یادداشت علی اکبر جوانفکر/ فرصت سازی و فرصت سوزی
جریان قدرت حاکم، با استفاده از اهرمهای در اختیار خود، از جمله قرار دادن برادران لاریجانی در راس دو قوه مقننه و قضائیه، به تشدید فشارهای همه جانبه بر دولت و شخص دکتر احمدی نژاد پرداخت و عرصه را به روی جریان فکری و انقلابی حامی او مسدود کرد که در نتیجه آن، عنصر پر رمز و رازی مانند حسن روحانی، فرصت پیدا کرد تا از جایگاه ریاست جمهوری، کشور را از حرکت پرشتاب در مسیر پیشرفت های شگرف و همه جانبه بازدارد.
دولت بهار/ علی اکبر جوانفکر: در دو دهه پایانی قرن چهاردهم، حوادثی در ایران اتفاق افتاد که می تواند بستر ساز تحولات بزرگتری برای ملت ما در قرن جدید باشد.
سال 1384 به یک مقطع سرنوشت ساز تبدیل شد زیرا برای اولین بار دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب نتوانستند در رقابت ظاهری و نمایشی میان خود، قدرت را دست به دست کنند و دکتر محمود احمدی نژاد شهردار موفق، خوشنام و مردمی تهران، در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، با ایستادگی در برابر همه فشارها و تهدیدها و چنگ و دندان نشان دادنهای صاحبان قدرت و ثروت، بر سیاست مداران صاحب نفوذی مانند آقای هاشمی رفسنجانی غلبه کرد و به پشتوانه آراء مردم، به ریاست جمهوری برگزیده شد و از همان زمان سیر تحولات کشور با تفاوتی آشکار نسبت به همه 27 سال قبل و حتی ده سال پس از آن، رقم زده شد.
در واقع مدار بسته قدرت که پس از انقلاب و بویژه پس از ارتحال امام خمینی شکل گرفته بود، شکست و یک استاد دانشگاه از طبقه متوسط جامعه، با برخورداری از تجارب ارزشمند، توانست عالی ترین مصدر اجرایی کشور را در اختیار بگیرد، اما جریان قدرت حاکم با همه یال و کوپال خود در برابر او صف آرایی کرد و مجدانه کوشید تا او را در همان ماههای اول مسئولیتش از مصدر ریاست و خدمت به زیر کشد، چیزی که هاشمی رفسنجانی نوید آن را به پادشاه وقت عربستان نیز داده بود.
با وجود گستره وسیعی از کارشکنی ها و سنگ اندازی های پیدا و پنهان، محمود احمدی نژاد با نقش آفرین کردن مردم در اداره امور کشور، افزایش مراودات با سایر کشورهای جهان و بویژه همسایگان و اثرگذاری غیرقابل انکار در بازار جهانی نفت، شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به نفع ملت تغییر داد و با انجام کارهای بزرگ و ماندگار در عرصه های عمرانی، علمی و اقتصادی، توانست رکوردهای بی سابقه ای از خدمات متنوع و همه جانبه را به ثبت برساند و موجب شوکت و عظمت ملت ایران در جهان بشود.
فعالیت های هسته ای ایران که در دولت خاتمی تعطیل و مراکز آن، مهر و موم شده بود، با تدابیر هوشمندانه احمدی نژاد و حمایت از دانشمندان هسته ای، جان تازه ای گرفت و در یک دوره کوتاه زمانی، ایران نام خود را در زمره کشورهای برخوردار از صنعت هسته ای به ثبت رساند و همزمان ماهواره و پس از آن، موجود زنده به فضا پرتاب کرد و از نظر سرعت در پیشرفت های علمی به مقام اول جهان دست یافت، چیزی که دشمنان ملت ایران و در راس آنها آمریکا، آن را برنتافتند و درسطح وسیعی دست به کار شدند تا روند موفقیت های بزرگ ملت ایران را متوقف کنند.
جریان قدرت حاکم، با استفاده از اهرمهای در اختیار خود، از جمله قرار دادن برادران لاریجانی در راس دو قوه مقننه و قضائیه، به تشدید فشارهای همه جانبه بر دولت و شخص دکتر احمدی نژاد پرداخت و عرصه را به روی جریان فکری و انقلابی حامی او مسدود کرد که در نتیجه آن، عنصر پر رمز و رازی مانند حسن روحانی، فرصت پیدا کرد تا از جایگاه ریاست جمهوری، کشور را از حرکت پرشتاب در مسیر پیشرفت های شگرف و همه جانبه بازدارد. چرخ اقتصاد کشور به طور کامل متوقف گردید، برنامه هسته ای ایران از کار افتاد. نارضایتی مردم ابعاد گسترده ای یافت و اعتراضات و اعتصابات کشور را فراگرفت، خیل مردم و بویژه جوانان به امید شرایط بهتر زندگی، ترک دیار کردند، زبان دشمنان کینه توز به روی ایران باز شد و آنچه که انتظارش نمی رفت، با تلخکامی به واقعیت پیوست!
به رغم همه مانع تراشی های مدیریت شده از سوی مراکز قدرت و از جمله مجلس شورای اسلامی، احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری خود، موفق به انجام چندین کار اساسی و ماندگار شد. اولا قانون هدفمندی یارانه ها را با وجود همه کارشکنی ها و سنگ اندازی های مجلس لاریجانی، اجرا کرد که گامی مهم و بنیادین در جهت اجرای عدالت و بهره مند کردن نسبی مردم از ثروت عمومی بود. هرچند دولت های بعد، این حق بدیهی را در سطح واقعی آن ، از مردم دریغ کردند و میلیونها نفر را نیز از ادامه دریافت آن محروم ساختند، اما از ترس افکار عمومی قادر به نفی آن نبوده اند و امروز همان مبلغ ناچیز 45 هزار تومان سال 1389 به مردم داده می شود، در حالی که ارزش واقعی این رقم در مقایسه با افزایش قیمت ارز و طلا به کمتر از دو هزار تومان تنزل یافته است.
ثانیا در اجرای اصل 31 قانون اساسی که داشتن مسکن متناسب با نیاز را حق هر فرد و خانواده ایرانی دانسته و دولت را موظف به انجام آن دانسته است، طرح عظیم و ماندگار "مسکن مهر" را با وجود تبلیغات مسموم و سنگین اصحاب ثروت و قدرت، به نفع مردم نیازمند به انجام رساند، به نحوی که در یک دوره زمانی کوتاه، بیش از چهار میلیون مسکن شهری و روستایی با نازلترین قیمت و بهره مندی از بیشترین تسهیلات بانکی، به نیازمندان واگذار گردید.
این اقدام ارزشمند، به کام مردم ایران بسیار شیرین آمد و انتظار عمومی آن بود که دولت های بعد با تبعیت از رویکرد دولت دهم، گامهایی را در جهت ساخت مسکن ارزان قیمت به پیش بردارند اما عناصر بیگانه با مسائل و مشکلات مردم که بر اساس مناسبات ناسالم قدرت، در مناصب عالی کشور قرار گرفتند، علیه این طرح ملی به سمپاشی و سیاه نمایی های گسترده پرداختند و نه فقط آجر روی آجر نگذاشتند، بلکه تکلیف قانونی دولت برای اعاده حق مردم را نیز نادیده گرفتند.
ثالثا سهام عدالت به بخش عمده ای از مردم واگذار شد که با وجود دست اندازی غیرقانونی دولت روحانی به نیمی از آن، این روزها طبقات محروم جامعه حلاوت ناشی از پرداخت سود ناچیز آن را بیش از همیشه در کام خود احساس می کنند.
دولت های بعد باید روند پرداخت سهام عدالت به عموم مردم را تکمیل می کردند و جاماندگان از دریافت این سهام نیز به حق خود می رسیدند اما نه تنها چنین نشد بلکه دولت روحانی اولا در سال 1395به بهانه آنکه فقط اقساط نیمی از سهام عدالت از محل سود ده ساله آن تامین شده است، سهام یک میلیون تومانی مردم را به 532 هزار تومان تنزل داد و ثانیا در یک اقدام ناشیانه که سودهای هنگفتی را عاید افراد خاص کرد، سهام عدالت را وارد بازار بورس کرد و موجب سقوط شدید ارزش آن شد.
دکتر احمدی نژاد موفق به انجام برخی از کارها نیز نشد از جمله آنکه تصمیم داشت مردم را از زندگی در داخل قوطی کبریت هایی که اسم آنها را آپارتمان گذاشته اند نجات دهد و به هر نفر به فراخور موقعیت جغرافیایی محل زندگی او زمین هایی از هزار تا سه هزار متر مربع واگذار کند اما از انجام چین کاری به شدت منع شد. می خواست سهام عدالت را به ازاء هر نفر به 250 هزار تومان افزایش دهد اما با مقاومت های سنگینی در نهادهای قدرت مواجه شد. قرار بود به ازای هر نوزادی که به دنیا می آید یک حساب پس انداز با یک میلیون تومان ذخیره ایجاد شود که پشتوانه ارزشمندی برای دوران جوانی او محسوب می شد اما مجلس شورای اسلامی رقمی را که دولت برای این منظور در لایحه بودجه گنجانده بود، حذف کرد.
نکته قابل تامل آن است که باوجود محقق نشدن برخی آرزوهای مردمی دکتر احمدی نژاد، خدمات دولت ایشان به حدی گسترده و متنوع بوده است که بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می رسد دولت دیگری در آینده بتواند از رکوردهای بی سابقه خدمات ارزشمند دولت های نهم و دهم عبور کند، از این رو تصور می رود که دولت ها برای توجیه ناکارامدی ها و ناتوانی های خود، به تخریب دکتر احمدی نژاد و دولت وی بپردازند و این روند غیراخلاقی همچنان ادامه داشته باشد. به تعبیری می توان گفت که هرچه احمدی نژاد برای کشور و ملت ایران فرصت سازی کرد، برخی دیگر، فرصت ها را از ملت گرفتند و سوزاندند!
نظرات