1403/01/21-17:08

چالش جدی در مشارکتِ مردمی در سه انتخابات اخیر نگران کننده است

چالش جدی در مشارکتِ مردمی در سه انتخابات اخیر نگران کننده است

ما در دام تناقض میان عمل و شعارهایمان گیر افتاده‌ایم. به عنوان مثال حاکمیت در برخورد با برخی از فریب خوردگان بلوای حجاب به جای نگاه تربیتی، شدت عمل به خرج می‌دهد و در مواجه با اشتباهات برخی از کارگزاران نسخه «برخورد مومنانه» برای جامعه تجویز می‌کند.

به گزارش دولت بهار به نقل از خبرگزاری دانشجو، حسین قنواتی، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه خوارزمی، دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل و سخنران چهارم دیدار، در صحبت‌های خود عنوان کرد: امروز رویکرد‌های عدالت‌خواهانه وَجه پوپولیستی پیدا کرده است و ما در دام تناقض میان عمل و شعارهایمان گیر افتاده‌ایم.

متن سخنرانی وی به شرح زیر است:

سلام گرم و خالصانه اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور را محضر جنابعالی تقدیم می‌کنم.

آقاجان.

دغدغه‌هایی از جنس مشارکت و نقش‌آفرینی مردم داریم که در سه حوزه کلی جمهوریت، عدالت و معنویت ارائه می‌کنیم.

انقلاب اسلامی ایران، مقدمه شکل‌گیری حکومت «الله» بود. تدبیر امام خمینی در به‌رأی گذاشتن نوع نظام حکومتی، نشان داد جمهوری اسلامی، نظامی است که «مردم» در آن مرکز ثقلِ تصمیمات اساسی و تعیین‌کننده هستند. انسان ایرانیِ انقلابی، به‌جای «امارت اسلامی»، «جمهوری دموکراتیک» و پیشنهادات دیگر، نظام سیاسی‌ای را برگزید که در کنار اسلامیت، جمهوریت را به رسمیت می‌شناخت؛ انتخابات‌های متعدد در چهار دهه اخیر نیز شاهدی بر این مدعاست که جمهوری اسلامی همواره انتخاب‌های متنوع مردم از سازندگی و اصلاحات تا عدالتخواه و اعتدالی و دولت فعلی را به رسمیت شناخته و به آن احترام گذاشته است. چالش جدی در مشارکتِ مردمی در سه انتخابات اخیر، اتفاقاً با همین مقدمه‌ای که ذکر شد، نگران کننده، و از چند منظر قابل بررسی است:

اول؛ بحران نمایندگی

بخشی از مردم به درست یا غلط، به این تصوّر رسیده‌اند که نماینده‌ای در فرآیند انتخابات‌ها ندارند. یکی از دلایل افزایش رأی سفید، مواجه نبودن جامعه با گزینه‌های نو و تحول‌خواه است. نوع نگرش به مسئله احراز یا تأیید صلاحیت‌ها-که خود هنوز موضوع سؤال برانگیزی است-از این منظر تهدیدی برای جمهوریت است. تهدید هم با ح جیمی، هم با ه دوچشم!

دوم؛ بحران گفتمان

مردم به جای آنکه به رقابت ایده‌ها نگاه کنند و به استقبال راهکار‌های حل چالش و مسائل اساسی کشور بروند، با فضای سیاسی‌ِ منسوخ شدهِ لیست‌های انتخاباتی طرف‌اند که فاقد مؤلفه‌های گفتمانی و ایده‌های عملیاتی مشخص هستند و هیچ محرکی برای مشارکت سیاسی آن‌ها بوجود نمی‌آورد. لیست‌ها، به حقیقت یک شبه‌اند؛ هم «چنارها» و هم «پاجوش‌ها».

سوم؛ خلأ فرآیند تربیت نیروی سیاسی

جامعه ایرانی در سپهر سیاسی چهره‌های نو نمی‌بیند. عدم تحزّب و سیاست‌ورزی تشکیلاتی، انتقال نسلی در امر سیاسی را با ابتذال مواجه کرده؛ تا آنجا که سخنران درجه چندم بحث‌های فرعی، به مصاف واقعیت‌های سیاسی می‌رود و یک عضو کابینه، با بستن فهرست، برای آینده سیاسی خود بذرپاشی می‌کند!

چهارم؛ خلاصه شدن امر سیاسی در صندوق

فقدان بستر‌های مشارکتی، موجب شده تا مردم، نقش روشنی در اداره کشور نداشته و مسیر مشخصی برای طرح مطالبات آن‌ها ترسیم نشود؛ درحالی که فضای مجازی و ساختار‌های نوین، امکان این مهم را فراهم کرده که مردم نظرات خود را در خصوص برخی ایده‌ها و طرح‌ها در قالب کارزار‌های اجتماعی به گوش مسئولین برسانند؛ امّا نه حرکت جدی‌ای برای تحقّق اصلِ «حق اعتراض» صورت گرفته و نه تشکل‌های صنفی، تخصصی و اجتماعی به رسمیت شناخته می‌شوند. آقایان مردم سالاری مساوی صندوق رای نیست! مردم سالاری مشارکت مردم در اداره کشور است. همیشه و همه جا!

پنجم؛ نهاد‌های فراقانونی و چالش نادیده گرفتن قانون

طی سالیان اخیر، شاهد صد‌ها مصوّبه غیرقابل اجرا یا مصوّباتی بوده‌ایم که به آن اعتنا نمی‌شود. موضوع واردات خودرو، شاهدی برای نادیده گرفتن قانون در کشور است. از سوی دیگر، شورا‌های موازی و حتی موقتی و مصلحتیِ حالا دائمی شده مانند «شورای اقتصادی سران قوا»، «شورا‌های عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی» و دستگاه‌های نوظهوری مانند «هیأت نظارت بر حُسن اجرای سیاست‌های کلی نظام» که مداخله‌های عجیب و غریبی مثل موضوع خودرو دارند، موجودیت مجلس را به مخاطره انداخته‌اند.

ششم؛ وضعیت معیشتی؛ که نیاز به توضیح ندارد.

مواردی که عرض شد، در توضیح دلایل مشارکت حداقلی بود و بیم آن می‌رود که با نادیده گرفتن خسارت کاهش مشارکت، این موضوع عادی‌سازی شود. بعد از تخلیه اجتماعی که با عادی کردن مشارکت پایین رخ می‌دهد، یکی از پروژه‌های دشمن، «تخلیه گفتمان انقلاب، از محتوای خود» است. این پروژه سه ضلع دارد؛ نخست، دشمنان هستند که طراحی دقیقی دارند. دوم، شیفتگان منصب و قدرت هستند که اولویتشان رسیدن به مطامع سیاسی خود است. سوم، مسئولینی هستند که با قصور و تقصیر راه را برای دو ضلع دیگر فراهم می‌کنند.

با توجه به شعاری که حضرتعالی برای سال جدید تعیین کردید، همه‌ی این گزاره‌ها درباره‌ی «مشارکت مردم در حوزه اقتصاد» هم مصداق دارد. هر اقدام مهم و تصمیم حیاتی‌ای، چه در اقتصاد، چه در سیاست کشور، بدون ترمیم شکاف‌های اجتماعی ممکن نیست. اگرچه مسئله اقتصاد و مشارکت مردمی در آن لازمه دیگری نیز دارد و آن ثبات و پایداری شرایط اقتصادی است که به مردم اطمینان مشارکت دهد؛ این مهم با تغییر روزانه قیمت‌ها عملا وجود ندارد.

کلان ایده؛ «بازگشت به گفتمان انقلاب با همه دقایق گفتمانی آن و مبنا قرار دادن منافع ملی است»، اما باید اقدامات عاجلی هم برای آن اندیشید؛ هر چه صاحبان تریبون‌ها، عاقلانه و با مدارا تصمیم بگیرند، ترمیم شکاف ساده‌تر می‌شود و هرچه در تصمیمات اجتماعی و فرهنگی، «قانون» بیشتر از قبل، ملاک و مبنا قرار بگیرد، «وحدت اجتماعی» بیشتر حاصل می‌شود. هرچه مرجعیت رسانه خصوصاً رسانه ملی بیشتر به داخل برگردد، ترمیم این شکاف‌ها شدنی‌تر است. رویکرد اقلیت محور و ناپخته مدیریت فعلی تلویزیون-که به اختراع مجدد چرخ منجر شده-تأسف‌بار است. تلویزیونی که یک‌روز پرمخاطب‌ترین سریال جهانِ اسلام را ساخته بود، به روزگاری افتاده که طبق آمار خود صداوسیما، با افت ۲۳ درصدی مخاطب طی دو سال، مواجه شده است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای

عدالت اصلی‌ترین آرمان جمهوری اسلامی است. "از مبانی فقهی قانون اساسی و مجموعه بیانات جنابعالی حتی پیش از پیروزی انقلاب اینگونه می‌توان استنباط کرد که در جامعه اسلامی هیچ فرد، گروه و جناحی نسبت به دیگری مزیت ویژه در بهره‌برداری از امکانات ندارد و باید برای تک تک افراد جامعه فرصتِ برابرِ به فعلیت رساندنِ استعداد‌های مادی و معنوی فراهم باشد. تعریف عدالت در جامعه اسلامی به این مقدار خلاصه نمی‌شود. "مطابق مقدمه قانون اساسی هیچ فردی نمی‌تواند برای مردم تعیین تکلیف کرده و راه رسیدن آنان به اهدافشان را سلب نماید. با این وجود تلقی عمومی از وضعیت عدالت در جامعه ایرانی مثبت نیست. از سمتی با ساختار‌های تبعیض‌زا مواجهیم و از سمت دیگر با القائات رسانه‌ای.

امروز رویکرد‌های عدالت‌خواهانه وَجه پوپولیستی پیدا کرده است و ما در دام تناقض میان عمل و شعارهایمان گیر افتاده‌ایم. به عنوان مثال حاکمیت در برخورد با برخی از فریب خوردگان بلوای حجاب به جای نگاه تربیتی، شدت عمل به خرج می‌دهد و در مواجه با اشتباهات برخی از کارگزاران نسخه «برخورد مومنانه» برای جامعه تجویز می‌کند. البته این ضعف، تنها وَجه حاکمیتی ندارد و برخی از ژورنالیست‌های اصطلاحاً تحقیقی یا بهتر است بگویم تحویلی دچار چنین تناقضی‌اند؛ همان پروژه بگیرانی که در فقدان شفافیت، عرصه عدالتخواهی را تا حد تسویه حساب‌های شخصی خود مبتذل کرده‌اند.

فقدان شفافیت نباید بهانه‌ای برای انتقام‌جویی‌های سیاسی شود. اینکه فردی یا مجموعه‌ای با اهداف و اَغراض سیاسی، اطلاعاتی را به شکل هدفمند و در قالب پروژه‌های سیاسی منتشر کنند ضد ایده شفافیت است. چنین رویه‌ای ضد اخلاق و منافع ملی و حتی مخل امنیت ملی است.

رهبر عزیز انقلاب

با توجه به جایگاه مشروعیت‌بخشِ عدالت در نظام اسلامی، اقدام قاطع و عاجل برای تعدیل این ذهنیت اجتماعی، حیاتی است. در همین رابطه فرزندان شما، سوالاتی دارند و پاسخ‌های شما می‌تواند تا حد زیادی راهگشای مسیر حرکت جنبش دانشجویی باشد:

-آیا گزارش منتشره مجمع تشخیص درباره عدم تحقق ۸۰ درصدی سیاست‌های کلی اصل ۴۴، باتوجه به دعوت مجدد حضرتعالی برای مشارکت دادن مردم در اقتصاد، از سوی مدیران امر، مطالعه و آسیب شناسی شده و منجر به تغییر جدی خواهد شد؟

-سال‌هاست که مسئله مدارس پولی و تبعات بلند مدت آن بر عدالت آموزشی را در این جلسه مطرح کرده‌ایم. حال از حضرتعالی سوال می‌کنیم، آیا زمان آن فرا نرسیده است که در سیاست طبقاتی کردن آموزش عمومی و ساختار تبعیض آمیزی که نتیجه‌اش موفقیت ۹۵ درصدی از مدارس پولی در نفرات برتر کنکور است؛ بازنگری شود؟

-از یک سو نسل مدیران نیازمند تغییر است، اما از سوی دیگر فرآیند‌ها به گونه‌ای طراحی و اجرا می‌شود که تصمیم سازان به جای تحول عقلایی، ساده‌سازی را تجویز می‌کنند. حاصل کار آن‌ها در درازمدت انباشت معضلات کشور از یک سو و نا‌امیدی عموم مردم از ایده‌های اصطلاحاً انقلابی از سوی دیگر شده؛ جمع بین این دو چطور ممکن است؟

البته ما معتقدیم حل مشکلات در شرایط کنونی شدنی است. به شرطی که نگاهمان به مشکلات، واقع‌بینانه باشد و به جای برخورد‌های پوپولیستی با مردم، صادقانه و شفاف برخورد کنیم. طی سالیان اخیر در برخی بزنگاه‌ها مواجه احساسی و بدون ایده قوای سه گانه با کلان مسئله‌هایی، چون «تحقق عدالت اجتماعی»، سبب رشد سندروم شعارزدگی در میان مسئولین شده است، سندرومی که نماد بارز آن، فاصله دویست ساله وضعیت فعلی کشور با افق چشم انداز توسعه ۱۴۰۴ ایران است.

حالا که صحبت از افق ۱۴۰۴ شده نکته‌ای به فراخور مخاطبین درخصوص دانشگاه عرض می‌کنم.

رهبر انقلاب

در آستانه افق ۱۴۰۴ ایران دیگر رتبه اول علمی منطقه نیست. وضعیت علمی کشور شرایط هشدار برانگیزی دارد. براساس شنیده‌ها تعداد ثبت‌نام فراخوان عضویت علمی کاهش یافته و اوضاع نه‌چندان مطلوب معیشتی اساتید در کنار تجهیزات قدیمی مواردی نیست که به توان به آینده خوش‌بین بود.

چالش‌های جدی دانشگاه مثل نحوه مدیریت، نظام جذب، ترفیع و ارتقا یا اقتصاد نابسامانش -که باعث شده اداره آن به شکل هُتلینگ نزدیک شود- نیازمند تغییر جدی در سیاست‌های فعلی دارد.

فضای علمی کشور به جهات مختلفی نیازمند ارشاد حضرتعالی است. در ایام سرمایه‌گذاری‌های کلانِ همسایگان روی روند‌های جدید علم و فناوری مثل هوش مصنوعی و کوانتوم، تعداد مقالات تولیدیمان در پایگاه‌های استنادی، کاهشی و جایگاه جهانی ایران در سایه «عدم تحقق ۴ درصدی سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی» یک پله افت داشته است.

رهبر معظم انقلاب

معنویت از دیگر چالش‌های وضع فعلی است. آرمانی که خواستگاه دینی و تاریخی دارد و از ارکان و سرمایه‌های تمدنی ایرانیان است. روابط آزاد، مصرف مواد، نهی ازدواج و فرزند آوری، عدم مسئولیت پذیری، بی اعتنایی به سنت‌های ملی؛ تهدید امر معنوی و سبک زندگی ماست. این‌ها ابعاد سبک زندگی طبقه سرمایه دار و در یک کلام سبک زندگی ضد خانواده است. طبقه سرمایه دار و کسانی که از آن‌ها تقلید می‌کنند برای تامین ابزار عیاشی و سوءاستفاده‌شان از زنان، برهنگی و کشف حجاب را ترویج می‌کنند و به دروغ، از آن نمادی برای مخالفت با جمهوری اسلامی ساخته‌اند با اینکه حجاب اختراع جمهوری اسلامی نیست.

کشف حجاب یک سبک زندگی ضدخانواده را ترویج می‌کند که در آن جامعه، خلع سلاح و انسان، برده بی، چون و چِرای یکه تازی تَفَرعن نفس است. صیانت از تمدن اصیل ایرانی اسلامی نیازمند ظرافت است نه برخورد‌های پادگانی.

نتیجتاً به دلیل پیچیدگی مسئله، عمیقا در خصوص برخی رفتار‌های ساده‌اندیشانه و احساسی در این باره نگرانیم.

آقاجان!

پس از طوفان الاقصی، نبرد نفس‌گیر جمهوری اسلامی و گروه‌های مقاومت با اسرائیل به اوج رسید. با این وجود جمهوری اسلامی از یک سو باید متناسب با چالش‌های بین‌المللی اقدام نماید و از سوی دیگر بر مشکلات داخلی غلبه کند.

در توصیف مشکلات کشور و راه حل‌های عبور از بحران‌ها با دو فهم غلط مواجه‌ایم؛ نخست، جریان ارتجاعی که سعی در استحاله ارزش‌های اصیل انقلاب دارد و راه هرگونه اصلاح را می‌بندد و دوم، جریان ارتدادی که براندازی نظام را دنبال می‌کند. معتقدایم نه فریب‌کاری جریان ارتجاعی و نه دروغگویی جریان ارتدادی دردی از ملت دوا نمی‌کند. بلکه تقویت گفتمان نوگرایی راهگشاست! نوگرایی یعنی پایبندی به اصول انقلاب اسلامی و شجاعت ایجاد تغییرات بزرگ در اداره کشور، نه عبور از ارزش‌های انقلاب اسلامی ممکن است و نه اداره کشور به شیوه‌های کنونی مطلوب! بسط و توصیف گفتمان نوگرایی بدون التزام واقعی به نقش مردم منتفی است و صرفا در چهارچوب اعتقاد جمهوریت نظام ممکن است.

کلام آخر

این روزها، گسترش جغرافیای گفتمان انقلاب از کشمیر و صنعا تا بغداد و نبطیه مشهود است. این روز‌ها مقاومت جانانه مردمِ فلسطین در برابر رژیم کودک‌کش به جهانیان این وعده را می‌دهد که زمان تحقق وعده‌های الهی نزدیک است. سراب مادی‌گرایی غرب و شرق، با طوفان چشمه‌های خروشان اسلام و مقاومت توحیدی فلسطینیان-از ۷ اکتبر-نیست شد. فلسطینیان مبدا تحولات جهان هستند، تحولاتی که همگان را از خواب غفلت بیدار می‌کند. قضیه فلسطین؛ درد این روزها، ممنونِ صبرِ مردمانِ غزه است، صبری که کلید رمزآلود فرج است.

ان شاء الله.

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب