1400/02/28-11:40

نظریه ' مدیریت ایرانی ' دکتر احمدی نژاد؛ عدالت + فیلم

 نظریه ' مدیریت ایرانی ' دکتر احمدی نژاد؛ عدالت + فیلم

وقتی بی‌­عدالتی هست، رشد اقتصادی به­ دست می­ آید؟ کدام رشد اقتصادی؟ بی­ عدالتی منجر به فقر می­‌شود. امکان ندارد شما با ظلم و بی­ عدالتی، شکوفایی علمی و اقتصادی درست کنید. اگر هم جوامعی شکوفایی اقتصادی پیدا کرده ­اند، بدانید به نسبتی عدالت را رعایت کرده ­اند. اگر انسان­‌هایشان به ­لحاظ انسانی رشد کرده­ اند، بدانید که عدالت را رعایت کرده­ اند، آزادی انسان­ها را محترم شمرده ­اند. آزادی و عدالت دو بال هستند، مقوم هم هستند. آزادی و عدالت نباشد، اصلاً بقیه بحث­ ها موضوعیت ندارند.

به گزارش دولت بهار، متن این بخش از نظریه "مدیریت ایرانی" دکتر محمود احمدی‌نژاد با عنوان " عدالت " به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده

در این جلسه می­‌خواهیم در مورد مفهوم بزرگ و عمیق عدالت صحبت کنیم. راجع به عدالت، تعاریف گوناگون بیان شده و من نمی­‌خواهم وارد بشوم و می­‌خواهم راجع به عدالت، بحث مفهومی بکنم که جایگاهش کجاست و چه هست؟

یک نهال را در نظر بگیرید، نهالی که دارای استعدادِ دادن هلوهای بسیار خوبی است. یعنی می‌­تواند 150-100 کیلو هلو بدهد. این یک استعدادی است که در درون این نهفته است. اگر قرار باشد این استعداد در وجود این نهال شکوفا بشود، باید عدالت را درباره آن رعایت کنیم. یعنی چه؟ یعنی این نهال در خاک خوبی غرس بشود، آب مناسب و با برنامه به او داده شود، نور کافی به او برسد، به ­درستی هرس شود، از حمله آفات مصونیت پیدا کند، دما را برای او درست تنظیم بکنند. مجموعه این عوامل، یک محیط مناسبی را ایجاد می­‌کند که این درخت هرچه استعداد در درونش دارد بیرون می­‌ریزد. عدالت، همچین نقش­ی را برای انسان­ها ایفا می­‌کند. یعنی بستری برای شکوفایی و آزادی انسان­ها می­‌شود.

وقتی آزادی­‌ها محدود شد، یعنی عدالت از بین رفته است. اگر توزیع آزادی تبعیض­‌آلود بود، یعنی عدالت از بین رفته است. مثالی می زنم. یک عده در جامعه، آزاد هستند به انسان­ها ظلم کنند، اما دیگران این امکان را ندارند که ظلم آنها را تلافی کنند. آنها می­‌توانند اجحاف کنند، ولی اینها نمی‌­توانند تلافی کنند. می­‌توانند اموال آنها را ببرند، ولی اینها نمی‌­توانند مقابله به­ مثل انجام بدهند، این جامعه ظلم ­آلود و ناعادلانه است. یک­ عده حق دارند حرف بزنند و هر چیزی هم که می­‌خواهند می گویند اما عده دیگر حق ندارند حرف بزنند. یک ­عده ­ای حق دارند سرنوشت جامعه را تعیین کنند اما عده زیادی چنین حقی را ندارند، این منجر به ظلم و بی­‌عدالتی می­‌شود. در چنین بستری، انسان­ها شکوفا نمی­‌شوند، رشدی اتفاق نمی‌­افتد.

در یک جامعه، اکثریت فقیرند و هشت­شان گرو نه‌­‍‌‌شان است، بیست و چهار ساعت باید به­ فکر تأمین نان زن و بچه باشند، اینها کی فرصت می‌­کنند به مسائل اجتماعی بیندیشند، کی فرصت می­‌کنند به کمال و حقیقت خودشان بیندیشند؟ یک عده­ ای هم از جیب آنها، آن­قدر دارند که نمی­‌دانند چکار بکنند! این ظلم است و جایی برای رشد انسان­ها نمی­‌گذارد. یک­ عده به بیت­ المال دسترسی دارند و هرچقدر بخواهند می­‌برند اما یک اکثریتی محروم هستند، این منجر به تبعیض می­‌شود و جایی برای رشد نمی­‌گذارد.

عدالت، لازمه رشد انسان­هاست، بستر رشد انسان­هاست، آزادیبخش است. شما باید عدالت را اجرا کنی تا انسان­ها به حق خودشان برسند. ثروت طبیعی دارد تبعیضی توزیع می شود و مردم در فقرند. اینها چه زمانی می­‌توانند در مورد سرنوشت جامعه تصمیم بگیرند؟ درحالی­که سرنوشت جامعه، امری عمومی و مشاع است و همه مساوی در آن سهم دارند. وقتی ثروت، تبعیض ­آلود شد، وقتی توانایی­‌های اجتماعی، تبعیضی شد، معلوم است که تعیین سرنوشت هم تبعیضی می­‌شود و جایی برای آزادی و رشد و شکوفایی استعدادها نمی­‌ماند و حقیقت انسانی له می­‌شود. 

عدالت، آن­قدر مهم است که امیرالمؤمنین فرمود اگر من با این حکومت نتوانم عدالتی را برپا کنم، از آب بینی بز مریض یا از کفش صد وصله بی‌­ارزش­تر است. ارزشی ندارد مگر برای عدالت. آنقدر مهم است که فرمود اگر تمام عالم هستی را به من بدهند، حاضر نیستم به­ ظلم دانه­ ای را از دهان مورچه ­ای بگیرم. ما در یک طرف این حرف، عظمت امیرالمؤمنین را می­‌بینیم، اما یک طرف دیگر عظمت مفهوم است که ظلم و تبعیض و بی ­عدالتی چه آثار وحشتناکی دارد که کل عالم هستی و کل مناسبات را به ­هم می­‌ریزد.

ظلم در پیشگاه الهی خیلی گناه بزرگی است، چرا؟ چون آثار تخریبی در انسانیت انسان­ها خیلی بزرگ است. ظلم، حقیقت انسان­ها و کرامت انسان­ها را از بین می‌­برد. فرصت­‌های شکوفایی را از انسان­ها می‌­گیرد. به­ همین­‌خاطر می­‌گویند قبیح است و باید با آن مبارزه کرد، آن را ریشه­ کن کرد و بجای آن عدالت را آورد.

حالا عدالت در چه چیزهایی اهمیت دارد؟ عدالت در تصمیم­‌گیری­‌های اجتماعی، همه مساوی هستند. عدالت در استفاده از ارزش ذاتی ثروت طبیعی، همه در آن مساوی هستند. الان در دنیا ثروت طبیعی چگونه است؟ یک عده دست­‌اندازی کردند و دارند می برند و اکثریت مردم محرومند. آنها می‌­برند، فاصله درست می‌­شود، آنها حاکم می‌­شوند، آزادی­‌ها از بین می­‌رود، تبعیض می‌­شود، انسانیت انسان­ها از بین می‌­رود. خیلی ساده است، آزادی در تعیین سرنوشت، عدالت در تعیین سرنوشت بسیار مهم است.

از ناحیه حکومت­‌ها، عدالت یعنی مساوات برای همه. همه در برابر قانون مساوی، در بیت­ المال مساوی، در عواید ثروت­‌های طبیعی مساوی. اما از طرف مردم قسط است، یعنی هرکس هرچقدر تلاش کرد ببرد، جایی که استحقاق دارد برود بنشیند. طرف کار بلد نیست اما می‌­پذیرد، این ظلم و بی ­عدالتی است! یعنی شما مناصب اجتماعی را تحت هر عنوانی حتی تحت عنوان تعهد، به ­دست آدم­‌هایی که ناتوان هستند بدهید! بالاترین بی­‌تعهدی و بی­‌عدالتی این است که مدیریت­‌های اجتماعی را به دست افراد ناتوان بدهید. آدم­هایی که از جنبه ­های گوناگون به کارشان، به مردم، به انسانیت و به بیت­‌المال تعهد ندارند.

عدالت، بستر لازم برای شکوفایی انسان­ها را فراهم می­‌کند. امروز دیدم بعضی جوان­ها می­‌گویند "ما با اینها کاری نداریم، اینها جزء ارزش­هاست، اینها مربوط به انقلابات و فلان است ما می‌خواهیم زندگی کنیم! ". اگر عدالت نباشد چطور می­‌خواهید زندگی کنید؟ غارتگران می­‌برند چیزی به شما نمی‌­رسد که بخواهید زندگی کنید؟ باید 18 ساعت کار کنید و نان بخور و نمیر در بیاروید. اسم این زندگیست؟ عدالت باید باشد که از این ثروت بی­‌نهایت چیزی هم به شما برسد، از نحوه اداره کشورها یک جایی را به شما بدهند که شما هم بتوانید اعمال نظر کنید، تا بعد بتوانید زندگی کنید، و الّا آش را با جایش می­‌فروشند!

به شما بگویم شیطان به دنبال کنار گذاشتن انسان­ها از حیطه اجتماعی، از اعمال اراده، حق تعیین سرنوشت و منحصر کردن آن به عده قلیلی است، و وقتی منحصر به یک عده قلیلی شد، منجر به ظلم، وابستگی، فروش وطن و فروش عزت می­‌شود.

اجازه بدهید به یک شکل دیگری تعبیر کنم؛ عدالت یعنی چه؟ یعنی اگر کسی به کسی تحدی کرد، آن هم بتواند عیناً تحدی کند. یکی توی گوش دیگری زد، او هم بتواند بلافاصله آن ضربه را بزند. دست در جیب کسی کرد، او هم بتواند دست در جیب وی بکند. آن وقت ظلمی اتفاق می­‌افتد؟

ارتقاء بنیه اقتصادی انسان­ها، گام بزرگی در جهت آزادی انسان­‌هاست و این جز با عدالت اتفاق نمی­‌افتد. اگر ثروت طبیعی را درست تقسیم نکنیم، یک عده همیشه فقیر می مانند. فقیر باشد، انسانیّت، آزادی، رشد و کمال معنا ندارد، توانایی مشارکت در امور اجتماعی وجود ندارد، توانایی مقابله با دست­‌اندازان حقوق عمومی وجود ندارد، عزّتی نیست. بنابراین عدالت لازم است. عدالت نباشد، انسان شکوفا نمی­‌شود، رشد نمی‌­کند و هیچ ارزشی متولد نمی­‌شود. عدالت، آزادی­‌بخش، محبت‌­آفرین و امنیت‌­آفرین است.

به ­جای اینکه صدها میلیارد، دو هزار میلیارد در سال در دنیا خرج تسلیحات می­‌کنند، عدالت را پیاده کنند، امنیت خودش می­‌آید، دیگر نیازی به اسلحه و سختگیری نیست. نوع جنگ­ها و ناامنی­‌ها زاییده بی­ عدالتی است که خود بی­ عدالتی‌­ها زاییده استکبار و خودبرتربینیِ یک عده خاصی است و عمل شیطانی است. ظلم، بی­‌عدالتی و تبعیض اعمالی شیطانی هستند. وقتی ثروت، توزیع ناعادلانه دارد، یک­ عده برای خودشان بیشتر برمی­‌دارند، پارتی­‌بازی و ساختارهایی ناعادلانه شکل می­‌گیرد.

عدالت، مقوم آزادی است، یعنی مقوم انسانیت انسان­هاست. آن­قدر ارزش دارد که جان­های بزرگی مثل امام علی علیه­ السلام در راهش قربانی می‌­شوند و قهرمانان بزرگ ملت ها در راه عدالت که در حقیقت در راه آزادی است، فدا شدند و فدا خواهند شد. عدالت بسیار مهم است، یک امر مباحثه­‌ایِ مدرسه ­ای نیست. یک امر عینی در زندگی اجتماعی است. حکومت منهای عدالت، طاغوت است. حکومت منهای عدالت، شیطان است و همین­ جا شیطان می­‌آید و یک جایگزین کاذب می­‌گذارد. می­‌گویند عدالت اگر بیاید، مقابل آزادی است. چطور مقابل آزادی است؟ عدالت مقوم آزادی است، خالق آزادی است، پشتیبان آزادی است. مثالش را زدم؛ اگر عدالت نباشد، توانایی برای اکثریت جامعه وجود ندارد، توانایی هم وجود نداشته باشد، آزادی معنا ندارد. عدالت، انسان­ ها را قدرتمند می­‌کند. وقتی قدرتمندتر شدند، آزادتر می‌­شوند.

البته در کشور ما وقتی این ارزش ­ها را مطرح می­‌کنیم، می­‌گویند منحرف شدید! اصلا برای همین ارزش­ها انقلاب کردیم. آزادی، عدالت، کرامت انسانی، حقیقت رشد و کمال انسانی، برای ظهور انسان­ها و «انسان کامل». آزادی و عدالت باید سکه رایج باشند. بایستی آن­قدر ارزش عدالت در جامعه برجسته باشد که کسی جرأت نکند به اندازه سر سوزنی ظلم و تعدی کند و تبعیض اعمال کند و بی عدالتی کند.

وقتی بی‌­عدالتی هست، رشد اقتصادی به­ دست می­ آید؟ کدام رشد اقتصادی؟ بی­ عدالتی منجر به فقر می­‌شود. امکان ندارد شما با ظلم و بی­ عدالتی، شکوفایی علمی و اقتصادی درست کنید. اگر هم جوامعی شکوفایی اقتصادی پیدا کرده ­اند، بدانید به نسبتی عدالت را رعایت کرده ­اند. اگر انسان­‌هایشان به ­لحاظ انسانی رشد کرده­ اند، بدانید که عدالت را رعایت کرده­ اند، آزادی انسان­ها را محترم شمرده ­اند. این­ دو ـ آزادی و عدالت ـ دو بال هستند، مقوم هم هستند. آزادی و عدالت نباشد، اصلاً بقیه بحث­ ها موضوعیت ندارند.

60 سال است داریم در مورد نقدینگی بحث می­‌کنیم. این ساختار اداری، این نقدینگی، این فقر، همه­ اش محصول خودبرتربینیِ یک عده، محدود کردن آزادی مردم و رفتار ناعادلانه است. اینها را باید درست کنیم. اینها ریشه است که همه اینها به نوع نگاه به انسان برمی­‌گردد. انسان­هایی که راه انسانی و حقیقت انسانی خودشان را گم کرده اند، فریب شیطان را خوردند، یا خود شیطانند یا شیطان­ صفت شدند و یا شیطان‌زده شدند. خیلی راحت تبعیض و بی ­عدالتی در سیستم اداری کشور ما  نهادینه شده است. محصولش تحقیر مردم، له شدن اکثریت جامعه، فساد و غارتگری شده است.

یک بخش هم عدالت قضایی است. مهم­ترینش عدالت در برنامه ­ریزی، عدالت در توزیع ثروت ملی، عدالت در توزیع فرصت­‌ها، عدالت در مداخله در تعیین سرنوشت است. یک ­عده قلیلی سرنوشت را تعیین می‌­کنند، بقیه هم لاجرم باید تسلیم باشند. اعتراض هم بکنند، با خشونت مواجه هستند. این­طوری به­ جایی نمی­‌رسیم. 500 سال هم ادامه پیدا کند، مشکلی حل نمی شود، ارتقایی اتفاق نمی‌­افتد چون بستر ارتقاء، آزادی و عدالت است. وقتی ما از عدالت فاصله بگیریم، انسانیت کنار می­‌رود و وقتی انسانیت کنار برود، چه چیزی می‌­ماند؟ هیچ چیز. شیطان می آید. شیطان چندهزار سال است که عقب­‌گرد می­‌رود. عمل شیطانی نمی‌­تواند ما را ارتقاء بدهد.

عرضم را خلاصه کنم. ارزش­‌های انسانی، تابع آزادی و عدالت است، بقیه تابع این­ها هستند. انقلاب کردیم که این­ها برجسته شود و من امیدوارم که برجسته شود. ما در مباحث بعدی به نقش حکومت­‌ها و بعد هم سیاست داخلی و خارجی می‌­پردازیم.

 

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب