یادداشت جوانفکر درباره اتهام جاسوسی همسر شهید دکتر فاطمی/ چگونه عاقبت مبارزه با استعمار به سخره گرفته شد؟!
توجه به ادعای سراسر دروغ انتساب جاسوسی انگلیس به یک پیرزن هشتاد و چند ساله که خود، همسر پرچمدار پر افتخار مبارزه با استعمار پیر بوده است، اگر چه کلاهی برای باند فاسد امنیتی نشد و موجبات رسوایی آنان را فراهم ساخت، لیکن برای دولت مُفخّم دستمایه بزرگی بود تا با استناد به این انتساب و ادعای دروغین خدمتگزاری همسر و تنها فرزند شهید دکتر حسین فاطمی(علی)، عاقبت مبارزه با دستگاه استعمار را به سخره گرفته و به ریش جماعت مدعی بخندد. آن دولت استعمارگر چقدر باید هزینه می کرد تا چنین ادعایی را آنهم از زبان به اصطلاح مدعیان مبارزه با استعمار جاری کند؟!
دولت بهار/ علی اکبر جوانفکر: اکنون دامنه و بُرد نفوذ عناصر اطلاعاتی و عملیاتی دشمنان انقلاب و کشور برای عموم مردم و مسئولان آشکار گردیده است. شرایط کنونی به گونه ای است که به جز برخی صاحبان عناد، دیگران و حتی آنها که با خوش بینی های غیرعاقلانه، هشدارهای عناصر دلسوز کشور در باره پیدایش انحراف اساسی در برخی سیاست ها و برنامه های اطلاعاتی و امنیتی و در نتیجه ضعف عملکردی آشکار نهادهای ذیربط را نادیده می انگاشتند، نگران و منتقد ساخته است.
دکتر احمدی نژاد که سابقه خدمت، اخلاص و نیز تیزبینی او بر عموم ملت آشکار است، از روی احساس مسئولیت و تعهد انقلابی، دینی، ملی و مردمی و درکمال شجاعت، به افشای وجود یک باند فاسد در حوزه امنیت و اطلاعات پرداخت و از نفوذی عمیق و گسترده در این بخش و برخی بخش های سیاسی کشور پرده برداشت.
وی در طول بیش از یک دهه، مخاطرات حضور و فعالیت عوامل وابسته به بیگانه را موکدا خاطرنشان ساخته و ضمن تاکید بر ضرورت شناسایی و برخورد با این عوامل، کوتاهی آشکار در این امر مهم را مورد انتقاد قرار داده است.
اکنون علاوه بر هزینه های سنگین از دست دادن نیروهای متخصص و دانشمند در زمینه های علمی ، فنی و نظامی، خسارات مادی و معنوی وارده، در حال تبدیل شدن به فهرستی بلند است و در ابعاد بین المللی نیز ، زبان دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را به تحقیر ملی دراز کرده است.
دسترسی دشمن به عمق حوزه امنیت کشور و انجام اقدامات به شدت گستاخانه و تحقیرآمیز، نشان می دهد که سیاست لاپوشانی و دم فروبستن به بهانه جلوگیری از تبلیغات و سوء استفاده دشمن خارجی و اثرگذاری منفی آن در سطح ملی، به تقویت باور دشمن نسبت به ضعف نیروهای مسئول در کشور از یک سو و افزایش روحیه، امید و توانایی نیروهای وابسته اش در انجام اقدامات جسارت آمیز، از سوی دیگر منجر شده است.
رسیدگی به سیاست های نادرست گذشته و اتخاذ سیاست ها و برنامه های قاطع در قطع دست دشمنان خارجی و ایادی سازمان یافته و نفوذی آنان در داخل، اکنون به مساله ای بسیار مهم و یک ضرورت همه جانبه تبدیل شده است.
امروز آحاد مردم ایران مثل همه مردم جهان می دانند که با پیشرفت خارق العاده در صنایع نظامی و جنگ افزارها، انجام بسیاری از اقدامات نظامی مخرب و ویرانگر از صدها و بلکه هزاران کیلومتر دورتر از هدف، میسر شده است، اما اکنون مساله مردم ایران، عمق نفوذ دشمن و تسهیل دسترسی او برای انجام اقدامات متنوع و بویژه عملیاتی است که به پشتوانه عوامل نفوذی، وابسته، سریع ، دقیق، حساب شده و با اعتماد به نفس آشکار، به طور موفق و البته بسیار کم هزینه انجام می شود.
در عین حال با نهایت تاسف از دستگاههای مسئول ذیربط جز پاره ای اقدامات تبلیغی و خبری ناقص، دیرهنگام و متناقض، چیز دیگری مشاهده نمی شود!
عجیب تر از همه اینکه، پس از انجام هر اقدام تروریستی، دستگاههای مسئول اطلاعاتی و امنیتی، بلافاصله با طرح ادعای شناسایی عامل یا عوامل آن اقدامات، خبر خروج آنها از کشور را منتشر می کنند، که معنای روشن این حرف، دادن آدرس غلط از عاملین اقدامات مزبور است، آن هم عاملینی که از کشور خارج شده اند و دیگر دسترسی به آنها وجود ندارد! مفهوم این شگرد، مختومه شدن پرونده و توقف رسیدگی ها برای یافتن عوامل اصلی تروریست و همکاران داخلی آنهاست!
اهمیت مساله البته به شرحی که گذشت محدود نیست، بلکه سرمایه گذاری گسترده دشمن در حوزه نفوذ، خطرات جدی بسیاری را متوجه کشور و مسئولان می کند.
اکنون دیگر هیچ ملاحظه ای برای سرپوش گذاشتن وجود ندارد. سیاست های تبلیغی توخالی نه تنها کارساز نیست، بلکه در صورت تداوم و یا حتی تشدید فعالیت های خرابکارانه دشمن، عواقب و آثار سوء غیرقابل جبرانی را از حیث امنیت فکری جامعه و آنگاه امنیت ملی، به همراه خواهد داشت.
باند فاسد امنیتی اهداف گسترده ای در حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دنبال می کند که یکی از آنها القاء اندیشه های ناصواب حاکم کردن تحلیل های غلط در اذهان مقامات و مسئولان، ایجاد اختلاف و تشتت، توسعه و تعمیق فساد همه جانبه و ناکارامدی سازمان یافته در تار و پود جامعه و نظام سیاسی کشور است.
در این میان باید دو نقش اساسی و بنیادین این باند مخرب را به ویژه در سالهای اخیر به طور خاص و کامل مورد توجه قرار داد. نخست آنکه باند مذکور با توسل به روش های متنوع در ابعاد مختلف، به دنبال فاصله گرفتن هرچه بیشتر نظام از مردم، ایجاد شکاف و گسست بین آن دو و سرانجام، به تقابل کشاندن نظام در برابر مردم بوده است. آثار این روند و نتایج حاصل از آن، اکنون آنقدر آشکار است که به تحلیل و تشریح آن نیازی نیست.
هدف دوم نقض امنیت در کشور از طریق آموزش و سازماندهی عواملی است که بتوانند حاکمیت ملی را نقض کنند و دست دشمن خارجی را در انجام هر اقدامی که بخواهند، باز بگذارند. تشریح فهرست بلند اقداماتی که دشمنان خارجی با همکاری همه جانبه باند فاسد امنیتی، از طریق جذب، آموزش و سازماندهی گروههای ترور و خرابکاری، فراهم آوردن چتر حفاظتی و تامین شرایط برای عملیات خرابکاری، به انجام رسانده، مثنوی هفتاد من کاغذ است.
اقداماتی که با پشتیبانی های بعدی از گروههای تروریست برای سفید نگه داشتن آنها، ادعای خروج عوامل ترور و خرابکاری از کشور پس از انجام عملیات در چند مورد مشخص و نیز معرفی عوامل جعلی و دروغین به جای تروریست ها، از جمله آنها و مکمل آنهاست.
بدون تردید نیروهای اطلاعاتی و امنیتی مومن، ملی، مردمی، سالم و مستعد، با موارد متعددی مواجه هستند که رسیدگی به آنها، به فضل الهی، کارساز و نتیجه بخش است وگرنه بسنده کردن به پاره ای از تغییرات، کارساز و نتیجه بخش نخواهد بود.
سخن پایانی آن است که باند فاسد امنیتی در اجرای اهداف پلید و مشترک خود با دشمنان بیگانه و به ویژه دو هدف عمده مورد اشاره، مسئولیت مهمی در پاک کردن رد پای دشمنان؛ در ساختار تصیم گیری و اجرایی کشور و در سفید نگه داشتن عامل نفوذی آنان در بخش های مختلف دارد.
یکی از روش های شناخته شده در این موضوع که به نحو موثری هدف یاد شده را پوشش می دهد، رد ادعای نفوذ خارجی (در وقت مقتضی) و دادن آدرس غلط از خط نفوذ (در شرایط مقتضی دیگر) است.
باند فاسد مذکور، این کار را در درون سیستم های اطلاعاتی، از طریق خبر سازی، جعل سند، پرونده سازی، ارائه تحلیل های ساختگی و بمباران تبلیغی، اطلاعاتی مسئولان و مقامات ذیربط و جاانداختن سناریوهای مختلف و به انحراف بردن مسیر راهبری کیس ها و سوژه سازی ها، به پیش می برد و از جایگاه دستگاه مسئول امنیتی، حقیقت را قلب و افکار صاحبان تصمیم را تخدیر می کند.
باند مذکور با سوء استفاده از موقعیت تشکیلاتی و اداری خود در سیستم اطلاعاتی و امنیتی، به روش های مختلف و از جمله تهدید و تطمیع، عناصر صاحب نفوذ و موثر در بخش های مختلف را برای تحقق سیاست مذکور، به طور پنهانی جلب و جذب می کند.
در این میان تصریح و تاکید بر رد مطلق نفوذ، علاوه بر آنکه با روح ماموریت نهادهای اطلاعاتی سازگاری ندارد، در جامعه نیز، به دلیل رشد افکار عمومی، با اقبال مواجه نیست. از این رو دادن آدرس غلط، شیوه کارامدتری برای پاک کردن رد پای نفوذ خارجی و سفید نگه داشتن چهره عوامل نفوذی است.
در میان شبکه وسیعی که گاه عالمانه و از روی اراده و گاه جاهلانه و یا از روی اجبار و بلا اراده در خدمت این سیاست قرار می گیرد، رسانه از جمله این عوامل فعال محسوب می شود.
دادن آدرس غلط در موضوع جاسوسی و وابستگی عوامل داخلی به دشمنان خارجی و نفوذ سرویس های خارجی در داخل کشور، موضوعی است که نیروهای سالم و متعهد اطلاعاتی و امنیتی، با تمرکز بر آن و پیگیری سرنخ های معتنابهی که در این سالها در دسترس قرار گرفته است، می توانند به نتایج مطلوبی دست یابند. از طریق بازخوانی و بررسی حرفه ای و موشکافانه پرونده های ساخته شده و ارزیابی روش ها و اقدامات درون اطلاعاتی پیش گفته و نیز از طریق عوامل و کارگزاران بیرونی باند مذکور، می توانند اعضای اصلی آن را شناسایی و دست پلید نفوذ خارجی را از کشور قطع نمایند.
برای آنکه سخن پایانی خالی از لطف نباشد، بد نیست به این واقعیت اشاره شود که نفوذ روباه پیر به طور سنتی در ایران و بلکه خاورمیانه، همواره عمیق بوده است و اگر چه انقلاب بزرگ ملت، از جمله برای قطع دست استعمار انگلیس صورت گرفت، اما باید اذعان کرد که پس از انقلاب، بر خلاف آنچه انتظار می رفت، تور دستگاه امنیت و اطلاعات کشور، هرگز ماهی دانه درشت و قابل توجهی را صید نکرده است.
ارزشیابی و بررسی روند اقدامات به عمل آمده پیشین، می تواند بسیار روشنگر و درس آموز باشد که چگونه جعل و یا فرعی گرایی مفرط، توان و ظرفیت دستگاه اطلاعاتی را به خود مشغول داشته و آن را از پیگیری آنچه که باید ، بازداشته است.
توجه به ادعای سراسر دروغ انتساب جاسوسی انگلیس به یک پیرزن هشتاد و چند ساله که خود، همسر پرچمدار پر افتخار مبارزه با استعمار پیر بوده است، اگر چه کلاهی برای باند فاسد امنیتی نشد و موجبات رسوایی آنان را فراهم ساخت، لیکن برای دولت مُفخّم دستمایه بزرگی بود تا با استناد به این انتساب و ادعای دروغین خدمتگزاری همسر و تنها فرزند شهید دکتر حسین فاطمی(علی)، عاقبت مبارزه با دستگاه استعمار را به سخره گرفته و به ریش جماعت مدعی بخندد. آن دولت استعمارگر چقدر باید هزینه می کرد تا چنین ادعایی را آنهم از زبان به اصطلاح مدعیان مبارزه با استعمار جاری کند؟!
مرحومه خانم پریوش سطوتی همسر زنده یاد شهید دکتر فاطمی، در سال 90 به اتهام جاسوسی برای انگلیس دستگیر و پس از نزدیک به یک ماه بازداشت انفرادی و بی آنکه دادگاهی به این اتهام رسیدگی کند، تحت الحفظ و به طور اجباری توسط یکی از عوامل امنیتی مذکور، با هواپیما به لندن برده شد و تحویل و یا تقدیم دولت ملکه گردید! این بانوی محترم در آخرین روزهای سال گذشته و در حالی که به سبب فراق از وطن، داغ سنگینی به دل داشت، دارفانی را وداع گفت.
دکتر احمدی نژاد در پیامی که اواخر سال گذشته و به مناسبت درگذشت ایشان صادر کرد، ضمن تمجید از این بانوی ارجمند، به بازخوانی زندگی سراسر رنج و اضطراب همسر شهید دکتر سید حسین فاطمی پرداخت.
لینک پیام دکتر احمدی نژاد به مناسبت درگذشت همسر شهید دکتر فاطمی
نظرات