نظریه 'مدیریت ایرانی' دکتر محمود احمدینژاد؛ زمین و مسکن/ بخش دوم + فیلم
انسان ربات نیست نیاز به تعامل دارد، نیاز به تکمیل و تکامل متقابل دارد و این در کجا اتفاق می افتد در محیط اجتماعی، در محیط زندگی، داخل مسکن، داخل شهر، داخل مدرسه، داخل مزرعه، اینها را باید با هم ببینیم.
به گزارش دولت بهار، متن بخش دوم نظریه "مدیریت ایرانی" دکتر محمود احمدینژاد با عنوان مسکن و زمین به شرح زير است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
بحث قبلی ما راجع به نحوه استفاده از زمین بود و اشکالاتی که بر احتکار زمین و محدود کردن مردم در دسترسی به زمین، ایجاد شده بود. یکی دو نکته را عرض می کنم و بعد پیشنهاداتی برای نحوه استفاده بهتر از زمین می دهم که اشکالات قبلی را بتواند برطرف کند.
این محدودیتهای شهری که برای محلهای مسکونی گذاشته شده، یکی از توجیهات اولیه اش ایجاد امنیت بوده است. از گذشته های دور، مردم به قلعه ها می آمدند چون مهاجمین و راهزنها بودند، می آمدند دور قلعه را می بستند تا امنیت ایجاد کنند. بعدها که تجهیزات و امکانات نظامی آمد، اصلا مفهوم امنیت عوض شد به خصوص الان. الان مفهوم امنیت در عدالت، برخورداری، مشارکت عمومی و کار نرم افزاری است نه در کار سخت افزاری. باید شیوه ها را هم عوض کرد. قبلا می گفتند امنیت و هزینه مدیریت شهری و جلوگیری از تغییر کاربری اراضی پیرامونی، که خب همه اینها به خصوص در بحث امنیت به هم خورده است.
به بهانه امنیت، شهرها محدود شده است اما نه تنها امنیت به آن معنا که آزادی عمل مردم را تامین کند و فرصت برای تعیین سرنوشت و مشارکت در اداره کشور فراهم کند، ایجاد نشد بلکه بیشتر به عامل کنترل مردم و محدود کردن تبدیل شده است، هزینه ها هم بالا رفته است.
خب حالا پیشنهاد ما چیست و چه طور می شود این را درست کرد؟ ما سرزمین وسیعی هستیم. گفتم؛ ۱۸۷ میلیون هکتار وسعت ایران است که یک میلیون آن برای مسکن و سکونت استفاده می شود. اولا سکونت چیست؟ یک موقع نگاه ما، نگاه سرمایه داری و سرمایه داران است که طیق این نگاه، سکونت گاه یعنی خوابگاه. همه آدم ها باید برای سرمایه داران کارگر اقتصادی باشند، صبح تا شب بروند کار بکنند، شب بیایند بخوابند و دوباره صبح سرکار بروند. محل اصلی زندگیشان کارخانه یا محل تولید و خدمات است. نگاه ما این نیست. ما می گوییم مسکن محل آرامش انسان است، محل تجدید قواست، محل پرورش انسانها و محل فرهنگ است. شهر محل تعامل انسانی، فرهنگ سازی و رشد و تکامل انسانها از مسیر تعامل بین انسانهاست. انسانها ربات نیستند که به آنها به مقداری که می خواهند انرژی بدهیم، بعد یک چیزی برای ما تولید بکنند. انسان هستند، باید زمان کافی برای پرداختن به خودشان داشته باشند، فرصت داشته باشند به خودشان بیاندیشند، به رشد و کمال خودشان، به هویت خودشان، به انسانیت خودشان بیاندیشند.
بخش مهمی از لذت در کجا اتفاق می افتد؟ در خانواده، خانواده کجاست؟ در مسکن. یک ارتباط پیوسته ای بین اینها برقرار است. با این مدلی که محدود کرده ایم، اکثر خانه ها تبدیل به خوابگاه شده است. اصلا استمرار نسل بخاطر این که فضای کافی وجود ندارد، دچار مشکل شده است، بچه ها سرخورده شده اند، جایی وجود ندارد که یک کودک بدود. میخواهد بدود یا همسایه بالایی تذکر می دهد یا همسایه پایینی. در این محدودیت و آپارتمان ۷۰ متری این کودک چگونه میتواند تحرک داشته باشد؟ بچه ای که تا بیست سالگی باید تحرک جسمی اش خیلی بالا باشد. می گویند برو باشگاه، کدام باشگاه؟ چه کسی و چقدر سرمایه گذاری کرده؟ هزینه اش چقدر است؟ صدها مساله پشت آن درست می شود. یعنی یک کاری می خواهیم بکنیم یا یک خدماتی می خواهیم بدهیم ولی چون مسیر و فهم از انسان دچار اشکال است، صد تا مشکل جدید درست می شود. اصلا پایه همه این ها این است که نگاهمان را به انسان عوض کنیم. انسان ربات نیست، یک موجود زنده است که نیاز به تعامل دارد، نیاز به تکمیل و تکامل متقابل دارد و این در کجا اتفاق می افتد؟ در محیط اجتماعی، در محیط زندگی، داخل مسکن، داخل شهر، داخل مدرسه، داخل مزرعه. اینها را باید با هم ببینیم.
ایران ۱۸۷ میلیون هکتار زمین دارد که تنها یک میلیون آن برای شهرها و روستاهاست، این را ده میلیون بکنیم، اشکالی دارد؟ ما طرح مسکن مهر را به عنوان مُسکّن پیاده کردیم. وقتی ما آمدیم ۵-۴ میلیون مسکن عقب افتاده بودیم، سالی ۸۰۰-۷۰۰ هزار ازدواج جدید و تشکیل خانواده است، از آن طرف بافتهای فرسوده داریم که باید اصلاح بشود، از آن طرف توسعه زندگی داریم. کسیکه در ۶۰ متر زندگی می کرده حالا می خواهد در ۸۰ متر، ۱۰۰ متر زندگی کند، بالاخره رفاه باید بالا برود نمی شود که رفاه متوقف بشود، از طرف دیگر فرهنگ سکونت دارد عوض می شود. در گذشته در یک خانه ممکن بود سه خانواده زندگی کنند، اما در یک دوره ای ۱.۲ خانواده برای یک واحد مسکونی شد، الان ۱.۰۵ خانواده برای یک واحد مسکونی شده است، این ممکن است در آینده ۰.۵ خانواده در هر واحد مسکونی بشود، یعنی یک خانواده بطور متوسط دو تا مسکن داشته باشد، یکی در منطقه کوهستانی و یکی در دشت، یکی شمال داشته باشد یکی جنوب، رفاه این است دیگر. مردم می خواهند پیشرفت کنند پس همیشه نیاز به مسکن هست.
ما آن موقع ۴ میلیون نیاز به مسکن عقب افتاده داشتیم. طرح مسکن مهر به عنوان مسّکن آمد، که این فشار انباشته را تخلیه بکند که نسبتا هم موفق بود. البته متاسفانه بخشی اش ماند و متاسفانه به علت نگاه سیاسی عمدا به آن توقف خورد و الا یک سال و نیم بعد از دولت ما مسکن مهر تمام بود و می توانست با آن سازماندهی که اتفاق افتاده بود، سالی یک میلیون مسکن ارزان تولید کند، البته طرح اصلی و نهایی ما باغ شهر بود. انسان چرا باید در آپارتمان زندگی کند؟ چرا نباید حیاط و منظره داشته باشد؟ این ها را ما بی اهمیت تلقی می کنیم چون انسان را ربات فرض می کنیم، خیلی فرق است بین خانواده ای که توی حیاطش باغچه و حوض دارد، آنجا می تواند خروس و مرغ و گوسفند داشته باشد، با کسی که در محدوده بسته زندگی می کند، خیلی فرق دارد ، وقتی محدوده بسته شد دیگر رشد جمعیت معنا ندارد، هزینه اش خیلی بالا می رود، برای اینکه الان در تهران آپارتمان به طور متوسط ۳۰-۲۸ میلیون تومان است، بخواهد دو اتاقه بدهد که سه اتاقه بگیرد چند سال باید کار و خدمات و عمرش را بفروشد، امکانش وجود ندارد.
در حالی که ما می توانیم طراحی کنیم از این زمین وسیع (استفاده کنیم). ما محاسبه کردیم در ایران ۲۴ میلیون خانواده داریم که ۴ میلیون مسکن دارند، اگر به بیست میلیون خانوده، به هر کدام ۱۰۰۰ متر زمین بدهیم، ۲ میلیون هکتار میشود. ما برای ۵۰ نسل آینده، میتوانیم با ده میلیون هکتار، باغ شهر درست کنیم، یعنی همه در باغ زندگی کنند. ویلا داشته باشند، باغ، میوه و فضای سبز داشته باشند و طبیعت را استشمام کنند. یک سری انسانهای خشک و عبوس و درهم رفته در این وضعیت شهرسازی دارند تربیت میشوند بدون اینکه خودشان بخواهند. جمعیت در کشور پخش شود چه اشکالی دارد؟ آلودگی هوا و ترافیک از بین میرود و مردم میتوانند به تولید کمک بکنند. ما یک دفعه حساب کردیم اگر به هر خانوار هزار متر بدهیم غذای خودشان را میتوانند دربیاورند البته بغیر از گوشت قرمز. با یک سوم، یک چهارم و بعضی جاها یک پنجم آن پولی که در شهر میدهد و میخواهد آپارتمان صد متری بخرد میتواند یک ویلای هزار متری داشته باشد، یعنی باغش هزار متر باشد با یک ویلای بزرگ، با همان پول. بیاییم طراحی کنیم، این همه مشاورین خوب داریم.
تا این را می گوییم، می گویند آبش از کجا می آید؟ بله ما کم بارش هستیم ولی آب هست، چهارصد میلیارد مترمکعب بارش داریم، فقط صد تای آن را استفاده می کنیم، آن هم با راندمان ۲۵-۲۰ درصد. الان دانش آمده ما می توانیم راندمان را بالا ببریم و توسعه بدهیم. آب هست یاید آن را مدیریت کنیم. اما زود خیال خودشان را راحت می کنند! یا هزینه مدیریت شهری بالا می رود، پاسخ دادیم که نخیر! الان بالا رفته است. می گفتند زمینهای اطراف، تغییر کاربری داده می شود، گفتیم؛ الان تغییر کاربری داده شده است. وقتی شما زمین کافی برای سکونت انسانی مردم دارید (باید در اختیارشان بگذارید).
ما دنبال مدیریت انسانی مردم هستیم، نگاهمان باید نگاه انسانی باشد. مردم باید بتوانند یک جا زندگی کنند، کودک این خانواده باید بتواند بدود، دوچرخه سواری کند، بدون آنکه مادرش نگران باشد که مبادا ماشین به او بزند یا در جوی آب بیفتد. زمین هست و خدا هم برای مردم قرار داده است.، یک عده مخالف هستند و من علتش را در قسمتهای بعدی می گویم.
زمین در اختیار مردم بگذاریم و اجازه بدهیم خودشان بسازند، با هزینه کمتر و رفاه بیشتر، زندگی متعالی تر، ارتباطات اجتماعی بهتر و بعد بطور طبیعی جمعیت هم بیشتر خواهد شد. خانواده ها باید ویلای ۲۰۰-۱۵۰ متری داشته باشند، بچه ها برای خودشان اتاق داشته باشند، اتاق کار وجود داشته باشند، با کمتر از آن پولی که می دهیم و یک آپارتمان میگیریم. آن وقت تازه اجازه می دهیم خلاقیتها به کار بیفتد. در یک آپارتمان خلاقیت چه معنایی دارد؟ در یک آپارتمان هیچ تغییری شما نمی توانی بدهی، اما اگر زمین داشته باشی می توانی در تولید انرژی، فضای سبز، تولید محصولات، در رنگ آمیزی و معماری آن خلاقیت نشان بدهی و پیشرفت کنی اما به معماری آپارتمان نمی توان دست زد چون ثابت است. اگر زمین در اختیار خودت باشد، می گویی من اینگونه می خواهم، تازه می توانی از خلاقیت معمارها هم استفاده کنی و بگویی معماری ایرانی اسلامی و هنر ایرانی اسلامی استفاده شود. باید جایی وجود داشته باشد که دست افراد باز باشد و بتوانند طراحی کنند، وقتی محیط بسته است که نمی شود طراحی کرد.
آب هست، زمین هست، مصالح هست، منابع هم هست، ما این قدر نیروی انسانی داریم که می توانند در ساخت و ساز مشارکت کنند، تکنولوژیهای جدید آمده و مهندسین و فعالین بخش مسکن و ساختمان بلد هستند. می گویند آقا منابع نیست، چه کسی می گوید منابع نیست؟ در کشوری که الان نقدینگی اش از سه هزار و دویست هزار میلیارد تومان در ۲۲ اسفند ماه ۱۳۹۹ بالاتر زده، منابع نیست؟ چرا نیست؟ چقدر الان بانکها به بانک مرکزی بدهکار هستند؟ یعنی رفتند از پول بانک مرکزی برداشتند و در واقع خلق پول کردند، پایه پولی را اضافه کردند، نزدیک دویست هزار میلیارد تومان. کل مسکن مهر ۳۹ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی گرفت، آن هم نگرفته ببرد هر جا دلش خواست هزینه کند که معلوم نشود و رانت درست شود یا دست یک عده خاص بیفتد، نخیر! در تولید مسکن بکار برده است. چهار میلیون و سیصد چهارصد هزار مسکن درست کرده و بعد هم وام داده که برگردد. همین الان دولت بیش از صد هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکار است، گرفته خرج کرده، یعنی هزینه کرده و تمام شده است.
من با اصل خلق پول مخالف هستم، ولی یکی از بهترین خلق پولها آن بود، 39 هزار میلیارد تومان رفته الان تقریبا اکثرش هم برگشته توی بانک مسکن. البته اینها به بانک مرکزی برنگرداندند متاسفانه و نگه داشتند و سودش را می برند، اشکالی هم ندارد برگردد به بانک مسکن ولی دوباره به مردم بدهد، ارزان به مردم بدهد، سود بالا نگیرد و بگذارد قیمت مسکن پایین بیاید و مردم صاحب خانه بشوند.
اگر ما قیمت زمین را برداریم، مردم با یک سوم پولی که به آپارتمان صد متری می دهند می توانند ویلای بزرگ داشته باشند. من نمی دانم این چه تفکری است، ما این کار را در کل کشور آغاز کردیم و مکان یابی شد. مشاوران بسیار برجسته ای در کشور داریم، واقعا مشاورین معماری و شهرسازی خیلی خوبی در ایران داریم. همه آنها را بکار بگیریم، شهر به شهر، استان به استان طراحی کنیم و با قیمت خیلی کم به دست مردم بدهیم، نمی گویم مجانی بدهیم، چون بالاخره آن زمین هم مال همه است ولی اگر یک زمین هزار متری را صد میلیون تومان به مردم بدهی، رقمی نمی شود. الان سی میلیارد تومان است، صد میلیون بده و بعد قسطی از مردم بگیر. شرط بگذار دو سه ساله آبادش کنند، کل اقتصاد هم راه می افتد و حرکت می کند. در آن مدل، تمام پول در برج سازی و ساختمان سازی هزینه می شود و اصلا چقدر مگر تولید می شود. ولی با این روشی که عرض کردم شما می توانید تولید مسکن را دو برابر، سه برابر کنید، مردم در جاهای مختلف خانه داشته باشند، چه اشکالی دارد؟
باید شهرسازی های جدید درست کنیم، در شهر تهران می خواهید چکار کنید؟ یک بزرگ راه می خواهیم بسازیم کل ساختمانها را باید از بین ببریم، بافتها را باید از بین ببریم، اصلا محله دیگر معنا ندارد، ارتباطات شهری معنا ندارد، هویت شهری از بین رفته است ما با این روش هویت شهری پیدا می شود، همسایگی پیدا می شود، هویت محله ای پیدا می شود، هویت شهری پیدا می شود، تازه فرهنگ مفهوم پیدا می کند. این نوع شهرسازی یعنی بی هویتی و بی فرهنگی. شما باید بتوانید خودتان را تعریف کنید، آزادی عمل داشته باشید، خلاقیت داشته باشید، چشم انداز داشته باشید. الان چشم انداز و منظری وجود ندارد.
می توانیم تغییر بدهیم و می توانیم ایجاد کنیم، منابع هم داریم، هم پول هست، هم منابع انسانی هست، هم زمین است، هم تقاضایش هست. الان آخرین آمار را دیدم، کسی با حقوق کارگری بخواهد آپارتمان بگیرد باید ۱۰۸ سال صبر کند، چرا این طوری باید باشد؟ این ثروت مال چه کسی است؟ مال همین مردم است. این بدترین نوع مدیریت جامعه است که ما داریم اعمال می کنیم، باید از زمین استفاده کنیم و در اختیار مردم بگذاریم، یک مدیریت انسانی اعمال کنیم، مدیریت انقلابی اعمال کنیم، مدیریت مردمی اعمال کنیم. منابع است، هم آب است، ما الان از این طرف آب می کشیم می بریم آن طرف کشور. جنوب و شمالمان آب است، مدیریت یعنی همین دیگر. قرار باشد مدیریت کشور هم مثل یک آدم معمولی که نمی تواند نان خودش را در بیاورد نسبت به کشور فکر کند که کشور درست نمی شود. باید کلان نگری داشته باشد، جامعه نگری داشته باشد، از دانش روز برخوردار باشد، این مدل شهرسازی در دنیا ورافتاده است.
یک بخش دیگر را هم اجازه بدهید عرض کنم، استفاده از زمین فقط برای مسکن و سکونتگاهها نیست، این را توضیح دادم، برای سایر فعالیتها چی؟ فعالیتهای صنعتی و کشاورزی، باغداری، چه اشکالی دارد ما یک طرحی بگذاریم و سریع استعداد یابی کنیم و طرح برای کل زمین های کشور بگذاریم، بگوییم آقا هر کسی می خواهد باغ داری کند، بیاید توی این محدوده ها برود، توی تمام شهرهای کشور جا برای باغداری می گذاریم چون زمینش هست، توی تمام روستاها جا برای باغداری می گذاریم چون زمینش هست، می گوییم چه باغی می خواهی؟ باغ انار می خواهی این نقاط کشور، گلابی می خواهی اینجا، هلو، پسته، چی ، چی اینجا استعداد است، هزار تا گزینه جلوی هر نفر، صد تا گزینه جلوی هر نفر می گذاریم، می گوییم بسته به محل سکونتت چگونه می خواهی کار را انتخاب کن، برو ظرف دو سه سال چهارسال بسته به کاری که می خواهی بکنی باید آبادش کنی، طرح صنعتی داری؟ بسم الله، توی سرامیک دو هزار نقطه می گوییم اینها جاهای مناسبی برای سرامیک است، می خواهی فولاد تولید کنی، می خواهی لوازم خانگی تولید کنی، می خواهی شیشه تولید کنی، می خواهی خودرو تولید کنی، هر چی، توی کار صنعت هستی می خواهی قطعات تولید کنی، پتروشیمی هستی ، بیا مکان یابی کردیم، این دو هزار نقطه، انتخاب کن برو فعالیت کن، ولی زمین را دادیم باید فوری کارت را انجام بدهی، اگر کارت را انجام ندهی یک مدت بعد از تو زمین گرفته خواهد شد.
اجازه بدهیم مردم خلاقیت را انتخاب کنند و رشد کنند. مردم را بسته ایم و در محیطهای محدودی آوردیم، مجبور می کنیم بروند یک جا، بعد تبعات سنگین در اقتصاد، در روحیات مردم درست می شود. اصلا مفهومی به اسم مدیریت اقتصاد در این نوع مدیریت کردن کشور ما از بین رفته است. این مدل بانکداری مان، این مدل پولمان، این مدل عوارض گمرکی و بودجه نویسی مان، اصلا هیچ کس خلاقیت ندارد، کافی ست کسی وامی بگیرد و وارد بازار شود، تمام! این دیگر بارش را می بندد. در حالی که الان دنیا میلی متری است، از فرصتها و ظرفیتها میلی متری استفاده می کنند، از زمان میلی متری استفاده می کنند، این همه ثروت خدا به ما داده اما مردم لنگ هستند. بعضی ها زود گردن مردم می اندازند، مردم بیچاره را بسته ایم و همه جوره مهار کردیم! زمین، معادن و سایر ظرفیت های زمین برای مردم است، با ضابطه و استاندارد در اختیار مردم قرار بدهیم. من امیدوارم که این طور بشود، حالا در بحثهای بعدی عوامل دیگری را خدمت شما بحث خواهیم کرد.
نظرات