1402/02/26-09:14

مخالفان شکست خوردند؛ آیا اردوغان پیروز می‌شود؟

مخالفان شکست خوردند؛ آیا اردوغان پیروز می‌شود؟

این انتخابات بیش از آنکه صحنه غلبه اردوغان باشد، صحنه هزیمت مخالفان است. اگر قیلیچداراوغلو با ۴۹ و اردوغان با ۴۴ درصد وارد مرحله دوم می‌شدند باید از توفیق مخالفان سخن می‌گفتیم و به بررسی دلایل شکست اردوغان می‌پرداختیم اما صحنه موجود نشان‌دهنده آن است که مخالفان به رغم تمام بسیجی که در دو سال اخیر از خود نشان دادند ناتوان از جلب اعتماد مردم شده‌اند. با توجه به وضعیت انتخابات‌های پیشین می‌توان نتیجه گرفت که استراتژی جذب رای مخالفان شکست خورده و عملا ریزش رای بدنه طرفداران اردوغان در حدی که انتظار می‌رفت نبوده است. اردوغان به رغم بحران اقتصادی و افشاگری‌ها در مورد مفاسد اداری و اقتصادی حزب حاکم همچنان اعتماد بخش قابل توجهی از توده را نزد خود نگه داشته است.

۱. انتخابات روز گذشته ترکیه رودررویی رمانتیسم و رئالیسم بود و بار دیگر این حقیقت اثبات شد که سیاست میدان رئالیسم است؛ هر چقدر تلخ، هر چقدر ناخشنودکننده. طیف مخالفان به اتکا وضعیت اقتصاد بحران‌زده و بحران‌های برآمده از نظام ریاستی با این تفکر که «حتی اگر کلاه‌تان را هم وارد رقابت با اردوغان کنید کلاه‌تان برنده خواهد شد». قیلیچداراوغلو را که شخصا انسانی متخلق، پاکدست و کارآزموده است وارد رقابت با اردوغان کرد و اردوغان بار دیگر اثبات کرد که کاریزمای شخصی، توان ارتباط با توده‌ها، توجه به نگرانی‌های بنیادین مردم، دست گذاشتن بر روی مقوله‌های هویتی و مهم‌تر از همه القای حس اعتماد به آنها مهم‌تر از همه چیز است. مساله‌ای که اردوغان خدای آن کار است و جریان مخالف همواره در آن کم آورده است.

۲. این انتخابات بیش از آنکه صحنه غلبه اردوغان باشد، صحنه هزیمت مخالفان است. اگر قیلیچداراوغلو با ۴۹ و اردوغان با ۴۴ درصد وارد مرحله دوم می‌شدند باید از توفیق مخالفان سخن می‌گفتیم و به بررسی دلایل شکست اردوغان می‌پرداختیم اما صحنه موجود نشان‌دهنده آن است که مخالفان به رغم تمام بسیجی که در دو سال اخیر از خود نشان دادند ناتوان از جلب اعتماد مردم شده‌اند. با توجه به وضعیت انتخابات‌های پیشین می‌توان نتیجه گرفت که استراتژی جذب رای مخالفان شکست خورده و عملا ریزش رای بدنه طرفداران اردوغان در حدی که انتظار می‌رفت نبوده است. اردوغان به رغم بحران اقتصادی و افشاگری‌ها در مورد مفاسد اداری و اقتصادی حزب حاکم همچنان اعتماد بخش قابل توجهی از توده را نزد خود نگه داشته است.

۳. چرا این صحنه صحنه غلبه اردوغان نیست؟ به این این دلیل که رای اردوغان نیز به طرز مشهودی دچار ریزش شده و اردوغان هم دیگر آن مرد جادویی که مردم در پس ذهنشان «او می‌تواند» می‌گفتند نیست. مردم متوجهند که برخی بحرانها ریشه در شخص اردوغان دارد و برخی بحران‌ها را اردوغان نیز نمیتواند حل کند. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که اگر اردوغان هم نتوانست مخالفان به طریق اولی عاجز از حل بحران خواهند شد.

۴. حزب عدالت و توسعه برخلاف دوره‌های دهه ۲۰۰۰ ناتوان از ایجاد مجلس اکثریتی برای خود شد و مجبور است باز هم با باغچلی و دیگر احزاب کوچک همکاری و همراهی کند. اما فی المجموع بلوک جمهور که اردوغان رهبری آن را برعهده داشت و نماد آن بود باز هم اکثریت را در مجلس دارد. این حقیقت به عنوان اصلی‌ترین برگ برنده او در دور دوم انتخابات خواهد بود. او در سخنرانی ساعت ۲ بامداد خود گفت که مردم قطعا به ثبات و امنیت رای خواهند داد. یعنی اگر با این ترکیب مجلس من رئیس جمهور شوم ثبات سیاستگذارانه در کشور حفظ شده توان مدیریت بیشتری خواهیم داشت. او باز هم بر اصلی‌ترین نگرانی مردم ترکیه یعنی بازگشت بی ثباتی‌های دهه ۸۰ و ۹۰ دست گذاشت و احتمال این که با مدیریت و مانور بر همین مساله در دور دوم انتخابات گوی سبقت از قیلیچداراوغلو را برباید بسیار بالاست.

۵. صاحب این قلم در مصاحبه‌های پیش از انتخابات تاکید کرده بود که برخلاف انتخابات‌های پیشین و تلقی عمومی تحلیلگران ترکیه در خارج از ترکیه (حتی اروپا و آمریکا) کُردها عنصر تعیین کننده این انتخابات نیستند! بلکه این جریان راست مرکز ترکی است که برنده را انتخاب خواهد کرد. نتیجه دیروز هم شاهدی بر این مدعا شد. کردها عملا چاره‌ای جز رای به قیلیچداراوغلو نداشتند و رای آنها مفروض بود. این طیف راست محافظه‌کار آناتولی مرکزی و شرقی بود که باید تصمیم می‌گرفت که باز به اردوغان رای می‌دهد یا به کس دیگری. رفتار قیلیچداراوغلو در عشق بازی با چپ کردی آنها را نسبت به آینده ترکیه‌ی تحت امر قیلیچداراوغلو نگران کرد و آنها رای خود را به نفع او به صندوق بردند.

۶. پیروز واقعی انتخابات دیروز سنان اوغان، باغچلی، فاتح اربکان، امید اوزداغ و حتی حزب اتحاد بزرگ (دسته‌چی) بود. میزان رایی که آنها به دست آوردند بسیار بیشتر از حد انتظار بود. در حالی که همه احتمال پایین بودن رای م.ه.پ تحت رهبری باغچلی از حد نصاب انتخاباتی (۷درصد) را داشتند. این حزب بیش از ۱۰ درصد از آرا را به دست آورد. سینان اوغان نیز که انتظار می‌رفت بین دو تا سه درصد رای داشت باشد از مرز ۵ درصد گذشت. فاتح اربکان که کسی امیدی به کارکرد مثبت او نداشت در برابر حزب سعادت نشان داد که جذابیت بیشتری دارد و دسته جی که حتی اردوغان نیز او را جدی نمیگرفت قابلیت خود در جذب رای راست‌های محافظه کار را نشان داد. همه اینها نشان دهنده یک حقیقتند، ملی گرایی در ترکیه به میدان سیاست رجعت کرده است و دوران لیبرال بازی‌های نایس روشنفکرانه به پایان رسیده است.

۷. در مواجهه با این وضعیت پس از این جریان چپ نیز با عدول از چپ لیبرال یا چیزی که به عنوان سوسیال دموکرات‌ها شناخته می‌شوند به سمت احیا گفتمانی خود و رادیکالیسم سوق پیدا خواهد کرد. تجربه نشان داد حرف تئوریسین‌هایی مانند سونر یالچین که می‌گفتند قیلیچداراوغلو باید از حرکات لیبرلی فاصله گرفته به سمت رادیکالیسم حرکت کند و حتی پیشنهاد وعده دولتی سازی تمام کارخانه‌های خصوصی شده و مواردی از این دست را به او می‌دادند حق داشته‌اند. پس از این شاهد رادیکال‌تر شدن چپ خواهیم بود.

۸. شکست‌خوردگان اصلی این انتخابات به ترتیب قیلیچداراوغلو، آکشنر و کاراموللااوغلو هستند. قیلیچداراوغلو –اگر در دور دوم شکست بخورد که احتمالش بالاست- وارد دوران بازنشستگی خواهد شد و تاریخ ترکیه از او به عنوان فردی که به رغم تمام تلاش‌های شبانه روزی و رفتارهای پدرانه در حوزه سیاسی ناتوان از فهم متن جامعه شد و با اسارت در بند شهوت ریاست خود یک بازی پیروز را باخت یاد خواهد کرد. اگر قیلیچداراوغلو توصیه آکشنر و جریان اولوسالجی درون حزب مبنی بر نامزدی منصور یاواش، شهردار آنکارا –که دارای سابقه راست و ملی است- می‌پذیرفت امروز ترکیه دوران جدیدی را آغاز کرده بود. او با پذیرش این پیشنهادات نام خود را به عنوان یک پدر و مصلح برای ترکیه معاصر می‌توانست که در تاریخ ماندگار کند.

۹. شکست‌خورده دوم ماجرا آکشنر است. زنی که طوفانی آغاز کرد اما نشان داد که انتظارات جامعه از او بیجا بوده است. ناتوان از حرف ایجابی ماند و خودش و حزبش را از یک اوج به افول انداخت. از این منظر درصد ناکامی آکشنر بسیار بیشتر از قیلیچداراوغلو است. او حزبی را که امید همه بود تبدیل به مایه ناامیدی کرد. گرفتار لیبرالهای اطراف خود شد و موتورهای محرکی همچون امیداوزداغ و سنان اوغان را از خود دور کرد. اساسا دلیل جدایی این دو شخصیت –که در میان طیف‌های ملی گرا شخصیت‌های کاریزماتیکی هستند- این بود که آکشنر دارد دست پایین بازی می‌کند و تجربه هم نشانگر این حقیقت شد. از سوی دیگر آکشنر در مرحله نامزدی هم باز راضی به نقش بازی خراب کنی برای خود شد. قهر کردن او از میز شش نفره و تغییر ناگهانی نظرش در کمتر از ۲۴ ساعت نشان داد که او ضعیف است و احتمالا پس از انتخابات باید به فکر بازی با نوه هایش باشد. اگر آکشنر در قهر خود اصرار می‌کرد و یاواش و حتی امام اوغلو را بر قیلیچداراوغلو تحمیل می‌کرد –که توان این کار را داشت- امروز احتمالا باز صحنه دیگری را شاهد بودیم.

۱۰. اما شکست‌خورده دیگر این ماجرا تمل کاراموللااوغلو بود. او دو راهبرد را پیگیری کرد: ۱.بازگرداندن حزب سعادت به صحنه واقعی سیاست و ۲.تلاش برای یک تجربه آشتی ملی تاریخ‌ساز. در اصل هر دو راهبرد او درست بود و چاره‌ای جز همین رفتاری که کرد در پیش روی خود نداشت اما به قول تبریزی‌ها اگرچه کارش درست بود، اما مغازه را در بدجایی باز کرد! قمار بر روی قیلیچداراوغلو اصلی‌ترین خطاب تاکتیکی او بود. او از یک مرحله به بعد به جای رفتار استیلایی بر قیلیچداراوغلو تبدیل به بازیکن بازی طراحی شده از سوی او شد، چیزی که آکشنر هم نهایتا مبتلا به آن شد و همین خطای اصلی او بود. کاراموللااوغلو از سویی در همراه کردن بدنه نحیف ملی گوروش با خود ناتوان ماند و از اکنون از سوی دیگر رقیب خود فاتح اربکان را جلو انداخت. حزب سعادت در فرآیند انتخابات با قهرها و دلشکستگی‌های فراوانی روبرو شد و همین مساله توان این جریان را در اصطکاکات داخلی مستهلک کرد.

۱۱. اما به رغم تمام موارد پیش گفته باید تاکید کرد که علت اصلی شکست اخیر کسی جز باباجان و داوداوغلو نیستند. این دو و خصوصا داوداوغلو هیچ تلاشی برای برقراری رابطه با بدنه خود نکردند. آنها بیشتر در پی غنایم پس از انتخابات بودند و بی از آنکه نظرشان معطوف به صحنه انتخابات باشد متوجه فردای انتخاباتی حتمی‌التوفیق بود. تجربه انتخابات نشان داد که آن دو در بهترین حالت متفکر و بروکرات خوبی هستند و اولیات سیاستمداری یعنی توان اقناع توده‌ها را ندارند. آنها به نوعی قیلیچداراوغلو را گروگان گرفتند و در نهایت هم خود و هم گروگانشان را قربانی کردند. این هم به یادگار بماند از این قلم که فردای تشکیل مجلس نمایندگانی که این دو فرد از لیست‌های ج.ه.پ وارد مجلس کرده‌اند بیش از آنکه در راستای منافع این حزب حرکت کنند چشم در آک پارتی خواهند داشت و همصدای با آنها خواهند بود و به هیچ وجه بعید نیست که شاهد انتقال برخی از نمایندگان مجلس آنها به حزب عدالت و توسعه باشیم.

۱۲. سوال مهم: آیا امکان دارد که در دور دوم رای اوغان به سبد رای قیلیچداراوغلو برود؟

رای‌دهندگان به اوغان به دو گروه تقسیم می‌شوند: ملی‌گراهای افراطی که از اردوغان قهر کرده‌اند و به قیلیچداراوغلو هم به دلیل همراهی چپ کردی با او رای نمی‌دهند. دوم کسانی که وابستگی ایدئولوژیک ندارند و صرفا به عنوان رای باطله به او رای داده‌اند.

گروه دوم نوعا در دور دوم شرکت نخواهند کرد و گروه نخست امکان ندارد که به قیلیچداراوغلو رای دهند. اگر فاصله ۴ درصدی اردوغان با قیلیچداراوغلو را در نظر داشته باشیم در دور دوم قطعا اردوغان پیروز خواهد شد حتی اگر اوغان با قیلیچداراوغلو همراهی کند. اوغان بیشتر بر ابهام موجود در صحنه موج سواری کرده است و با کاهش این ابهام طبیعی است که بدنه رای دهنده به او رفتار مستقلی نشان دهد.

۱۳. هرچقدر که اردوغان و تیمش مصمم هستند، قیلیچداراوغلو و تیمش سرخورده و دل‌زده از شرایط هستند و بی شک اردوغان در دو هفته آینده رفتار بسیار برنامه ریزی شده‌تر و سازمانمندتری از خود نشان خواهد داد. اما طبیعتا این به معنای پیروزی قطعی اردوغان در انتخابات دور دوم -که دو هفته بعد است- نیست. بی شک دو هفته آینده آبستن حوادث بسیاری است که امکان تاثیرگذاری بر آرا را خواهد داشت و می‌شود که اتفاقات مختلف آرا دو طرف را متحول کند. سکه‌ای که به بالا پرتاب شده تا زمین بیافتد دورهای فراوانی خواهد زد و هر لحظه امکان اتفاقات غیرمترقبه را می‌شود داشت اما در یک فهم ریاضیاتی و رئالیستی شانس پیروزی اردوغان بسیار بالاست. مگر اینکه قیلیچداراوغلو شعبده عجیبی به نمایش بگذارد.

* مسعود صدرمحمدی

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب