوییم نیست! امروز به علت ضعف حکومت یا مقامات و مسئولین «هر تلقی که آن طرفی ها دارند» و بخاطر نارضایتی عمومی، دشمن صهیونیستی آمده یک سیلی زده است. اگر الان برویم مذاکره کنیم، چه نتیجه ای گیر ما می آید؟ سیلی را زده، صاف ایستاده و با گردن کلفتی می گوید من زدم. بلافاصله ما هم راه می افتیم و می رویم با او مذاکره می کنیم. اگر این کار را بکنیم، دفعه بعد پررو و گستاخ نمی شود، بیاید لگد هم بزند؟ هر دشمنی همین طور است. اگر یکی زد و شما کوتاه آمدید، دو تا می زند، می گوید بزنیم کوتاه می آیند، پس دو تا می زنیم!
متاسفانه بعد از انفجار نطنز اجازه مذاکره داده شد، مشکل اینجاست. در حالیکه قبل از آن به صراحت اعلام شده بود مذاکره نمی کنیم تا تمام تحریم ها برداشته شود، راستی آزمایی شود، آنها اول باید بیایند تحریم ها را بردارند چون آنها زیر پا گذاشتند. با اینکه قرارداد یکطرفه و صد در صد به نفع آنها بود، باز خودشان آن را پاره کردند. اما دوباره مجوز گرفتند و رفتند مذاکره کنند.
در چنین شرایطی، مذاکره کردن جز وادادن و امتیاز دادن، چیزی گیر ما می آید؟ آدم باید واقع بین باشد، در خیالات که ما زندگی نمی کنیم. اگر از ملت پنهان کنند، مثل خیلی وقت ها که پنهان کردند، بیایند اینجا یک چیزی جلوه بدهند که آقا نمی دانید اگر این امضاء بشود، ایران دو روزه گلستان می شود!
بله! می شود خلاف واقع به ملت گفت اما واقع بینی آن است که در شرایط ضعف برای مذاکره برویم، باید امتیاز بدهیم. اگر برای مذاکره برویم آیا این باعث نمی شود دشمن یک ضربه دیگر بزند؟ باز هم باید امتیاز بدهیم، تا کی؟ آیا این کار ما دشمن را بدعادت نمی کند؟ دشمن است دیگر! آنها می خواهند دنیا را بخورند. ایران هم یک لقمه خیلی چرب و لذیذی است.
من نمی گویم برویم بجنگیم ولی خیلی راههای بهتری وجود دارد که می توانیم آنها را انتخاب کنیم. لااقل یک طاقچه بالایی می گذاشتید و می گفتید شما تاسیسات هسته ای ما را منفجر کردید، ما دو ماه مذاکره نمی کنیم، دنیا زیر و رو می شد؟ با عجله دویدند برای مذاکره!
متاسفانه همه امور از مردم پنهان است و این خلاف صریح قانون اساسی است. مردم صاحبان کشور هستند، می شود گفت کشور مال یک عده خاص است؟ نباید جوری عمل شود که ملت چشم باز کند و ببیند که دوباره امتیازات و تعهداتی داده شده و بخشی از حقوق و استقلالش از دستش رفته است یا یک امتیازاتی داده شود که بسادگی نمی شود از زیر بار آن بیرون رفت.
همین برجام را ببینید. اصلا از اول دعوا با آمریکا بود، بقیه هم قاطی شدند که بگویند کمک کنیم حل شود. آقای ترامپ آمد و آن را زیر پایش انداخت، هیچ تعهدی را اجراء نکرد ولی اروپایی ها تا همین الان می گویند برجام تعهد شماست، باید اجرا کنید! می گوییم چه چیزی گیر ما آمده است؟ قرار بود یک چیزهایی هم به ما بدهید، می گویند نخیر! آن یک چیز دیگری است. ببینید چگونه قراردادها را می بندند! خودشان زیر پا بگذارند اشکالی ندارد، اما ما تا آخر باید متعهد باشیم!
ما یک بار دیگر هم تجربه کرده بودیم. سال های 82 و 83 آن سه وزیر اروپایی به ایران می آمدند. اینها گفتند ما داوطلبانه تعلیق می کنیم. آنها یقه ما را گرفته بودند و می گفتند درست است که داوطلبانه است ولی دیگر نمی توانید آن را برگردانید! می گفتیم چطور نمی شود، داوطلبانه بود و هر زمان که بخواهیم باید بتوانیم برگردانیم!؟ ولی آنها می گفتند نخیر!
علاوه بر این، این گروهی که برای مذاکره رفته اند، سابقه خوبی هم ندارند. یک بار به ملت دروغ گفتند، ادعاهای بزرگی را مطرح کردند. یادمان که نرفته، در عصر خودمان بود. گفتند ما حقوق هسته ای را می دهیم ولی همه مسائل کشور حل می شود. ازدواج و مسکن و اقتصاد و ارتباطات بین المللی و... همه اینها حل می شود. اینها را گفتند و رفتند امضاء کردند.
آدم به چه کسی بگوید که بعد از 5 سال هنوز مردم از متن برجام اطلاع ندارند، نه تنها مردم نمی دانند بلکه نمایندگان مجلس هم نمی دانند، همانهایی که به برجام رای دادند هم نمی دانند. من از چندین نفر از آنها سوال کردم. گفتم به چه چیزی رای دادید؟ گفتند نمی دانیم!
یک قرارداد بین المللی طبق قانون اساسی باید بیاید در مجلس و بند به بند خوانده شود، رادیو هم پخش کند و بند به بند رای بگیرند. چرا؟ چون ملت باید در جریان باشد. برخلاف قانون اساسی نه خوانده شد، نه بحث شد، نه اعتراضی شد و بعد هم همین طور محرمانه آن را نگه داشته اند.
قانون اساسی است که به اقدامات و جایگاه مقامات کشور، رسمیت می دهد. اعتبار همه مقامات حتی رهبری به قانون اساسی است و باید در چارچوب قانون اساسی عمل کنند. کسی حق ندارد خارج از چارچوب قانون اساسی عمل کند. اگر بنا باشد کسانی خارج از چارچوب قانون اساسی عمل کنند، دیگر قانون اساسی بی معناست. قانون اساسی بی اعتبار شود، خود آن افراد بی اعتبار خواهند شد.
اینهایی که رفتند مذاکره کنند، دیگر اعتبار مردمی ندارند، مردم آنها را قبول ندارند، خب با کدام اعتبار و مجوز رفتید مذاکره کنید؟ پشت شما کیست؟ بالاخره کسیکه می خواهد مذاکره کند، یک پشتوانه می خواهد، کسیکه از طرف ملت برای مذاکره می رود، غیر از آنکه ملت از او حمایت کند چه چیزی در دستش هست؟ اعتبارش به حمایت ملت است.
اینها یک بار رفتند و خراب کردند و الان بی اعتبارند، حاضر نیستند در اجتماعات مردم شرکت کنند و پاسخ سوال مردم را بدهند. معلوم است که این نوع مذاکره از این موضع، باز هم باید امتیاز بدهند، اما باز از ملت پنهان می کنند.
در کل دنیا رسم است که وقتی یک گروهی، یک کاری را درست انجام نمی دهند و شکست می خورند، اگر بخواهند دوباره همان کار را انجام بدهند، باید از ملت رای اعتماد بگیرند. آقای ملت ایران آیا اینها را قبول داری؟ اینها از طرف شما می خواهند مذاکره کنند و تعهد بدهند، قبول دارید یا ندارید؟ اما در کشور ما انگار از این حرف ها نیست. چرا؟ چون یک عده پیدا شده اند که اصلا مردم برایشان موضوعیتی ندارد، مردم را صاحب حق نمی دانند.
معلوم است که وقتی یک عده از مقامات، مردم را وسط مشکلات رها کنند و به مردم اعتنایی نکنند، پشتوانه مردمی شان را از دست می دهند، مردم هم آنها را رها می کنند. آن پیرمرد روستایی را دیدید به وزیر چه گفت؟ گفت خودت می دانی و مملکتت! اگر اینطور شد، مسئولینی که تصمیم می گیرند و عمل می کنند، این تصمیمشان فاقد مشروعیت و پشتوانه مردمی است، اصلا صلاحیت و شایستگی ندارند بروند در این سطح مذاکره کنند. ولی در کشور ما می روند و مذاکره می کنند!
آیا در این شرایط می توان امید داشت، در مذاکرات حقوق ملت استیفا شود؟ آن موقعی که دستتان پر بود و هسته ای دستتان بود و آنها تشنه بودند هسته ای را از شما بگیرند، این قرارداد را امضاء کردید، حالا که نه مردم را دارید و نه هسته ای در دستتان است. اگر هزار بار هم بگویید، ملت چگونه می تواند امید داشته باشد که در این مذاکرات حقوق ملت را استیفا کنید؟ یک بار هم که تجربه کردید.
من می خواهم این را بگویم، تمام دنیا هم بداند. هر امتیازی علیه ملت بدهند یا حقی از ملت را بدهند، ملت آن را به رسمیت نمی شناسد.
حالا آمدند می گویند برجام خوب بود، وقتی ترامپ خارج شد مشکل ایجاد شد. من می خواهم سوال کنم مگر قبل از اینکه ترامپ برود، کدام مسئله حل شده بود؟ کجا خوب شده بود؟ کدام تحریم برداشته شد؟ یکی را بگویند. بگویند برجام را که امضاء کردیم این تحریم ها برداشته شد، این مسائل حل شد. مگر نگفتند بالمره تمام تحریم ها برداشته می شود؟ کدامیک برداشته شد؟ ملت از برجام چه دید؟ کدام قرارداد مهم بسته شد؟ بیایند بگویند بعد از اینکه برجام را امضاء کردیم، این قراردادهای مهم را با دنیا بستیم. حالا یکی هم که اخیرا بسته اند و از دید ملت پنهان است، خدا به خیر کند، آن را باید بعدا صحبت کنیم. تجربه تاریخی ما می گوید هر چیزی که از دید ملت پنهان شد، مشکلی دارد.
بدترین بخش برجام، مسئله حل اختلافات است. در هر قراردادی، اختلاف پیش می آید. آن بخشی که مربوط به حل اختلافات است، مهمترین بخش مسئله است. چون اختلاف پیش می آید. قبلا هم گفته ام؛ یک نفر که می رود خانه ای اجاره کند یا ۵۰ متر آپارتمان می خرد، یک بند حل اختلاف هست اگر این طرف پشیمان شد، مجازاتش چیست؟ آن طرف پشیمان شد، مجازاتش چیست؟ همه چیز برابر است. اما در برجام چگونه نوشتند؟ ۶ نفر علیه هسته ای ما هستند، تفاهم کردیم، می گوییم اگر اختلاف شد، این شورای ۶+۱ می نشینند و هر کس رای مساوی دارد و تصمیمم هم به اتفاق آراء است.
قرارداد که یکطرفه به نفع آنهاست، آنها مشکلی ندارند. مشکل از طرف ما پیدا می شود که حقوق ما را نمی دهند و ما مجبور به اعتراض می شویم. این اعتراض ما زمانی وارد است که مخالفین ما هم به ما رای بدهند. این یک اصل حداقلی حقوقی است که در موضوع اختلافات، باید موارد کاملا شفاف و برای طرفین مساوی باشد. ولی ما ۶ به ۱ بودیم. برای همین بود که وقتی ترامپ برجام را بیرون انداخت، هیچ کاری نتوانستند بکنند. حتی در دنیا به مراجع حقوقی هم نتوانستند شکایت کنند. چرا؟ چون می گویند خودت امضاء کردی! آن ۶ نفر هم اگر آمدند به نفع تو رای دادند، از جمله خود ترامپ، حرفت قبول است و الّا حرفی برای گفتن نداری.
اوایل می گفتند ما متوجه این قضیه نبودیم ولی اخیرا می گویند ما خودمان آن را نوشتیم. اگر واقعا خودشان آن را نوشته باشند، اصلا موضوع یک ابعاد دیگری پیدا می کند، مسائل دیگری مثل خیانت وسط می آید. چگونه از طرف ملت بزرگ ایران رفتید اختیار کشور را دست ۶ کشوری دادید که مخالف ما هستند؟ به چه حقی این کار را کردید؟ به شما بگویم؛ به لحاظ حقوقی، در سطح بین الملل این یک فاجعه حقوقی است که یک نفر از طرف ملت بزرگ ایران راضی شود، برود همچین سندی را امضاء کند.
معلوم است که وقتی قانون اساسی زیر پا گذاشته می شود و یک قرارداد به این مهمی بدون اینکه مسیر قانون اساسی را طی کند، بدون اینکه در مجلس قرائت شود، بدون اینکه از رادیو پخش شود و بدون اینکه برای بند به بندش از نمایندگان رای بگیرند، همین طور بی سر و صدا تصویب می شود باید توجه داشته باشیم که حتما به ضرر ملت ایران است.
من می خواهم سوال کنم؛ چرا اینها را پنهان می کنید؟ می گوید نگرانیم! نگرانید چه کسی مطلع شود؟ می خواهم بگویم چه بازی وجود دارد، البته شما می دانید اما می گویم که در تاریخ ثبت شود. یک بازی که دائما آن را تکرار می کنند. می گویند اگر این قرارداد منتشر شود، صهیونیست ها مطلع می شوند و مشکل ایجاد می کنند.
من می خواهم بگویم؛ آیا شما نمی دانید که مستکبرین، خودشان صهیونیست ها را می فرستند تا خلل ایجاد کنند یا انفجار درست کنند؟ این را نمی دانید؟ شما نمی دانید رژیم صهیونیستی بدون اجازه آمریکا نمی توانست به نطنز حمله کند؟ نمی دانید اینها با هم هستند؟ صهیونیست ها را می فرستند تا منفجر کند برای اینکه ما را به مذاکره وادار کنند، وقتی که نتیجه گرفت یک خبر نمایشی منتشر می کند که بله! " آمریکایی ها به صهیونیست ها تشر زدند که حمله شما به نطنز، در مذاکرات تاثیر منفی داشته است! " تاثیر منفی داشته است؟ به محض آنکه زدید، دویدند و آمدند برای مذاکره که!
یک نمایش! یک دروغ! فقط برای فریب ملت ایران. به کدام مذاکرات لطمه زده است؟ مذاکرات که کاملا یکطرفه و به نفع شما دارد جلو می رود. به شما عرض کنم که تمامش یک سناریو است. اینکه متن را در اختیار ملت ایران نمی گذارند، این ناراحت می شوند و این هم یک حرفی می زند و یک اقدامی می کند که بگوید بله! اگر من مطلع باشم چکار می کنم! خب اگر رژیم صهیونیستی مطلع می شد، غیر از برجام منعقد می شد؟
می روند با پدرجد صهیونیست ها مذاکره می کنند و بعد می گویند اگر صهیونیست ها مطلع شوند، کار خراب می شود. بابا آن کسی که با او قدم زدید و برجام را امضاء کردید، پدرجد اینهاست! صهیونیست ها بدون اجازه آنها آب هم نمی خورند. فقط می خواهند ملت را فریب بدهند اما من می خواهم اعلام کنم که ملت فریب نمی خورد.
تازه بدترش اینجاست. وقتی قراردادی پنهانی بسته می شود و شکست می خورد و بعد نتایج سوء آن بیرون می آید، هیچکس مسئولیت نمی پذیرد. این برجام بسته شد، اقتصاد ما نابود شد، روحیه ملت داغون شد، تعهدات طولانی مدت به بیگانگان داده شد، قریب ۳۰ میلیارد دلار تاسیسات هسته ای ما از بین رفت یا متوقف شد. چه کسی مسئول است؟ از چه کسی باید سوال کرد؟ کسی مسئولیت نمی پذیرد! همه می گویند نظر ما این نبوده، نظر ما چیز دیگری بوده، ما چیز دیگری گفته بودیم!
همین ابتدای سال فرمودند که تا تحریم ها برداشته نشود، مذاکره ای انجام نمی شود، تازه باید راستی آزمایی هم بشود ولی باز هم رفته اند مذاکره کنند! هنوز یک ماه نگذشته، یک حمله شد، رفتند مذاکره! شما می دانید من همیشه موافق مذاکره بودم ولی مذاکره در شرایط عدالت و احترام. وقتی طرف، از دست بالا برای مذاکره می آید خب هر چه نوشت باید امضاء کنید!
حرف من این است که امروز بعد از انفجار نطنز، آیا وارد شدن به مذاکره، معنایی جز امتیاز دادن دارد؟ آنها دلشان برای ما سوخته؟ یعنی آمریکا و صهیونیست بین الملل، دلش برای ما می سوزد و می گوید بیایید امتیازاتی به شما بدهیم!؟ آیا قرار است نتیجه دیگری بگیریم؟ آیا این به معنای بالا بردن دست ها نیست؟ به معنای تسلیم شدن نیست؟ و کسیکه دست هایش را بالا برده، چگونه می تواند منافع ملت ایران را حفظ کند؟
مذاکره را کسانی باید انجام بدهند که از موضع قدرت، با دست باز و با دست پرُ می توانند این کار را انجام بدهند. آنها می توانند دستاورد بیاورند، آنها برای ملت امتیاز می آورند، آنها از حقوق ملت دفاع می کنند. وقتی با دست خالی می رویم، جسارت دشمن بیشتر می شود و سطح مطالباتش را دائما بالاتر می برد و ما باید دائما بدویم.
من به شما عرض می کنم، به ملت هم هشدار می دهم، این مذاکرات دستاوردی جز دادن امتیازات بیشتر نخواهد داشت. خدا به ما عقل داده است، می بینیم که در چه شرایطی دارد مذاکرات انجام می شود. یک ظاهری مانند برجام دوباره درست می کنند، یک فریبکاری درست می کنند، می آیند و می گویند اگر این را امضاء نکنیم، بدبختی و فقر است. اگر می خواهید رفاه درست شود، اقتصاد درست شود و پیشرفت کنیم، باید این را امضاء کنیم! و بعد هم می گویند هر کس که مخالف این است، مخالف حل مسائل مردم است! رسانه هم دستشان است.
من می خواهم بگویم این یک دروغ بزرگ است. من با بقیه مخالفینی که موضع جناحی دارند، کاری ندارم. با آن کسانیکه موضع مخالف می گیرند اما ظرف ۲۰ دقیقه در مجلس به آن رای می دهند، من با آنها کاری ندارم، من نظر خودم را می گویم، نظر ملت را می گویم.
وقتی می خواستند برجام را شروع کنند، سه تا دروغ بزرگ گفتند. اول گفتند خزانه خالی است. چقدر تکرار کردند. گفتیم ۱۵۰ میلیارد دلار ارز و طلا برای شما گذاشتیم، کجا خزانه خالی است؟ در حساب های دولت هم برای اولین بار، چند هزار میلیارد تومان نقدی گذاشتیم که در هیچ دولتی اینگونه نبود.
دوم گفتند انبارها خالی است. این هم یک دروغ بزرگ بود. من اینها را می شناختم، می دانستم اگر دولت عوض شود چه بلایی سر ملت می آید. خودم هر هفته و هر روز جلسه می گذاشتم و پیگیری می کردم، حتی در سطح اینکه کدام کشتی گندم یا برنج در کجاست؟ چکار کنیم زودتر تخلیه شود؟ به اندازه یک سال مواد غذایی در کشور ذخیره کردیم. ولی آمدند به دروغ گفتند که " انبارها خالی است، بعضی جاها ما فقط برای سه روز گندم داشتیم! " دروغ شاخدار! آقا شما الان تصمیم بگیرید، پول نقد هم دستت باشد و از آن طرف دنیا بخواهی گندم بخری، تا برسد به ایران سه ماه طول می کشد. ولی می گفتند سه روز بیشتر گندم نداشتیم!
و دروغ سوم این بود که گفتند دولت بدهکار! دائما عدد گفتند. ۵۰۰ هزار، ۶۰۰ هزار... . هر چه ما می گفتیم کجا ما بدهکار هستیم؟ ما یک ریال از کسی قرض نگرفتیم، چرا باید بدهکار باشیم؟ سه تا دروغ گفتند تا بروند برجام را امضاء کنند!
این را می توان به یک جنگ تشبیه کرد. یک فرماندهی، دارد لشگرش را برای مقابله با دشمن به جبهه می فرستند و بعد می آید مصاحبه می کند و می گوید مردم دنیا بدانید این لشگری که من فرستادم، اسلحه اش زنگ زده است، فشنگ هم ندارد، آذوقه هم ندارد، ما هم پولی نداریم که از او پشتیبانی کنیم اما دیگر خودتان می دانید!
وقتی می خواهی بروی مذاکره کنی، می گویی انبارها خالی ست، دولت بدهکار است، خزانه دولت هم خالی ست، معنایی غیر از این دارد؟
آن روزی که ما دولت را تحویلشان دادیم سه شوک سنگین ارزی وارد شده بود که با حمایت و صبر ملت و با لطف امام زمان(عج) آن شوک ها مهار شد، شرایط تثبیت شد و بعد تحویلشان دادیم.
انبارها پر بود، بالاترین ذخیره ارزی تاریخ و بیشترین موجودی خزانه دولت را تحویلشان دادیم، هسته ای هم دستشان بود.
الان که خودشان می گویند چیزی نداریم، هسته ای هم نداریم، می خواهند چکار بکنند!؟
به شما عرض کنم؛ به شهادت تاریخ، مستکبرین به دنبال ضعیف کردن ملت ایران هستند. دلشان برای ما نمی سوزد. اگر ما محکم و مقتدر نباشیم، اگر پشتوانه ملت را نداشته باشیم، اگر با روحیه قوی و از موضع استغنا با اینها مواجه نشویم، اینها در هر مذاکره ای، امتیازات جدید خواهند گرفت، برای ضعیف کردن ملت ایران.
امروز هم می خواهند همان خط را دنبال کنند، همان خطر تضعیف ملت ایران در دستور کار است. اینهایی که برای مذاکره رفته اند من نمی دانم متوجه هستند یا نه، امیدوارم که متوجه نباشند. خط، خط تضعیف ملت ایران است. می خواهند باقیمانده توان ملت ایران را هم مستهلک کنند.
حالا راه چیست؟ راه اصلاح چیست؟ دو سه جمله هم راجع به راه اصلاح عرض کنم. راه روشن است، بازگشت به مردم، تکیه به مردم، میدان دادن به مردم. اگر اینهمه ثروت عظیم طبیعی که از مردم دریغ شده، در اختیار مردم قرار گیرد اقتصاد راه می افتد.
اگر فقط بخش مسکن را فعال کنیم، اقتصاد کشور راه می افتد. بخش مسکن لوکوموتیو است، همه واگن ها را پشت خودش می کشد و می برد. چند میلیون جوان داریم که برای ۸۰ متر آپارتمان لنگ هستند، ازدواجشان را عقب انداخته اند برای اینکه نمی توانند خانه داشته باشند. سن ازدواج بالای ۳۰ سال رفته است. آنوقت ایران اینهمه زمین دارد که یک گوشه افتاده اند. یک طرح نمی گذارند که بین جوانان تقسیم کنند و بگویند یک دهم یا یک ششم این پولی که می خواهید در شهر آپارتمان بخرید، بیایید برای خودتان ویلا بسازید و زندگی کنید.
یک طرح مسکن مهر هم که شروع شد، از زمین و هوا و دریا آن را کوبیدند. ۴.۵ میلیون نفر قرار است صاحبخانه شوند، چه چیزی را می کوبید؟ و بعد خودشان ۸ سال را گذراندند، هر چه گفتیم آن دولت ۴.۵ میلیون ساخت، همه را بد ساخت، شما ۱۰ تا خوبش را بسازید. ۱۰ تا هم نساختند. حالا همان طرح مسکن مهر را گرفتند و با آن تابلو زدند طرح مسکن ملی، با چند برابر قیمت!
راه، بازگشت به مردم است. همه چیز برای مردم، همه چیز شفاف، به مردم میدان بدهیم تا فعالیت کنند. ظرف ۵-۴ سال همین مردم و جوانان مسائل اقتصادی را جمع می کنند. همه چیز را در اختیارشان گرفتند و از ملت دریغ می کنند، قراردادها را پنهان می نویسند. در اختیار مردم قرار دهید، مسیر قانونی طی شود، مردم در جریان باشند، درب اینهمه ثروت را بروی مردم باز کنید.
در سیاست خارجی ما باید اصلاحات انجام بگیرد، باید تحولات و تغییرات اساسی اتفاق بیفتد. باید برنامه داشته باشیم، در مقابل مستکبران یکجور، در برابر دوستان یکجور و همسایه ها یکجور. باید بر اساس عدالت و احترام، رفاقت و دوستی کنیم. همه راهها را بر ملت ایران بسته اند، تنها یک راه را باز گذاشته اند. می گویند الّا و باالله باید برویم با آنها امضاء کنیم. من نمی خواهم بگویم مذاکره و تفاهمی نشود. بله! مسئله آمریکا هم باید با منطق، عادلانه و بر اساس منافع ملت حل شود اما نمی شود ۸ سال، ۱۰ سال، ۱۶ سال تمام کشور را به آن گره زد و تمام فرصت های بین المللی را سوزاند. اینهمه کشور در دنیا هست، اینهمه فرصت وجود دارد.
همین همسایه های ما. یک خاطره بگویم. بسیاری از همسایه های نفتی ما که پول هایشان در بانک ها و شرکت های آمریکایی است، بارها با اصرار به من می گفتند فلانی! تو را بخدا اجازه بدهید ما پول هایمان را بیاوریم در ایران سرمایه گذاری کنیم. آنها پول های ما را بالا می کشند، به ما زور می گویند، به ما بی احترامی می کنند. شما برادر و همسایه و بزرگتر ما هستید. ما مطمئنیم که شما پول ما را بالا نمی کشید. اما اینجا متاسفانه همین ها راه ها را می بستند و اجازه نمی دادند، راه را پر از سنگلاخ می کردند، آنقدر سنگ اندازی می کردند که طرف پشیمان بشود و برود.
دنیا پر از امکانات است. یک سیاست خارجی تعریف کرده ایم که یک راه بیشتر ندارد، یک کلمه؛ برویم با کدخدا ببندیم. آن کدخدا هم می داند، دستش می گیرد و شما را می کشد، دائم امتیاز می گیرد و می برد. کاری کردند که الان سرنوشت سیاسی داخل کشور ما هم بیفتد دست آنها، علنی می گویند. می گویند مذاکره کنیم، یک پولی آنها بدهند، یک چند روزی اوضاع را درست کنیم تا مثلا در انتخابات نتیجه بگیریم. این یعنی کلید مسائل کشور را به بیگانه داده ای.
بیایید راهها را اصلاح کنیم، با همسایگان دوست باشیم، احترام بگذاریم، عادلانه برخورد کنیم، هر چه برای خودمان می خواهیم برای آنها هم بخواهیم، اگر برای خودمان نمی خواهیم برای آنها هم نخواهیم و بعد ببینید که چطور برکت از همه جای دنیا می جوشد و به سمت ایران می آید. اکثر کشورهای دنیا دوست دارند با ایران مراوده و همراهی داشته باشند.
اینها یک دوره که آفریقا را مسخره می کردند، آمریکای لاتین را مسخره می کردند، آسیا را مسخره می کردند. خب اینها هم کشور هستند. با هر کدام دو قرارداد ببندیم، اقتصاد راه می افتد. مگر چه کاری باید بکنیم؟ همه را کنار زدند و تنها یک راه گذاشته اند، می گویند مردم تنها راه همین است! این سیاست خارجی غلط است، بن بست است، جز شکست نتیجه ای ندارد. این را تغییر بدهیم، به جوانان هم میدان داده شود، خواهید دید که ایران به سرعت خودش را به بالاترین سطح دنیا می رساند. این ظرفیت، تاریخ و توانایی ملت ایران است. تجربه کرده ایم و دیده ایم.
اگر کسی شکر ملت ایران را بجای نیاورد، از ناحیه خدا بالاترین عذاب ها برایش خواهد بود. یک ملت بزرگ، نجیب، صبور، پرکار و قانع. چقدر ملت همراه است، چقدر فداکاری می کند. ملت، ۳۰۰ هزار شهید داده است، چندصدهزار جانباز داده است. همین ملتی که همیشه آماده است، هر کاری تا الان به ملت گفته شده انجام دادند. هر کجا که فداکاری خواستند، بیا به میدان و فریاد بزن، سکوت کن، برو، بیا. نباید ملت را بجایی برسانید که هر چه گفتید ضد آن عمل کنند! این اشکال از ملت نیست، این ناسپاسی کسانی است که ملت را نادیده گرفتند. ملت را ببینید.
بخدا این پُست ها، هیچ ارزشی ندارند جز برای خدمت به مردم، اگر در آن خدمت و عدالت نباشد، جهنم است، وبال گردن است. سقوط است که کسی بخاطر صندلی ها سرسوزنی از حق کوتاه بیاید. برخی می آیند به من نصیحت می کنند و می گویند تو را بخدا این حرف ها را نزن، اجازه بده از این گردنه رد شوی. می گویم ما می خواهیم از این گردنه رد شویم که بتوانیم این حرف ها را بزنیم، بتوانیم حق ملت را استیفا کنیم. با سیاسی کاری که حقی استیفا نمی شود، با پنهانکاری حقی استیفا نمی شود.
من به همه آنها نصیحت می کنم که قدر ملت ایران را بدانید. اینقدر ملت ایران را تحقیر نکنید، ملت را له نکنید. خدا نکند که یک روزی ملت ایران از یک عده برگردد، اگر ملت برگردد تجربه اش را دیده ایم، روی کره زمین جایی برای زندگی پیدا نمی کنند. برگشتن ملت از کسانی، یعنی برگشتن خدا از آنها. مگر شوخی است که یک ملت بزرگ مثل ایران، نسبت به عده ای به نتیجه ای برسند که باور کنند اینها به نفعشان نیستند، اینها دلسوزشان نیستند، اینها برایشان کار نمی کنند و هر چه آنها می گویند ضد آن عمل کنند. این خسارت بزرگی است. نصیحت می کنم برگردید به ملت. بخدا این ملت، ملت خوبی است. آغوشش برای پذیرش آنهایی که از مسیر غلط برمی گردند باز است.
به شما اطمینان می دهم که به فضل الهی، به لطف خدا، به لطف امام زمان (عج) باهمت ملت ایران، مشکلات، ضعف های اقتصادی، اخلاقی، این فسادهایی که هر روز خبرش را می شنویم، بزودی از این سرزمین برچیده خواهند شد و ملت بزرگ ایران ان شاءالله به جایگاه شایسته خودش دسترسی پیدا خواهد کرد.
نظرات