1400/02/02-01:37

نظریه 'مدیریت ایرانی' دکتر محمود احمدی‌نژاد؛ زمین و مسکن/ بخش اول + فیلم

نظریه 'مدیریت ایرانی' دکتر محمود احمدی‌نژاد؛ زمین و مسکن/ بخش اول + فیلم

نحوه استفاده از زمین یکی از علت‌های اصلی فاصله طبقاتی، تمرکز ثروت، تبعیض، بسته شدن راه ابتکار و خلاقیت، سوق پیدا کردن به سمت فعالیتهای ناپایدار، دور شدن از فعالیتهای پایدار و تراکم ترافیک و آلودگی هواست که با تغییر نگاه به نحوه استفاده از زمین، بسیاری از مشکلات را می توان حل کرد.

به گزارش دولت بهار، متن این بخش از نظریه "مدیریت ایرانی" دکتر محمود احمدی‌نژاد با عنوان مسکن و زمین به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم عجل لوليك الفرج والعافية و النصر واجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يده

به دنبال بحث پيرامون علل پايداري مشكلات اجتماعي و اقتصادي، به ايستگاه زمین و مسكن مي رسيم. زمين و مسكن از ديرباز براي جامعه انساني مهم بوده است. دولت هاي گوناگون در طول تاريخ و حكومت ها، قواعدي را براي نحوه استفاده از زمين و براي شهرسازي و معماري در محدوده مسكوني جوامع وضع كردند.

من مي خواهم يك مقدار اين را باز كنم. زمين يك ثروت طبيعي است كه خدا براي انسانها قرار داده است. معمولا از زمين دو دسته استفاده مي شود. 1- براي سكونت 2- براي كسب ثروت

در كسب ثروت؛ سرمايه گذاري صنعتي، كشاورزي، باغداري و دامداري كه در واقع براي كسب ثروت است، محدوده مسكوني هم براي زندگي است. محدوده هاي مسكوني، معمولا بصورت روستا و شهر طراحي مي شوند يا بر اساس طرحي كه در ذهن طراحان و احداث كنندگان هست ايجاد مي شوند.

اما ارزش زمين به عنوان يك ثروت طبيعي چقدر است؟ مي توان قيمت گذاشت؟ مي شود زندگي انساني از رابطه با زمين قطع شود؟ نمي شود. نحوه استفاده از زمين چند مورد را بشدت تحت تاثير قرار مي دهد:

1- توليد و اقتصاد

2- خانواده و فرهنگ

3- روابط اجتماعي

چقدر زمين بر روي كره زمين و چقدر در ايران هست؟ وسعت ايران چيزي حدود 187 ميليون هكتار است. كل زميني كه زير سطح شهرها و روستاها شامل خيابانها، پاركها، فضاهاي عمومي، ادارات و ... است را در نظر بگيريد. همه روي هم يك ميليون هكتار است. وسعت ايران به همراه آبهاي ساحلي و كوه ها، 187 ميليون هكتار است. كل زمين كشاورزي كه مردم ايران دارند استفاده مي كنند، حدود 8 ميليون هكتار زمين آبي و 6 ميليون هكتار هم زمين ديم است كه روي هم 14 ميليون هكتار مي شود. يك ميليون هم براي سكونت كه مي شود 15 ميليون هكتار كه در آن صنايع هم هست. البته يك مقدار زيادي هم بصورت مرتع براي چراي دام دارد استفاده مي شود. اما مدیريت اين منبع عظيم، آثار بسيار گسترده اي بر روي زندگي اجتماعي مي گذارد.

خدا اين زمين ها را براي چه كسي قرار داده است؟ براي همه مردم. سهم مردم از اين زمين ها چقدر است؟ مساوي، البته در اصل زمين. چه كسي مالك زمين است؟ كسيكه آن را آباد مي كند. يك زماني، جمعيت خيلي كم بود، زمين هاي آماده كشت و كار هم زياد بود. افراد مي رفتند مي گرفتند كه تا الان ادامه دارد. اما الان كه جمعيت زياد شده است، آيا نبايد يك مديريتي بر نحوه استفاده از زمين اعمال شود؟

چگونگی اين مديريت، تبعات گسترده اي دارد. در كشور خودمان زمين تقريبا بطور کامل در مالكيت دولت است غير از آن مقداري كه عرض كردم. حتي مراتع هم در مالكيت دولت است، اينكه به چه كسي اجازه چراي دام را بدهد. الان اگر كسي بخواهد فعاليت اقتصادي بكند، بايد يك مسير طولاني را در ساختار اداري طي كند تا يك تكه زمين در اختيارش قرار بدهند و او بتواند فعاليت اقتصادي كند و آن مسير طولاني، آن فعاليت اقتصادي را از توجيه اقتصادي مي اندازد و هم زمان طولاني و هم هزينه بالایی را بر عهده آن فعال اقتصادي و توليدكننده مي گذارد. اين يك اشكال.

اشكال دوم؛ در اين محدوديت و انحصار دولتي اين است كه يك عده اي زمين هاي دولتي را با مسیرهايي كه بلد هستند تصرف مي كنند، براي خودشان سند مي گيرند يا حتي قبل از اينكه سند بگيرند، تصرف مي كنند و آن را قطعه بندي و خيابان كسي مي كنند و به مردم عادي مي فروشند و مردم عادي هم شروع به ساخت و ساز مي كنند. يك بافت هاي جمعيتي شكل مي گيرد كه به لحاظ فيزيكي، یعنی ساختماني و شهرسازي هيچ طرحي روي آن نيست كه به آنها بافت های خودرو مي گويند. نيازهاي طبيعي مردم در آنجا پيش بيني نشده است اما مردمي كه بخاطر فقر، نمي توانند در محدوده شهرها صاحب مسكن بشوند، مجبور مي شوند از آن طرف بيايند. يك عده اي بخاطر اين تصرف و ارتباط با سيستم، ثروت هاي كلان به جيب مي زنند و يك عده اي بخاطر فقرشان مي آيند در يك شرايط نامناسب زندگي مي كنند.

در 100 سال اخير، يكي از علت هاي اصلي تجمع و تمركز ثروت در ايران، دست اندازي به زمین هایی است كه عمومي بوده اند، یعنی تصرف زمين و بعد تبديل كردن آن به ثروت هاي ديگر. بخش عمده و پايه اصلي فاصله طبقاتي و تبعيض اين است. بعدها بانك و خلق پول و وام هاي بانكي و مجوزهاي دولتي هم به آنها اضافه شد اما اصل آن در نحوه استفاده از زمين است.

ما الان يك نوعي از شهرسازي داريم كه 70 الي 100 سال قبل بر اساس يك تفكري شكل گرفته است و در ايران اعمال شده است. يك خطي مي كشيم و مي گوييم داخل اين، شهر است. بيرون آن شهر نيست. داخل شهر را محدود كرده ايم يعني هر قدر جمعيت زياد مي شود بايد داخل همین زندگي كنند. به مروز زمان شهرهايي مانند تهران شده ایم. هم جمعيت دارد زياد مي شود و هم بخاطر جريان ثروت، مهاجرت به آن صورت مي گيرد. يعني تقاضا براي مسكن دائما بالا مي رود. در واقع يك ارزش افزوده كاذبي روي زمين توليد مي شود. اين ارزش افزوده در جيب چه كساني مي رود؟ همان هايي كه دارند. از جيب چه كساني مي رود؟ همان كسانيكه ندارند.

اين تجمع، چند مورد تبعات بسيار منفي دارد:

اول اينكه اينجا تماما مصرف است. شهر 10 ميليوني كه توليد ندارد، چه چيزي مي خواهد توليد كند؟ مزرعه يا كارخانه؟ چيزي نيست. البته عده قليلي هستند كه در توليد فكر و انديشه و هنر و نرم افزار هستند ولي كمتر از يك درصد شهر هستند. بقیه مردم بايد سراغ فعاليت هاي ناپايدار بروند. اين يكي از تبعات آن است. یک عده فقط باید تولید کنند و یک عده فقط باید مصرف کنند. فقط مصرف می شود.

نتیجه دوم؛ آلودگي هوا است. 10 ميليون دارند در يك محيط بسته زندگي مي كنند. تردد و گرمايش و سرمايش دارند. همه اش آلودگي است.

ترافيك سنگين! بالاخره هر روز كه نمي شود خیابان درست كرد. خانه ها دائما محدودتر مي شوند. همه در آپارتمان زندگي مي كنند. جايي براي هوا خوردن وجود ندارد، پرده ها هم بايد كشيده باشند. پرده را بردارد يا او را مي بينند و يا او می بیند. يعني در واقع يك زندان شيك است. داخل زندان، بيرون مي آييم وارد ترافيك و آلودگي هوا مي شويم.

يك فاصله طبقاتي عميق شكل مي گيرد. كسيكه بتواند 1000 متر زمين بگيرد و 10 طبقه بسازد، به اندازه 500 سال يك عده جوانی كه بخواهند وارد يك کار توليدي شوند سود مي برد. چرا؟ چون ارزش افزوده كاذب است. ساختمان الان متري 6-5 ميليون تومان است كه اگر خيلي شبك بسازي، 8 ميليون تومان مي شود اما آپارتمان 150 ميليون است. اين مال چيست؟ مال زمين.

نتيجه منفي بعدي آن، بالا رفتن هزينه مديريت شهري است. اگر بخواهند يك بزرگراه در تهران بكشند، هر يك كيلومتر آن 2000 ميليارد تومان هزينه اش مي شود. اگر يك پارك بخواهند بسازند، بايد يك زمين بخرند با متري 100-80 ميليون تومان. شهرداري ها منابع كم مي آورند، دائما بايد تراكم بفروشند. فروختن تراكم يعني چه؟ يعني مشكلات را چند برابر مي كنند. يك پولي مي گيرند تا مشكلات را حل كنند. هميشه آن پولي كه مي گيرند، يك پنجم يا يك ششم پول مورد نياز براي پاسخگويي به آن افزايش تقاضاي جديد نيست. پس شهر هميشه عقب مي ماند. يعني هر چه جلوتر مي رويم، مشكلات بيشتر مي شود. يعني آن پولي كه مي گيرد، 10 واحد مشكل درست مي كند و با آن پول دو واحدش را حل مي كند، 8 واحد ذخيره مي شود. مسابقه است و دائما بايد بيشتر بفروشد.

الان سالانه حدود 30 هزار ميليارد تومان، هزينه مديريت شهري در تهران است، از كجا بيايد؟ مردم تهران توليد دارند؟ خير! بايد جريان ثروت از نقاط مختلف كشور بيايد اينجا. چگونه مي آيد؟ از طريق كسانيكه درآمد كسب مي كنند، با توليد؟ خير! از جيب چه كسي مي آيد؟ از جيب همه ايران. می آید اینجا و خرج می شود. خیلی واضح است.

پشت خط محدوده شهري، ارزش افزوده پيدا مي شود. اين طرف خيابان شهر است و آنطرف شهر نيست. اين طرف متري 50 ميليون تومان است و آن طرف را خيلي راحت 20 ميليون تومان مي خرند. افرادي شبانه مي آيند و مي گيرند و تكه تكه و تقسيم مي كنند و به اقشار مستضعف مي فروشند. آنها هم مي آيند مي سازند. اگر بخواهیم با آنها برخورد كنيم، مستضعفين هستند، چطور مي توان برخورد كرد؟ دائما حاشيه نشيني درست مي شود و توسعه پيدا مي كند.

اين مدل شهرسازي، مربوط به 70 سال قبل است و اين مدل شهرسازي، يكي از علت هاي انتقال سرمايه انساني و مادي از مناطق محروم به مركز است چون هميشه پول اينجا مي چرخد. افراد ديگري هم اينجا يك چيزي گيرشان مي آيد چون پول اينجا زياد مي چرخد. بيش از 55 درصد اقتصاد، در تهران مي چرخد. تهران 12-10 درصد جمعيت كشور را در خودش جاي داده است. چه اشكالي دارد كه اين باز شود؟ برخی می گویند اگر این را باز کنیم مشکل پیدا می شود. می گوییم چه مشکلی؟ می گویند وقتی وسعت زیاد می شود، هزینه مدیریت شهری بالا می رود. در حالیکه این کاملا اشتباه و به عکس است. امروز هزینه مدیریت شهری بالا رفته است. مثال زدم درباره ساخت یک کیلومتر اتوبان. تازه یک اتوبان بخواهند بسازند، 10 سال طول می کشد. تا 10 سال، 5 سال که بخواهند این را بسازند، دو برابر آن چیزی که این می تواند خدمات بدهد، ترافیک جدید درست شده است. چون مردم ماشین می خرند، می روند و می آیند، جمعیت می آید و اضافه می شود. همیشه مدیریت شهری عقب است و هزینه هایش خیلی بالاست. شهردار تهران هم درست می گوید، از کجا باید بیاورد؟ هر قدر هم که کار کنند عقب هستند. چون پایه اشتباه گذاشته شده است.

محدوده گذاشته ایم که پشت آن را به عنوان زمین کشاورزی حفظ کنیم ولی حفظ نشده است. تمام دشت تهران تقسیم شده است. اینهمه شهرک درست شده است. البته مردم مقصر نیستند، این تصمیم گیری های کلان است که مردم را وادار کرده روستا و شهرشان را رها کنند و بیایند اطراف تهران زندگی کنند. چون آنجا زندگیشان نمی چرخد، چون جریان ثروت به این سمت است. آنجا اشتغال، تولید، پایداری و تضمین وجود ندارد. به محض آنکه می گوییم این را به هم بزنید تا جمعیت در کشور توزیع شود، بهانه می آورند. اول که می گفتند هزینه مدیریت بالا می رود، خب الان هم بالا رفته است. با این پولی که در تهران می شود یک کیلومتر بزرگراه ساخت، بیرون از تهران که زمین ها، منابع طبیعی است، 100-50 کیلومتر می توان ساخت. می‌شود کل ایران را شطرنجی کرد. آزادراه باشد که همه بروند و بیایند. بلافاصله می گویند آب نیست! اتفاقا آب هم هست، و من در قسمت های بعدی توضیح خواهم داد.

چه اشکالی دارد که طراحی ها را منطقه ای و ملی کنیم؟ یک مطالعه بکنیم و سریع آنجاهایی که می شود، صنایع را مستقر کرد. این ثروت عظیم را بیاوریم کنار دست مردم قرار بدهیم. بخش مهمی از منابع پولی و مالی که برای فعالیت های اقتصادی لازم است، از همین جا قابل جبران است.

در حال حاضر 14 میلیون هکتار جنگل داریم. مردم را که از جنگل بیرون کردند. در جنگل می شود دامداری کرد و خود همان مردم هم حفظش کنند و از آن ثروت تولید کنند. مردم را از جنگل ها بیرون کردند و حالا جنگل ها دارند از بین می روند، هیچ استفاده ای هم از آنها نمی شود. یک مقدار هوا را درست می کند ولی سالی 100 هزار هکتار دارد از دست می رود. اگر دست مردم باشد حداقلش این است که جنگل حفظ می شود و بعد زندگی شان را هم با آن می چرخانند. ثروت است دیگر. بجای آنکه درختان بریده شوند و قاچاقی فروخته شوند، در جنگل می توان دامداری کرد، خیلی از جاهایش می توان کشاورزی کرد. در جنگل های زاگرس و بلوط که کاملا می توان کشاورزی و دامداری کرد.

عرضم را خلاصه کنم. نحوه استفاده از زمین یکی از علت‌های اصلی فاصله طبقاتی، تمرکز ثروت، تبعیض، بسته شدن راه ابتکار و خلاقیت، سوق پیدا کردن به سمت فعالیتهای ناپایدار، دور شدن از فعالیتهای پایدار و تراکم ترافیک و آلودگی هواست که با تغییر نگاه به نحوه استفاده از زمین، بسیاری از مشکلات را می توان حل کرد که در قسمت های بعدی توضیح خواهم داد.

 

نظرات

اخبار مرتبط

اپلیکیشن دولت بهار دسترسی ساده تر و اطلاع از اخبار مهم
نصب